دیــــدگاه
علامه مصباح؛ عالم علوم اجتماعی اسلامی
رضا احمدی
۱۱ بهمن ۱۳۱۳ در یزد به دنیا آمد. در سن ۲۵ سالگی به درجه اجتهاد رسید. پس از پیروزی انقلاب در تأسیس دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و در جهت تحول و بازسازی نظام حوزه نقش فعالی ایفا کرد. تأسیس بنیاد علمی پژوهشی باقرالعلوم و مؤسسه آموزشی پژوهشی امامخمینی(ره) از دیگر اقداماتی است که این عالم علوماجتماعی در کارنامه خود دارد. فارغ از فعالیتهای فرهنگی و اجرایی، اسلامی کردن علوماجتماعی از دغدغههای جدی در حیات علمی ایشان بود و در این راستا، نظریههای قابل تأملی ارائه کرد تا آنجا که بحق میتوان از وی با عنوان «فیلسوف علوماجتماعی اسلامی» یاد کرد. علامه مصباح یزدی، سرانجام در 12 دی ماه سال گذشته، چهره در نقاب خاک کشید. در آستانه سالگرد درگذشت این عالم فرزانه، همایش ملی «علامه مصباح یزدی، فیلسوف علوماجتماعی اسلامی» بههمت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و با سخنرانی جمعی از اهالی حوزه و دانشگاه در تالار استاد موسویان این پژوهشگاه در قم برگزار شد. آیتالله علیاکبر رشاد، حجتالاسلام والمسلمین دکتر حمید پارسانیا و حجتالاسلام والمسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه از جمله سخنرانان این هماندیشی بودند.
فکر، فعل، علم و عمل علامه مصباح حکیمانه بود
آیتالله علیاکبر رشاد، رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و رئیس شورای حوزههای علمیه استان تهران، معتقد است که یکی از بحثهای بسیار مهم و بنیادی در حوزه علوماجتماعی «چیستی و هستی جامعه» است که در حوزههای دانشی گوناگونی نقش تعیینکننده دارد. امروز که دغدغه تحول فقه و تأسیس فقه نظامساز، فقه حکومت، فقه سیاست، فقه فرهنگ، فقه تمدن و دیگر شاخهها را داریم، جز از رهگذر رسیدن به مبنای متقنی در خصوص «جامعه» و هستی آن، تأسیس رشتههای فقهی عملی نمیشود. آیتالله رشاد معتقد است یکی از چالشهای دلپذیر در عصر ما، چالش فکری دو متفکر بزرگ علامه مطهری و علامه مصباحیزدی در زمینه ماهیت و ترکیب جامعه است. بهزعم او، علامه مصباح فراتر از یک فیلسوف است و باید از وی با عنوان «حکیم» یاد کرد اما از آنجا که مبادی بنیادینی در فلسفه علوماجتماعی بر اساس «حکمت دینی» تأسیس کرد، عنوان «فیلسوف علوماجتماعی» برای او به کار میرود اما بواقع شأن ایشان «شأن حکیم» است. فیلسوف میتواند در فکر، بفلسفد اما در عمل فیلسوف نباشد! اما علامه مصباح حکیم بود؛ یعنی فکر، فعل، علم و عمل او حکیمانه بود.
رابطه فلسفه با علوماجتماعی در نگاه علامه مصباح یزدی
حجتالاسلام والمسلمین دکتر حمید پارسانیا، استاد حوزه و دانشگاه و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، معتقد است که وقتی در اندیشه آیتالله مصباح نسبت بین «فلسفه» و «علوماجتماعی» بررسی میشود، مراد، فلسفه به معنای خاص یعنی «متافیزیک» است. علوماجتماعی یا فلسفهاجتماعی به انسان در حوزه ارتباطات اجتماعیاش میپردازد. بنابراین، در اندیشه علامه مصباح یزدی رابطه فلسفه بهمعنای خاص با علوماجتماعی از سنخ رابطه علوم باهم است.دکتر پارسانیا بحث خود را چنین تبیین کرد که در دیدگاه آیتالله مصباح علم فقط ابزار نیست، بلکه نور است و روشنگری میکند. علوم مدرن از کانت به بعد تهی از متافیزیک میشود و در نتیجه فلسفه به «امری ذهنی» فروکاسته میشود. هر چند که کانت علومتجربی را نیازمند فلسفه میدانست اما در نگاه او فلسفه، نور نیست و صرفاً صورتی بر عالم میاندازد این در حالی است که رابطه فلسفه با سایر علوم در دیدگاه آیتالله مصباح رابطه علم با علم است؛ به این معنا که یک نور با نور دیگری رابطه دارد اما در دیدگاههای دیگر، رابطه یک غیرعلم با علم مطرح است.
نکته دیگر درمورد نسبتی است که برخی بین «علوماجتماعی اسلامی» با «ایدئولوژی» برقرار میکنند. باید گفت در این زمینه سه دیدگاه وجود دارد:
نخست، یک دیدگاه، علوماجتماعی را بهطور کلی یک دانش تجربی و آزمونپذیر میداند. بر این اساس، اثبات و ابطال دارد و هرچه اثبات و ابطال تجربی ندارد ، ضدارزش تلقی میکند. پوزیتیویستها معتقدند علم با مشاهده، فرضیه، آزمون و... پیش میرود و ربطی به دانشهای دیگر ندارد. بر این اساس، اسلامی کردن علوم، موجب ایدئولوژیک کردن و ارزشی کردن آنها میشود.
دوم، براساس دیدگاه دوم، چه بخواهیم چه نخواهیم، از مجموعه گزارههایی در علم استفاده میکنیم که آزمونپذیر نیستند اما علم آزمونپذیر بر این گزارهها نشسته است؛ به تعبیری، علم همان دانش تجربی است اما در این دانش حسی و تجربی، معرفتهای دخیل نیز به رسمیت شناخته میشود البته نه به معنای علم، بلکه به معنای یکسری امور ذهنی یا بینالاذهانی. بر اساس این دیدگاه، علم «هویت فرهنگی» پیدا میکند و منطقهای میشود و «فرهنگ اسلامی» نیز «علم اسلامی» خواهد داشت.
سوم، اما در دیدگاه آیتالله مصباح «متافیزیک» یک علم است و علوم دیگر از آن استفاده میکنند. وقتی فلسفه خصلت اسلامی پیدا کند، ابتدا خود موحد میشود و بعد دیگر علوم موحد میشوند. دیدگاه آیتالله مصباح این است که وقتی فلسفه «دینی» میشود، علوم هم دینی میشوند. اگر متافیزیک را ارزش تلقی کنیم، در این صورت بحث ایدئولوژی مطرح میشود که مورد قبول آیتالله مصباح نیست. به زعم ایشان، متافیزیک «علم» است و اعتماد به یک «متافیزیک اسلامی» را اعتماد به یک علم میدانند.
۱۱ بهمن ۱۳۱۳ در یزد به دنیا آمد. در سن ۲۵ سالگی به درجه اجتهاد رسید. پس از پیروزی انقلاب در تأسیس دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و در جهت تحول و بازسازی نظام حوزه نقش فعالی ایفا کرد. تأسیس بنیاد علمی پژوهشی باقرالعلوم و مؤسسه آموزشی پژوهشی امامخمینی(ره) از دیگر اقداماتی است که این عالم علوماجتماعی در کارنامه خود دارد. فارغ از فعالیتهای فرهنگی و اجرایی، اسلامی کردن علوماجتماعی از دغدغههای جدی در حیات علمی ایشان بود و در این راستا، نظریههای قابل تأملی ارائه کرد تا آنجا که بحق میتوان از وی با عنوان «فیلسوف علوماجتماعی اسلامی» یاد کرد. علامه مصباح یزدی، سرانجام در 12 دی ماه سال گذشته، چهره در نقاب خاک کشید. در آستانه سالگرد درگذشت این عالم فرزانه، همایش ملی «علامه مصباح یزدی، فیلسوف علوماجتماعی اسلامی» بههمت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و با سخنرانی جمعی از اهالی حوزه و دانشگاه در تالار استاد موسویان این پژوهشگاه در قم برگزار شد. آیتالله علیاکبر رشاد، حجتالاسلام والمسلمین دکتر حمید پارسانیا و حجتالاسلام والمسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه از جمله سخنرانان این هماندیشی بودند.
فکر، فعل، علم و عمل علامه مصباح حکیمانه بود
آیتالله علیاکبر رشاد، رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و رئیس شورای حوزههای علمیه استان تهران، معتقد است که یکی از بحثهای بسیار مهم و بنیادی در حوزه علوماجتماعی «چیستی و هستی جامعه» است که در حوزههای دانشی گوناگونی نقش تعیینکننده دارد. امروز که دغدغه تحول فقه و تأسیس فقه نظامساز، فقه حکومت، فقه سیاست، فقه فرهنگ، فقه تمدن و دیگر شاخهها را داریم، جز از رهگذر رسیدن به مبنای متقنی در خصوص «جامعه» و هستی آن، تأسیس رشتههای فقهی عملی نمیشود. آیتالله رشاد معتقد است یکی از چالشهای دلپذیر در عصر ما، چالش فکری دو متفکر بزرگ علامه مطهری و علامه مصباحیزدی در زمینه ماهیت و ترکیب جامعه است. بهزعم او، علامه مصباح فراتر از یک فیلسوف است و باید از وی با عنوان «حکیم» یاد کرد اما از آنجا که مبادی بنیادینی در فلسفه علوماجتماعی بر اساس «حکمت دینی» تأسیس کرد، عنوان «فیلسوف علوماجتماعی» برای او به کار میرود اما بواقع شأن ایشان «شأن حکیم» است. فیلسوف میتواند در فکر، بفلسفد اما در عمل فیلسوف نباشد! اما علامه مصباح حکیم بود؛ یعنی فکر، فعل، علم و عمل او حکیمانه بود.
رابطه فلسفه با علوماجتماعی در نگاه علامه مصباح یزدی
حجتالاسلام والمسلمین دکتر حمید پارسانیا، استاد حوزه و دانشگاه و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، معتقد است که وقتی در اندیشه آیتالله مصباح نسبت بین «فلسفه» و «علوماجتماعی» بررسی میشود، مراد، فلسفه به معنای خاص یعنی «متافیزیک» است. علوماجتماعی یا فلسفهاجتماعی به انسان در حوزه ارتباطات اجتماعیاش میپردازد. بنابراین، در اندیشه علامه مصباح یزدی رابطه فلسفه بهمعنای خاص با علوماجتماعی از سنخ رابطه علوم باهم است.دکتر پارسانیا بحث خود را چنین تبیین کرد که در دیدگاه آیتالله مصباح علم فقط ابزار نیست، بلکه نور است و روشنگری میکند. علوم مدرن از کانت به بعد تهی از متافیزیک میشود و در نتیجه فلسفه به «امری ذهنی» فروکاسته میشود. هر چند که کانت علومتجربی را نیازمند فلسفه میدانست اما در نگاه او فلسفه، نور نیست و صرفاً صورتی بر عالم میاندازد این در حالی است که رابطه فلسفه با سایر علوم در دیدگاه آیتالله مصباح رابطه علم با علم است؛ به این معنا که یک نور با نور دیگری رابطه دارد اما در دیدگاههای دیگر، رابطه یک غیرعلم با علم مطرح است.
نکته دیگر درمورد نسبتی است که برخی بین «علوماجتماعی اسلامی» با «ایدئولوژی» برقرار میکنند. باید گفت در این زمینه سه دیدگاه وجود دارد:
نخست، یک دیدگاه، علوماجتماعی را بهطور کلی یک دانش تجربی و آزمونپذیر میداند. بر این اساس، اثبات و ابطال دارد و هرچه اثبات و ابطال تجربی ندارد ، ضدارزش تلقی میکند. پوزیتیویستها معتقدند علم با مشاهده، فرضیه، آزمون و... پیش میرود و ربطی به دانشهای دیگر ندارد. بر این اساس، اسلامی کردن علوم، موجب ایدئولوژیک کردن و ارزشی کردن آنها میشود.
دوم، براساس دیدگاه دوم، چه بخواهیم چه نخواهیم، از مجموعه گزارههایی در علم استفاده میکنیم که آزمونپذیر نیستند اما علم آزمونپذیر بر این گزارهها نشسته است؛ به تعبیری، علم همان دانش تجربی است اما در این دانش حسی و تجربی، معرفتهای دخیل نیز به رسمیت شناخته میشود البته نه به معنای علم، بلکه به معنای یکسری امور ذهنی یا بینالاذهانی. بر اساس این دیدگاه، علم «هویت فرهنگی» پیدا میکند و منطقهای میشود و «فرهنگ اسلامی» نیز «علم اسلامی» خواهد داشت.
سوم، اما در دیدگاه آیتالله مصباح «متافیزیک» یک علم است و علوم دیگر از آن استفاده میکنند. وقتی فلسفه خصلت اسلامی پیدا کند، ابتدا خود موحد میشود و بعد دیگر علوم موحد میشوند. دیدگاه آیتالله مصباح این است که وقتی فلسفه «دینی» میشود، علوم هم دینی میشوند. اگر متافیزیک را ارزش تلقی کنیم، در این صورت بحث ایدئولوژی مطرح میشود که مورد قبول آیتالله مصباح نیست. به زعم ایشان، متافیزیک «علم» است و اعتماد به یک «متافیزیک اسلامی» را اعتماد به یک علم میدانند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه