مرز باریک غرور و عزت نفس


  اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
در روانشناسی برخی صفات دوگانه و متضاد گاهی آنچنان به‌هم نزدیک و شبیه هستند که تمییز میان آنها حتی برای دارندگان آن صفات نیز مشکل است. ازجمله این صفات «عزت نفس» و «غرور» است. عزت نفس با دایره معنایی ارزش و احترام قائل شدن فرد برای خود با غرور که فرد مبتلا، خود را از همه کس و همه چیز بالاتر دانسته و درنتیجه خود برتربینی و تکبر توقع دارد دیگران در برابرش کرنش و اطاعت داشته باشند، متفاوت است.
در عرف عمومی اصطلاح غرور بیشتر رواج دارد تا عزت نفس، برای همین گاهی افرادی که دارای عزت نفس هستند بی‌جهت به‌داشتن غرور متهم می‌شوند. حال آنکه میان این دو صفت فاصله مفهومی بسیاری وجود دارد. عزت نفس یکی از صفات تحسین شده در مکاتب دینی و اخلاقی است که انسان را از سقوط جایگاه و موقعیت اجتماعی حفظ و همواره در مدار عزت و احترام نگه می‌دارد. برخی اما فرقی میان عزت نفس و غرور قائل نیستند و برهر دو آنها نام غرور می‌نهند. عزت نفس حسی درونی است که دارنده آن به‌دلیل ارزش و احترامی که برای خود قائل است، با اعتماد به نفس احساس توانمندی در انجام کارهای معمول داشته و در مسیر موفقیت و پیشرفت گام برمی‌دارد.
زمانی می‌توانیم برای فردی صفت مغرور را به‌کار ببریم که وی بدون داشتن صلاحیت و ظرفیت‌های واقعی، برای خود جایگاهی برتر از همه کس و همه چیزقائل باشد. از مشخصات چنین فردی این است که همواره از موفقیت‌ها در زندگی دم زده و سعی دارد توانمندی‌های خود را به رخ دیگران بکشد و ای بسا چنین فردی از درون خالی بوده و فقط لاف توانایی می‌زند.
در تعریف روانشناسان غرور معادل ترس است. فرد مغرور همیشه می‌ترسد که دیگران به نقطه ضعف‌های او پی ببرند و از این طریق به او آسیب برسانند. به‌همین دلیل در لاک دفاعی فرو می‌رود. دلیل وجود چنین ترسی نیز فقدان عزت نفس است بنابراین افراد مغرور سعی می‌کنند با اثبات خود از طریق تحقیر دیگران بر نداشته‌هایشان سرپوش بگذارند.
در متون دینی هم غرور به‌عنوان صفتی مذموم مورد نهی قرار گرفته و قرآن کریم از آن اجتناب داده است. «فلا تزکوا انفسکم» خودتان را نستایید (نجم32) افراد مغرور با نگاه از بالا به پایین، دیگران را نادیده گرفته و از لذت دوستی و دوست‌داشته شدن نیز محرومند.
حال آنکه افردی که از عزت نفس برخوردارند، نیازی نمی‌بینند خود و توانمندی‌هایشان را به رخ دیگران کشیده و به اثبات برسانند و یکی از نشانه‌های آنان این است که تا آن حد به توانایی‌های خود اطمینان دارند که نیازی نمی‌بینند خود را اثبات کنند. همین که در مسیری که برگزیده‌اند پیش بروند و به جایگاه لازم دست یابند برایشان کافی است.
یکى از آموزه‏‌هاى اسلام، پرهیز دادن نسبت به آثار و عواقب غرور و تکبر است. به خویشتن نازیدن و خودبینى در مجموعه تعالیم اسلام گناهی بزرگ است که انسان را به ضلالت و گمراهی می‌کشاند. قرآن کریم از زبان لقمان به فرزندش مى‏‌گوید: «و لا تصعّر خدّک للنّاس و لا تمش فى الارض مرحاً انّ‌الله لا یحبّ کلّ مختالٍ فخور» (لقمان /18) پسرم با بى‌اعتنایى از مردم روى مگردان و مغرورانه بر زمین راه مرو، که خداوند هیچ متکبر مغرورى را دوست ندارد.
امیرالمؤمنین على(ع) هم در مذمت این صفت بیان رسایی دارد و می‌فرماید: «العجب رأس الجهل»اساس نادانى انسان همان خودپسندى و غروراست. «العجب یفسد العقل» خودپسندى عقل آدمى را فاسد می‌کند «الاعجاب یمنع الازدیاد»(10) خودپسندى مانع فزونى است «و قد خاطر من استغنى برأیه» آنکس که با رأى خود احساس بى نیازى کند به کام خطرها خواهدافتاد.
 افراد مغرور به‌دلیل افشا شدن نقاط ضعفشان همواره احساس ناامنی درونی دارند و دیگران را دشمن خود می‌بینند و با تلاش در جهت تسلط بردیگران تصور می‌کنند می‌توانند احساس ناامنی خود را بپوشانند.


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7767/16/591146/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها