لبنان و مشکلات ماندگارش
شرایط اقتصادی؛ بدتر از جنگهای داخلی
مارکو کارفلوس / خبرنگار و تحلیلگر سیاسی
مترجم: وصال روحانی
بعضی حرکات غیرمسئولانه از سوی برخی احزاب حاکم در لبنان بر حجم مشکلات در این کشور افزوده است. مردم لبنان البته در روزهای سخت همیشه مقاومت زیادی را از خود بروز دادهاند و اوج آن در دهههای 1970 و 1980 میلادی و در هنگام جنگهای داخلی این کشور بود ولی امروز چیزی بیش از یک جنگ فیزیکی یا تقابلی عقیدتی لبنان را تهدید میکند و آن، تنزل فزاینده اقتصادی لبنان است که راهی برای مهار آن یافت نمیشود. عجیبتر از همه اینکه حتی در دهههای جنگ داخلی اقتصاد لبنان بالنسبه شکوفا و نهادهای مالی در این کشور متمکن بودند ولی امروز در حالی که مناقشهها در لبنان بسیار کمتر است، اقتصاد این کشور توان ایستادن روی پای خود را ندارد. نظام بانکی در لبنان یک سامانه به هم ریخته و دچار برخی تضادها است و بانکهای این کشور اخیراً از عهده پرداخت سود سپرده مشتریان خود برنیامدهاند شاید این ضایعه در بیروت کمتر از سایر شهرها باشد اما هرچه بهسمت شهرهای دورتر بروید، آشفتگی نظام بانکی را بیشتر حس خواهید کرد. جامعه لبنان در 15 سال اخیر عادت کرده است میزان کمکهای بینالمللی به خود را دائماً در نوسان ببیند. در زمان جنگ سال 2006 بسیاری از کشورهای اطراف به کمک لبنان دردمند آمدند اما در سایر اوقات فقط ادعاهای واهی و بیتفاوتی از سوی سایر کشورها نسبت به اوضاع ناپایدار لبنان رؤیت شد.
اگر قرار است جامعه جهانی بابت بیتفاوتیاش نسبت به کمبود امکانات و فقدان اعتبارات مالی در لبنان سرزنش شود کمتر کشوری را در اروپا و امریکایشمالی مییابید که از دایره متهمان بیرون بماند. از 2005 به این سو مکانیسم اقتصادی لبنان، کم یا زیاد و ناموفق یا موفق توسط سیاستمداران متمول نظیر سعد حریری یا ریا سلامه که رئیس بانک مرکزی لبنان است هدایت شده اما نه اعتبارات کافی در کف این مقامها بوده و نه دولتهای بزرگ غربی قدمی برای تقویت واقعی آنها برداشتهاند زیرا منافعشان در آشفته ماندن اوضاع بیروت بوده است. با این که عدهای معتقدند بعضی سیاستمداران فکورتر قادرند راهحلهای بهتری را برای رفع معایب شدید اقتصادی لبنان بیابند و آنها را اجرایی کند اما ادامه حمایت بعضی جناحهای سیاسی از سعدحریری او را در مسند قدرت نگهداشته و پست نخستوزیری برای افرادی که حربههای اقتصادی کارآمدتری را در دست دارند، تبدیل به هدفی غیر قابل دستیابی شده است.
در این میان تلاشهای «حزبالله» برای کاستن از مشکلات اقتصادی لبنان و تنشهای سیاسی برخاسته از آن نیز با تأثیر حداکثری همراه نشده ولی همین کوششها سبب تفهیم این موضوع به مردم لبنان شده که ساز و کارهای دولت فعلی این کشور برای رفع بحران جواب نمیدهد و باید به تدابیر مؤثرتری روی آورد که در برنامههای امثال حریری جایی ندارد. جوامع مسیحی لبنان در سنوات اخیر با لیدرهایی مثل میشل عون، جبران باسیل و برادران جمیل راه حلهای متعددی را برای رفع کاستیهای اقتصادی این کشور ارائه دادهاند اما ناکامی آشکار این طرحها در زمان اجرا حاکی از لزوم رویکرد لبنانیها به ایدههای متفاوتی است که «حزبالله» و نهادهای مشابه در این راه ارائه دادهاند. سقوط درجات حریری طی رخدادهای اخیر و بخصوص در افکار سرمایهداران سعودی که دارای بودجه کافی اما فاقد انصاف برای رساندن آن به دولت بیروت هستند، این سیاستمدار را به این صرافت انداخته که در دوره بعدی انتخابات نخستوزیری لبنان شرکت نکنند اما نجیب میقاتی هم که محتملترین جانشین برای او بهحساب میآید، فاقد ابزار و اندیشههایی نشان میدهد که لبنان را از شرایط فعلیاش واقعاً برهاند. میقاتی از یک سو معمولاً در طراحیهای اقتصادیاش بیطرفی را لحاظ نکرده و از جانب دیگر سالها است که در کادرهای اجرایی و تشکیلات دولتی نقش و دست داشته و به تبع آن اصلاً نیروی تازهنفسی نیست که لبنان برای رفع بحران اقتصادیاش بشدت به آن نیازمند است. این ماجرا نیروهای بس منصفتر و فکورتری را برای رسیدن به ثبات و آرامش میطلبد.
منبع: Middle East Eye
مترجم: وصال روحانی
بعضی حرکات غیرمسئولانه از سوی برخی احزاب حاکم در لبنان بر حجم مشکلات در این کشور افزوده است. مردم لبنان البته در روزهای سخت همیشه مقاومت زیادی را از خود بروز دادهاند و اوج آن در دهههای 1970 و 1980 میلادی و در هنگام جنگهای داخلی این کشور بود ولی امروز چیزی بیش از یک جنگ فیزیکی یا تقابلی عقیدتی لبنان را تهدید میکند و آن، تنزل فزاینده اقتصادی لبنان است که راهی برای مهار آن یافت نمیشود. عجیبتر از همه اینکه حتی در دهههای جنگ داخلی اقتصاد لبنان بالنسبه شکوفا و نهادهای مالی در این کشور متمکن بودند ولی امروز در حالی که مناقشهها در لبنان بسیار کمتر است، اقتصاد این کشور توان ایستادن روی پای خود را ندارد. نظام بانکی در لبنان یک سامانه به هم ریخته و دچار برخی تضادها است و بانکهای این کشور اخیراً از عهده پرداخت سود سپرده مشتریان خود برنیامدهاند شاید این ضایعه در بیروت کمتر از سایر شهرها باشد اما هرچه بهسمت شهرهای دورتر بروید، آشفتگی نظام بانکی را بیشتر حس خواهید کرد. جامعه لبنان در 15 سال اخیر عادت کرده است میزان کمکهای بینالمللی به خود را دائماً در نوسان ببیند. در زمان جنگ سال 2006 بسیاری از کشورهای اطراف به کمک لبنان دردمند آمدند اما در سایر اوقات فقط ادعاهای واهی و بیتفاوتی از سوی سایر کشورها نسبت به اوضاع ناپایدار لبنان رؤیت شد.
اگر قرار است جامعه جهانی بابت بیتفاوتیاش نسبت به کمبود امکانات و فقدان اعتبارات مالی در لبنان سرزنش شود کمتر کشوری را در اروپا و امریکایشمالی مییابید که از دایره متهمان بیرون بماند. از 2005 به این سو مکانیسم اقتصادی لبنان، کم یا زیاد و ناموفق یا موفق توسط سیاستمداران متمول نظیر سعد حریری یا ریا سلامه که رئیس بانک مرکزی لبنان است هدایت شده اما نه اعتبارات کافی در کف این مقامها بوده و نه دولتهای بزرگ غربی قدمی برای تقویت واقعی آنها برداشتهاند زیرا منافعشان در آشفته ماندن اوضاع بیروت بوده است. با این که عدهای معتقدند بعضی سیاستمداران فکورتر قادرند راهحلهای بهتری را برای رفع معایب شدید اقتصادی لبنان بیابند و آنها را اجرایی کند اما ادامه حمایت بعضی جناحهای سیاسی از سعدحریری او را در مسند قدرت نگهداشته و پست نخستوزیری برای افرادی که حربههای اقتصادی کارآمدتری را در دست دارند، تبدیل به هدفی غیر قابل دستیابی شده است.
در این میان تلاشهای «حزبالله» برای کاستن از مشکلات اقتصادی لبنان و تنشهای سیاسی برخاسته از آن نیز با تأثیر حداکثری همراه نشده ولی همین کوششها سبب تفهیم این موضوع به مردم لبنان شده که ساز و کارهای دولت فعلی این کشور برای رفع بحران جواب نمیدهد و باید به تدابیر مؤثرتری روی آورد که در برنامههای امثال حریری جایی ندارد. جوامع مسیحی لبنان در سنوات اخیر با لیدرهایی مثل میشل عون، جبران باسیل و برادران جمیل راه حلهای متعددی را برای رفع کاستیهای اقتصادی این کشور ارائه دادهاند اما ناکامی آشکار این طرحها در زمان اجرا حاکی از لزوم رویکرد لبنانیها به ایدههای متفاوتی است که «حزبالله» و نهادهای مشابه در این راه ارائه دادهاند. سقوط درجات حریری طی رخدادهای اخیر و بخصوص در افکار سرمایهداران سعودی که دارای بودجه کافی اما فاقد انصاف برای رساندن آن به دولت بیروت هستند، این سیاستمدار را به این صرافت انداخته که در دوره بعدی انتخابات نخستوزیری لبنان شرکت نکنند اما نجیب میقاتی هم که محتملترین جانشین برای او بهحساب میآید، فاقد ابزار و اندیشههایی نشان میدهد که لبنان را از شرایط فعلیاش واقعاً برهاند. میقاتی از یک سو معمولاً در طراحیهای اقتصادیاش بیطرفی را لحاظ نکرده و از جانب دیگر سالها است که در کادرهای اجرایی و تشکیلات دولتی نقش و دست داشته و به تبع آن اصلاً نیروی تازهنفسی نیست که لبنان برای رفع بحران اقتصادیاش بشدت به آن نیازمند است. این ماجرا نیروهای بس منصفتر و فکورتری را برای رسیدن به ثبات و آرامش میطلبد.
منبع: Middle East Eye
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه