نگاهی به شعرهای کتاب مکالمات شبانه

تفرجگاه قدیم در جدید یا لبریخته‌های بهمن ساکی


سعید شعبانی
 شاعر و پژوهشگر
در کتاب «مکالمات شبانه» بهمن ساکی با یک - چند شعر مواجهیم. این اصطلاح یک - چند راهنمایی است برای تأویل، چون از وحدت و درعین‌حال کثرت سخن می‌گوید و مزین است به یک مضاف‌الیه کلان یعنی کرونولوژیک بودن. این یک وحدت و چند کثرت شعر است در لباسی کرونولوژی‌وار که باید تأویل شود. آن‌هم در هزارتوی زبان که سازه‌هایش را بیشتر در حجم یک به کار گرفته است و لباس ایجاز پوشیده و سازه‌های بزرگ‌ترش یعنی جملات را تحت تأثیر قرار داده است تا شکلی کوتاه اختیار و ما را با شعرهای کوتاهی روبه‌رو کنند که بهتر است بر اساس سابقه شعر یدالله رؤیایی آنها را لبریخته بنامیم تا دچار پراکنده‌گویی تعاریف طرح و شعرک و هایکو و غیره نشویم و از سوی دیگر ارتباطی هم برقرار کنیم با شعر حجم و زبان شعر حجم و جریان شعر دیگر.
در تعریف لبریخته یا شطح بسیار نوشته‌اند. یکی لغتنامه دهخدا: «شطح عبارت است از کلام فراخ گفتن که تعریفی است که لفظ و معنا هر دو را در خود نهفته دارد.» یکی واژه کلام یا زبان و دیگری گفتن در معنای گفتمان که به‌راحتی در شعرهای «مکالمات شبانه» قابل لمس هستند: «وحی واژه بشارت ماضی بود/کلمه خاطره می‌شد/ و قوس مرداد را می‌انباشت» که زبان به کمک استعاری بودن برجستگی خود را نمایان و آشکار می‌کند و معنایی را می‌انبارد که سرشار از مژده و بشارت است و گفتمانی می‌آفریند که شباهت به تجربه زیسته یعنی خاطره دارد. یعنی سازه‌های زبان پُرکننده قوس و تهیگاه و حفره خالی هستند و معنا ساز.
اما کدام معنا؟ برای رسیدن به این معنا ابتدا تعریف دوم را بیان می‌کنیم. ابونصر سراج طوسی در «اللمع فی التصوف»، شطح را حرکت اسرار اهل وجد می‌داند و آن را نهر باریکی مثال می‌زند که از آب لبریز شده است و آب از کناره‌هایش بیرون ‌می‌زند. آنچه در این تعریف به کار تأویل مکالمات شبانه می‌آید مفهوم حرکت است که در واژه کرونولوژیک نهفته است و همچنین جنبشی که در ترکیب یک -چند موج برمی‌دارد.
اما این قدیم در جدید چگونه ساماندهی شده است. یکی از این ابزار ساماندهی استفاده از شطح بود که به کمک شعر حجم و سابقه تاریخی/ فرهنگی یدالله رویایی آن را لبریخته نامیدیم تا جنبه جدید بودنی آن را برجسته کنیم.
لبریزی‌های بهمن ساکی «طاق تسکین/ شکسته و دور/ در تراکم زیبایی» است تا به قول خودش به اذن و هدایت «مهتاب برخیزم /
 و با سپیدی یاس درآمیزم.»
این برخاستن و درآمیختن است که حرکت از قدیم به جدید را فعال می‌کند و از راه زمان عبور می‌کند تا تاریخ‌مند بودن آن «زار بر مزار نیزار» مکان‌مند و امروزینه‌تر شود؛ و این امروزینگی را به کمک ترکیب یک- چند ارائه کرده است تا در متن به کمک لبریزی‌های معنا ساز ملبس به وحدت در کثرت یا کثرت‌گرایی معنایی را به مخاطب پیشنهاد بدهد تا زیستی آرامش‌طلب و صلح‌دوست را ترویج کند و کار روشنفکری خود را به سرانجام برساند، همچون «حوت در برهوت» که «بر شیشه‌های شکسته چشم /رقصان/ ساق ظریف نور» را می‌بیند.
اما آنچه در این تفرجگاه قدیم در جدید آسیب جدی به مکالمات شبانه وارد ساخته است، کهنه‌گرایی زبانی است. به‌عنوان نمونه استفاده از «طائر» در این شعر: «چون طائر که گم کند درخت را و در میانه مه فرود آید» یا به‌کارگیری واژه «موسیقار» در شعر: «به موسیقار باران/ به رقص یاس /چشمم به مهتاب در نقاب/ پلکم به جامه‌دران»
پس چون زبان یکی از مهم‌ترین ساخت‌های تفهیم و تفاهم میان انسان‌هاست و به سرفصل تمایز او با دیگر آفریدگان تبدیل شده است، بهتر است که در جدید بودنش کوشا باشیم‌. همان‌گونه که شطح گویان کهن عادت‌های زبانی را شکستند حلاج‌وار «اناالحق» گویان چون ابوالحسن خرقانی باشیم که «صوفی غیر مخلوق»
را آفرید.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7780/16/592430/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها