با ایفاگر نقش اسپایدرمن؛ از وادی کشیشها تا دنیای جنگاوران
گارفیلد: من فرشته نیستم
اندرو گارفیلد آنقدر نقشهای خوب و مثبت بازی کرده که عدهای تصور میکنند او واقعاً و در زندگی خصوصیاش هم آدم بسیار خوب و نیک کرداری است حال آنکه خودش ادعا میکند شاید واقعیت امر و ماهیت حقیقی او چیزی ورای این باشد. آنچه قطعی مینماید، تعدد و تنوع نقشهایی است که این هنرپیشه 39 ساله امریکایی طی بیش از دو دهه بازیگری ایفا کرده است. درست است که هیچ یک از این نقشها به اندازه اسپایدرمن سروصدا نکرده و به گارفیلد شهرت نبخشیده و هر جا به او اشاره میشود بلافاصله همگان نام مرد عنکبوتی را به یاد میآورند، اما او در قالبهای پرشماری فرو رفته و آدمهایی به کلی متفاوت با این قهرمان کمیک استریپی را هم به تصویر کشیده است. از یکسو گارفیلد در «سکوت»، شاهکار مسکوت مانده فرهنگی سال 2016 مارتین اسکورسیسی نقش یک کشیش تحت انواع فشارهای روانی را بازی کرده و از جانب دیگر در «تیغه هاکسا» فیلم جنگی پنج سال پیش مل گیبسون نیز سرباز آرمان گرایی است که در خطیرترین موقعیت به منطقهای رجعت میکند که گروهی از سربازان کشورش در محاصره دشمن قرار گرفتهاند و هر آن امکان دارد که کشته شوند و این سرباز در راه نجات آنها جان خود را هم به خطر میاندازد.
مرد عنکبوتی برای او کوچک است
تحت هر شرایطی و با هر نوع شناسایی موجود از وی، اندروگارفیلد اصلاً حاضر نیست راجع به نسخه تازه «اسپایدرمن» که نام مکمل و جنبی «راهی برای بازگشت به خانه نیست» برای آن انتخاب شده و از 15 آذرماه در سطح جهان به نمایش در میآید، صحبت کند و اطلاعاتی درباره آن بدهد. گفته میشود در این فیلم که نسخه هفتم از فرانچیز مرد عنکبوتی به شمار میآید هم گارفیلد شرکت دارد و هم توبی مگوایر که پیش از ورود گارفیلد به دنیای مرد عنکبوتی نقش این ابرقهرمان خیالی را در سه نسخه اولیه این سری فیلمها ایفا کرده بود. گارفیلد در تمام مصاحبههای امسالاش از صحبت در این باره خودداری کرده و در عوض مصاحبهکنندگان را به فیلمهای دیگری از خود مانند «نفس بکش» و «هرگز نگذار من بروم» ارجاع داده است. در فیلم اول گارفیلد مرد جوانی است که بیماری موسوم به پولیو او را فلج و بیمارستانی کرده است و در دومی او مرد پاک کرداری است که میکوشد با اهدای یکی، دو عضو بدنش یکی، دو مریض مشرف به موت را نجات بدهد اما در نهایت خودش میمیرد. روش بازی و حضور حساب شده گارفیلد در این فیلمها نشان میدهد وی عمیقتر و طیف هنر و میزان کاراییاش بیش از آنی است که فقط در حوزه کوچک و نازل اسپایدرمن بگنجد و به این شخصیت کمیک بوکی محدود شود ولی نمیتوان مردم و رسانهها را بابت اینکه گارفیلد را بهرغم این هنرنماییها تا ابد با همان نام و اوصاف مرد عنکبوتی میشناسند، سرزنش و متهم به ندیدن سایر مهارتهای این بازیگر نه چندان دور از ایام میانسالی کرد.
با پوستینی از موش
در شایعات رایج درخصوص گارفیلد او گاه به فیلمهایی ارتباط داده شده که اصلاً در آنها حضور ندارد ولی در سه فیلم جدیدی هم که او واقعاً در آنها حاضر است و در دست تولید یا در نوبت اکران قرار دارند، ویژگیهای جالبی یافت میشود و در نهایت قدرت وی در ایفای نقشهایی بسیار متفاوت به نمایش گذاشته میشود.
در یکی از آنها که نام آن «Mainstream» است، گارفیلد نقش یک فرصت طلب خیابانی را بازی میکند که با انتشار ویدیویی از او در شبکههای مجازی مشهور میشود اما کاری که او در جریان این ویدیو به آن مشغول است، سرقت از چند مغازه با بر تن داشتن پوستینی از یک موش است، ماجرا به همین حد ختم نمیشود و این کاراکتر دردسرساز در همین نمایش یک و نیم دقیقهای رو به آسمان و ماه زوزه میکشد، ادای جنگاوران نینجا را در میآورد و در سطح چند خیابان شهر لسآنجلس بیامان و بیهدف میدود، بدون اینکه مشخص شود در پی چیست. گارفیلد در این باره میگوید: «قبول دارم که کاراکترم در این فیلم (Mainstream) آدمی افراطی است ولی برای هر بازیگری این گونه نقشها و کارها یک نوع ارائه طریق تازه و تجربه کردن چیزهای نو است. این مهم نیست که میتوان یا نمیتوان این کاراکتر را دوست داشت و مهمتر از آن، چالش شدید و تازهای است که با قبول و ایفای اینگونه نقشها آن را تجربه میکنید. اکثر بازیگران بزرگ سینما چنین مسیرهایی را طی کردهاند و اگر من آنقدر خوشبخت باشم که در مسیری مشابه گام بر دارم، گلهای نخواهم داشت.»
مددکار بدکردار
بدیهی است که چنین فیلمی با در بر داشتن کاراکتری از این دست کاندیدای جوایز برتر سال نخواهد شد اما دو فیلم دیگری که ایفاگر سالهای اخیر نقش اسپایدرمن در آنها بازی کرده، کیفیت و کلاس بالاتری دارند و اگر هم او برای آنها نامزد اسکار، گولدن گلوب و بافتا نشود، قطعاً بابت حضور در آنها شماتت هم نخواهد شد و البته برخی معتقدند او طی هفتههای پیشرو به افتخار کاندیدایی جوایز فوق نائل خواهد گشت. یکی از این آثار سینمایی کاری بهنام «تیک، تیک، بوم» است که اقتباسی وسیع و مستقیم از روی نمایش موزیکالی با همین نام ساخته جاناتان لارسون است. در این اقتباس که با کارگردانی لین مانوئل میراندا تهیه و ارائه شده، گارفیلد نقش لارسون را ایفا میکند که یک نمایشنامهنویس بسیار با استعداد بود و کارها و اتفاقات محیرالعقولی که در نمایشهای او به تصویر کشیده میشد، غافلگیری شدید بینندگان و هنر دوستان را در پی داشت. لارسون در سال 1996 فقط چند ساعت مانده به شروع اجرای یکی از نمایشنامههای معروف و پرطرفدارش بهنام «اجاره» درگذشت و در صحنه زندگی نماند تا گیشه پربار و رونق فراوان این نمایش را ببیند و اقتباس سینمایی آن را هم در اوایل سال 2022 ناظر باشد. دیگر فیلم در نوبت اکران اندرو گارفیلد کاری است بهنام «چشمهای تامی فی» که در آن وی در قالب یک ناطق و مددکار اجتماعی واقعی و بدکردار بهنام جیم باکر ظاهر میشود و فرد روبهروی او جسیکا شاستین است که نقش همسر باکر را بهنام تامی فی بازی میکند و این زن همانی است که در عنوان فیلم نیز به صراحت به وی اشاره شده است.
در راه تام هنکس
اگر به سوابق کاری گارفیلد رجوع کنیم، میبینیم که او به ندرت در نقشهایی بازی میکند که وصف آنها آمد و مربوط به آدمهایی دردسرساز و لاابالی میشود و نمونه دیگر موجود در این زمینه «زیر دریاچه نقرهای» است که یک «فیلم نوآر» مدرن بهشمار میآید. بجز این موارد سایر نقشهای محوله به گارفیلد تصور و تجسم مردان جوان آرمانگرایی است که برای رسیدن به حق و حقیقت حاضر به هرگونه فداکاری هستند و شکوه و جستوجو و اجرای کارهای مثبت اجتماعی در سرلوحه برنامههایشان قرار دارد. گارفیلد میگوید: «نمی دانم چرا این برداشت از من وجود دارد اما هر چه هست استودیوها بیشتر در من جوانی را میبینند که در شکوه غرق است و وجودی سرشار از امید و آرزوهای نیک دارد و خوشبختی مردم برای او همان قدر مهم است که کامیابی خودش. فیلمسازان من را فردی میانگارند که خوب میتواند ترسیمگر قهرمانان و اشخاصی باشد که به جامعه خدمات فراوانی را عرضه میدارند و دلشان برای مردم عادی و طبقات ضعیف میتپد و برای نجات آنها از مخمصه آمادگی همیشگی دارند.»
به گفته گارفیلد آدمهایی مثل او و کسانی که ذاتاً نمیتوانند بد باشند و به تبع آن قادر نیستند نقش آدمهایی خبیث را در حد کمال ایفا کنند، کم نیستند. یکی از آنها تام هنکس معروف است که به مرز 65 سال سن نزدیک شده و طی 40 و اندی سال بازیگری در هالیوود تعداد نقشهای بد و کاراکترهای منفی او به انگشتان یک دست هم نمیرسد و اکثر آنها آدمهایی ملایم و به اصطلاح خاکستری بودهاند حتی در «راه تباهی» اپیک گانگستری سال 2002 سم مندز هم تام هنکس بیش از آنکه یک گانگستر یا براساس نقش اهدایی به او یک قاتل حرفهای در خدمت گانگسترها باشد مردی بود که از سرنوشت تیرهاش میگریخت تا دیگر با گانگسترها حشر و نشری نداشته باشد. گارفیلد میگوید: «تام هنکس از هنرپیشههای محبوب من است و بسیار دوست داشتم و دارم که وجوه بد حاضر و پنهان مانده در کاراکتر اغلب انسانها را به تصویر بکشد و واقعاً شیطان صفت و خلافکار باشد ولی او به صراحت اعتراف کرده است که این جور کارها در توان او نیست و ذاتش در تضاد با این تیرگیها است. من نیز مثل هنکس نمیتوانم این خصوصیات را بهطور اکتسابی در وجودم جای بدهم و یک کاراکتر منفی درجه اول و کاملاً موفق در ایفای آن باشم. البته تصویر یک آدم همیشه خوب و مثبت هم که با توجه به کارنامه سینماییام از من در اذهان ترسیم شده، صحت ندارد و من آنقدرها هم آدم خوب و فرشته صفت و عاری از هرگونه خطایی نیستم.»
همپایی با شیطان کسب و کار او نیست
با این حال خیلیها بر این اعتقادند که گارفیلد برعکس آدام درایور که با او در فیلم «سکوت» همبازی بوده است، فقط میتواند در کنار نیکان حرکت کند و همپایی با شیاطین کسب و کار او نیست. درایور نیز نقش آدمهای خوب را کم ایفا نکرده اما در تضاد با گارفیلد در یک چشم به هم زدن هم میتواند نمایشگر یک چهره کاملاً شیطانی و نماد مسلم آن باشد. گارفیلد حتی در نمایش معروف «فرشتهها در امریکا» که بعداً از روی آن یک مینی سریال موفق تلویزیونی هم ساخته شد، در یک نقش مثبت چنان جا افتاد و خوب عمل کرد که جایزه معتبر «تونی» (اسکار تئاتر) را به خود اختصاص داد. حد نهایت بد بودن و سوءاستفاده از مواهب موجود در مورد گارفیلد بهرهگیری از نام و شهرتش برای به دست آوردن سریع یک میز در زمان ورودش به رستورانهای شلوغ بوده و تازه در این موارد نیز او اعتراف میکند که خودش پیشقدم نشده بلکه مالکان رستورانها و گارسونها پس از شناسایی وی بلافاصله یک میز خالی را برای او جور کردهاند. با این حال او معتقد است اگر برای بازی در یکی، دو فیلم مطرحی که به تازگی از او اکران شده و وصف آن را پیشتر آوردیم، کاندیدای اسکار شود، باز به خاطر شهرتی است که طی سالیان اخیر در زمینه کسب نقش آدمهای خوب و ویژه و ایفای کم نقص آن به دست آورده است.
منبع: Empire
مرد عنکبوتی برای او کوچک است
تحت هر شرایطی و با هر نوع شناسایی موجود از وی، اندروگارفیلد اصلاً حاضر نیست راجع به نسخه تازه «اسپایدرمن» که نام مکمل و جنبی «راهی برای بازگشت به خانه نیست» برای آن انتخاب شده و از 15 آذرماه در سطح جهان به نمایش در میآید، صحبت کند و اطلاعاتی درباره آن بدهد. گفته میشود در این فیلم که نسخه هفتم از فرانچیز مرد عنکبوتی به شمار میآید هم گارفیلد شرکت دارد و هم توبی مگوایر که پیش از ورود گارفیلد به دنیای مرد عنکبوتی نقش این ابرقهرمان خیالی را در سه نسخه اولیه این سری فیلمها ایفا کرده بود. گارفیلد در تمام مصاحبههای امسالاش از صحبت در این باره خودداری کرده و در عوض مصاحبهکنندگان را به فیلمهای دیگری از خود مانند «نفس بکش» و «هرگز نگذار من بروم» ارجاع داده است. در فیلم اول گارفیلد مرد جوانی است که بیماری موسوم به پولیو او را فلج و بیمارستانی کرده است و در دومی او مرد پاک کرداری است که میکوشد با اهدای یکی، دو عضو بدنش یکی، دو مریض مشرف به موت را نجات بدهد اما در نهایت خودش میمیرد. روش بازی و حضور حساب شده گارفیلد در این فیلمها نشان میدهد وی عمیقتر و طیف هنر و میزان کاراییاش بیش از آنی است که فقط در حوزه کوچک و نازل اسپایدرمن بگنجد و به این شخصیت کمیک بوکی محدود شود ولی نمیتوان مردم و رسانهها را بابت اینکه گارفیلد را بهرغم این هنرنماییها تا ابد با همان نام و اوصاف مرد عنکبوتی میشناسند، سرزنش و متهم به ندیدن سایر مهارتهای این بازیگر نه چندان دور از ایام میانسالی کرد.
با پوستینی از موش
در شایعات رایج درخصوص گارفیلد او گاه به فیلمهایی ارتباط داده شده که اصلاً در آنها حضور ندارد ولی در سه فیلم جدیدی هم که او واقعاً در آنها حاضر است و در دست تولید یا در نوبت اکران قرار دارند، ویژگیهای جالبی یافت میشود و در نهایت قدرت وی در ایفای نقشهایی بسیار متفاوت به نمایش گذاشته میشود.
در یکی از آنها که نام آن «Mainstream» است، گارفیلد نقش یک فرصت طلب خیابانی را بازی میکند که با انتشار ویدیویی از او در شبکههای مجازی مشهور میشود اما کاری که او در جریان این ویدیو به آن مشغول است، سرقت از چند مغازه با بر تن داشتن پوستینی از یک موش است، ماجرا به همین حد ختم نمیشود و این کاراکتر دردسرساز در همین نمایش یک و نیم دقیقهای رو به آسمان و ماه زوزه میکشد، ادای جنگاوران نینجا را در میآورد و در سطح چند خیابان شهر لسآنجلس بیامان و بیهدف میدود، بدون اینکه مشخص شود در پی چیست. گارفیلد در این باره میگوید: «قبول دارم که کاراکترم در این فیلم (Mainstream) آدمی افراطی است ولی برای هر بازیگری این گونه نقشها و کارها یک نوع ارائه طریق تازه و تجربه کردن چیزهای نو است. این مهم نیست که میتوان یا نمیتوان این کاراکتر را دوست داشت و مهمتر از آن، چالش شدید و تازهای است که با قبول و ایفای اینگونه نقشها آن را تجربه میکنید. اکثر بازیگران بزرگ سینما چنین مسیرهایی را طی کردهاند و اگر من آنقدر خوشبخت باشم که در مسیری مشابه گام بر دارم، گلهای نخواهم داشت.»
مددکار بدکردار
بدیهی است که چنین فیلمی با در بر داشتن کاراکتری از این دست کاندیدای جوایز برتر سال نخواهد شد اما دو فیلم دیگری که ایفاگر سالهای اخیر نقش اسپایدرمن در آنها بازی کرده، کیفیت و کلاس بالاتری دارند و اگر هم او برای آنها نامزد اسکار، گولدن گلوب و بافتا نشود، قطعاً بابت حضور در آنها شماتت هم نخواهد شد و البته برخی معتقدند او طی هفتههای پیشرو به افتخار کاندیدایی جوایز فوق نائل خواهد گشت. یکی از این آثار سینمایی کاری بهنام «تیک، تیک، بوم» است که اقتباسی وسیع و مستقیم از روی نمایش موزیکالی با همین نام ساخته جاناتان لارسون است. در این اقتباس که با کارگردانی لین مانوئل میراندا تهیه و ارائه شده، گارفیلد نقش لارسون را ایفا میکند که یک نمایشنامهنویس بسیار با استعداد بود و کارها و اتفاقات محیرالعقولی که در نمایشهای او به تصویر کشیده میشد، غافلگیری شدید بینندگان و هنر دوستان را در پی داشت. لارسون در سال 1996 فقط چند ساعت مانده به شروع اجرای یکی از نمایشنامههای معروف و پرطرفدارش بهنام «اجاره» درگذشت و در صحنه زندگی نماند تا گیشه پربار و رونق فراوان این نمایش را ببیند و اقتباس سینمایی آن را هم در اوایل سال 2022 ناظر باشد. دیگر فیلم در نوبت اکران اندرو گارفیلد کاری است بهنام «چشمهای تامی فی» که در آن وی در قالب یک ناطق و مددکار اجتماعی واقعی و بدکردار بهنام جیم باکر ظاهر میشود و فرد روبهروی او جسیکا شاستین است که نقش همسر باکر را بهنام تامی فی بازی میکند و این زن همانی است که در عنوان فیلم نیز به صراحت به وی اشاره شده است.
در راه تام هنکس
اگر به سوابق کاری گارفیلد رجوع کنیم، میبینیم که او به ندرت در نقشهایی بازی میکند که وصف آنها آمد و مربوط به آدمهایی دردسرساز و لاابالی میشود و نمونه دیگر موجود در این زمینه «زیر دریاچه نقرهای» است که یک «فیلم نوآر» مدرن بهشمار میآید. بجز این موارد سایر نقشهای محوله به گارفیلد تصور و تجسم مردان جوان آرمانگرایی است که برای رسیدن به حق و حقیقت حاضر به هرگونه فداکاری هستند و شکوه و جستوجو و اجرای کارهای مثبت اجتماعی در سرلوحه برنامههایشان قرار دارد. گارفیلد میگوید: «نمی دانم چرا این برداشت از من وجود دارد اما هر چه هست استودیوها بیشتر در من جوانی را میبینند که در شکوه غرق است و وجودی سرشار از امید و آرزوهای نیک دارد و خوشبختی مردم برای او همان قدر مهم است که کامیابی خودش. فیلمسازان من را فردی میانگارند که خوب میتواند ترسیمگر قهرمانان و اشخاصی باشد که به جامعه خدمات فراوانی را عرضه میدارند و دلشان برای مردم عادی و طبقات ضعیف میتپد و برای نجات آنها از مخمصه آمادگی همیشگی دارند.»
به گفته گارفیلد آدمهایی مثل او و کسانی که ذاتاً نمیتوانند بد باشند و به تبع آن قادر نیستند نقش آدمهایی خبیث را در حد کمال ایفا کنند، کم نیستند. یکی از آنها تام هنکس معروف است که به مرز 65 سال سن نزدیک شده و طی 40 و اندی سال بازیگری در هالیوود تعداد نقشهای بد و کاراکترهای منفی او به انگشتان یک دست هم نمیرسد و اکثر آنها آدمهایی ملایم و به اصطلاح خاکستری بودهاند حتی در «راه تباهی» اپیک گانگستری سال 2002 سم مندز هم تام هنکس بیش از آنکه یک گانگستر یا براساس نقش اهدایی به او یک قاتل حرفهای در خدمت گانگسترها باشد مردی بود که از سرنوشت تیرهاش میگریخت تا دیگر با گانگسترها حشر و نشری نداشته باشد. گارفیلد میگوید: «تام هنکس از هنرپیشههای محبوب من است و بسیار دوست داشتم و دارم که وجوه بد حاضر و پنهان مانده در کاراکتر اغلب انسانها را به تصویر بکشد و واقعاً شیطان صفت و خلافکار باشد ولی او به صراحت اعتراف کرده است که این جور کارها در توان او نیست و ذاتش در تضاد با این تیرگیها است. من نیز مثل هنکس نمیتوانم این خصوصیات را بهطور اکتسابی در وجودم جای بدهم و یک کاراکتر منفی درجه اول و کاملاً موفق در ایفای آن باشم. البته تصویر یک آدم همیشه خوب و مثبت هم که با توجه به کارنامه سینماییام از من در اذهان ترسیم شده، صحت ندارد و من آنقدرها هم آدم خوب و فرشته صفت و عاری از هرگونه خطایی نیستم.»
همپایی با شیطان کسب و کار او نیست
با این حال خیلیها بر این اعتقادند که گارفیلد برعکس آدام درایور که با او در فیلم «سکوت» همبازی بوده است، فقط میتواند در کنار نیکان حرکت کند و همپایی با شیاطین کسب و کار او نیست. درایور نیز نقش آدمهای خوب را کم ایفا نکرده اما در تضاد با گارفیلد در یک چشم به هم زدن هم میتواند نمایشگر یک چهره کاملاً شیطانی و نماد مسلم آن باشد. گارفیلد حتی در نمایش معروف «فرشتهها در امریکا» که بعداً از روی آن یک مینی سریال موفق تلویزیونی هم ساخته شد، در یک نقش مثبت چنان جا افتاد و خوب عمل کرد که جایزه معتبر «تونی» (اسکار تئاتر) را به خود اختصاص داد. حد نهایت بد بودن و سوءاستفاده از مواهب موجود در مورد گارفیلد بهرهگیری از نام و شهرتش برای به دست آوردن سریع یک میز در زمان ورودش به رستورانهای شلوغ بوده و تازه در این موارد نیز او اعتراف میکند که خودش پیشقدم نشده بلکه مالکان رستورانها و گارسونها پس از شناسایی وی بلافاصله یک میز خالی را برای او جور کردهاند. با این حال او معتقد است اگر برای بازی در یکی، دو فیلم مطرحی که به تازگی از او اکران شده و وصف آن را پیشتر آوردیم، کاندیدای اسکار شود، باز به خاطر شهرتی است که طی سالیان اخیر در زمینه کسب نقش آدمهای خوب و ویژه و ایفای کم نقص آن به دست آورده است.
منبع: Empire
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه