میتوانیم معاصرانه بیندیشیم و زندگی کنیم
انشاءالله رحمتی
استاد دانشگاه، پژوهشگر و مترجم فلسفه و عرفان
کتاب تفسیر معاصرانه قرآن کریم تاکنون سه جلدش منتشر شده و جلد چهارم هم در دست انتشار است؛ اما مجموعاً این اثر 9 جلد خواهد بود. در تفسیر ترتیبی یعنی در 9 جلد همه آیات یک به یک تفسیر شدهاند و البته یک جلد دهمی هم دارد که تفسیر موضوعی است.تفسیر موضوعی در قالب جستارهای جداگانهای به این اثر افزوده شده است.اصل این اثر به زبان انگلیسی است و با سرویراستاری دکتر سیدحسین نصر و همکاری چهار نفر از استادان مسلمان غربی یعنی خانم ماریا دَکاکه و آقایان جوزف لومبارد، جانِر دَگلی، محمد رُستُم منتشر شده است. در حقیقت بخشهای مختلف کار را تألیف و ترجمه کردهاند وهمه این 5 نفر این کار را ویراستاری کردهاند. اصل انگلیسی کتاب خیلی یکدست درآمده است.کاری که در زبان فارسی انجام شده ترجمه متن انگلیسی است و سعی شده که روان و دقیق باشد و حال و هوای زبان فارسی هم در این نوشته رعایت شود. در عین حال برخی آیات که تعدادشان هم کم نیست، در مقام مترجم دیدم جا دارد مطلبی اضافه و تفسیر شود و آنچه در اختیار خواننده فارسی زبان قرار میگیرد از جامعیت بیشتری برخوردار باشد تا نظم کتاب هم کاملاً رعایت شود و آسیب نبیند و ویژگی و سبک کتاب حفظ و درعین حال تکمیل شود. مطالبی که برای خواننده فارسی میتوانست مفید باشد در متن انگلیسی نیامده و آن هم بهدلیل حجم محدود کتاب بوده و فضای کمتری در آنجا وجود داشته که باید کتاب را در یک جلد حجیم جا میدادند ودیگر اینکه ممکن است برخی از مطالب بهگونهای باشد که خواننده غربی با آن ارتباط برقرار نمیکرده اما در زبان فارسی وضعیت به گونه دیگر است؛ بنابر این بخش افزودههای مترجم به تفسیر هر سوره اضافه شده است.این تفسیر اگر عنوان معاصرانه دارد بهدلیل این است که در عین حال که به پرسشهای انسان مدرن توجه دارد اما متأثر از فلسفههای دنیای مدرن نیست؛ چون جهان مدرن به یک معنا مشتمل بر فلسفههای سکولار است که به وحی چندان معتقد نیستند ونگاهی که به دین وجود دارد از منظرعقل به تنهایی است؛ در صورتی که وقتی با متنی مثل قرآن مواجه میشویم محصول وحی خداوند به پیامبر(ص) است. برای همین باید به وحیانیت قرآن اعتقاد داشت و آن را کلام قدسی دانست. با فلسفههای مدرن زمینه لازم برای اعتقاد به وحیانی بودن قرآن وجود ندارد. اما اگر در این تفسیر فلسفههای مدرن مبنا قرار نگرفتهاند به این معنا نیست که به سؤالات انسان مدرن پاسخ داده نشده است. مبنای اصلی که در این تفسیر رعایت شده و در همه جوامع التزام به آن وجود دارد این است که ما واقعیت دنیای مدرن را میفهمیم و سؤالات انسان مدرن را جدی میگیریم ولی میکوشیم تا پاسخها از متن خود قرآن به دست بیاید. بههمین دلیل نویسندگان سعی کردهاند برای پاسخگویی به پرسشهای انسان مدرن این سنت قرآنی را بهطور کامل بررسی کنند. یعنی 41 تفسیر کلاسیک و اصلی شیعی و سنی را مبنا قرار دادند و بازخوانی و سعی کردند آنچه از این تفاسیر میتوان برای پاسخگویی به پرسشهای انسان امروز به دست آورد، در آن ارائه شود. زبان اثر هم در نوع بیان مطالب و روش تحقیق و شیوههایی که به کار گرفتهاند برای تنظیم کتاب متأثر از دستاوردهای بشر طی قرون اخیر است. جدیترین تقابلی که این تفسیر با دنیای مدرن دارد این است که نمیخواهد قرآن را تا حد فلسفههای مدرن که اعتقاد به وحی در آنها وجود ندارد تنزل دهد. اما به واقعیتهای انسان امروز توجه دارد. برای همین عنوانش را معاصرانه قرار دادم. ما میتوانیم معاصرانه بیندیشیم و زندگی کنیم. معاصر بودن سرنوشت محتوم هر کسی است که در زمان خودش زندگی میکند اما حرکت کردن در زمانه به این معنا نیست که تسلیم زمانه باشیم و به هر اندیشه که در آن زمانه رواج مییابد تن دهیم بلکه انسان خردمند اگر آن ایدئولوژی را ناصواب دید، نقد میکند و سعی میکند خطاها را اصلاح کند.
استاد دانشگاه، پژوهشگر و مترجم فلسفه و عرفان
کتاب تفسیر معاصرانه قرآن کریم تاکنون سه جلدش منتشر شده و جلد چهارم هم در دست انتشار است؛ اما مجموعاً این اثر 9 جلد خواهد بود. در تفسیر ترتیبی یعنی در 9 جلد همه آیات یک به یک تفسیر شدهاند و البته یک جلد دهمی هم دارد که تفسیر موضوعی است.تفسیر موضوعی در قالب جستارهای جداگانهای به این اثر افزوده شده است.اصل این اثر به زبان انگلیسی است و با سرویراستاری دکتر سیدحسین نصر و همکاری چهار نفر از استادان مسلمان غربی یعنی خانم ماریا دَکاکه و آقایان جوزف لومبارد، جانِر دَگلی، محمد رُستُم منتشر شده است. در حقیقت بخشهای مختلف کار را تألیف و ترجمه کردهاند وهمه این 5 نفر این کار را ویراستاری کردهاند. اصل انگلیسی کتاب خیلی یکدست درآمده است.کاری که در زبان فارسی انجام شده ترجمه متن انگلیسی است و سعی شده که روان و دقیق باشد و حال و هوای زبان فارسی هم در این نوشته رعایت شود. در عین حال برخی آیات که تعدادشان هم کم نیست، در مقام مترجم دیدم جا دارد مطلبی اضافه و تفسیر شود و آنچه در اختیار خواننده فارسی زبان قرار میگیرد از جامعیت بیشتری برخوردار باشد تا نظم کتاب هم کاملاً رعایت شود و آسیب نبیند و ویژگی و سبک کتاب حفظ و درعین حال تکمیل شود. مطالبی که برای خواننده فارسی میتوانست مفید باشد در متن انگلیسی نیامده و آن هم بهدلیل حجم محدود کتاب بوده و فضای کمتری در آنجا وجود داشته که باید کتاب را در یک جلد حجیم جا میدادند ودیگر اینکه ممکن است برخی از مطالب بهگونهای باشد که خواننده غربی با آن ارتباط برقرار نمیکرده اما در زبان فارسی وضعیت به گونه دیگر است؛ بنابر این بخش افزودههای مترجم به تفسیر هر سوره اضافه شده است.این تفسیر اگر عنوان معاصرانه دارد بهدلیل این است که در عین حال که به پرسشهای انسان مدرن توجه دارد اما متأثر از فلسفههای دنیای مدرن نیست؛ چون جهان مدرن به یک معنا مشتمل بر فلسفههای سکولار است که به وحی چندان معتقد نیستند ونگاهی که به دین وجود دارد از منظرعقل به تنهایی است؛ در صورتی که وقتی با متنی مثل قرآن مواجه میشویم محصول وحی خداوند به پیامبر(ص) است. برای همین باید به وحیانیت قرآن اعتقاد داشت و آن را کلام قدسی دانست. با فلسفههای مدرن زمینه لازم برای اعتقاد به وحیانی بودن قرآن وجود ندارد. اما اگر در این تفسیر فلسفههای مدرن مبنا قرار نگرفتهاند به این معنا نیست که به سؤالات انسان مدرن پاسخ داده نشده است. مبنای اصلی که در این تفسیر رعایت شده و در همه جوامع التزام به آن وجود دارد این است که ما واقعیت دنیای مدرن را میفهمیم و سؤالات انسان مدرن را جدی میگیریم ولی میکوشیم تا پاسخها از متن خود قرآن به دست بیاید. بههمین دلیل نویسندگان سعی کردهاند برای پاسخگویی به پرسشهای انسان مدرن این سنت قرآنی را بهطور کامل بررسی کنند. یعنی 41 تفسیر کلاسیک و اصلی شیعی و سنی را مبنا قرار دادند و بازخوانی و سعی کردند آنچه از این تفاسیر میتوان برای پاسخگویی به پرسشهای انسان امروز به دست آورد، در آن ارائه شود. زبان اثر هم در نوع بیان مطالب و روش تحقیق و شیوههایی که به کار گرفتهاند برای تنظیم کتاب متأثر از دستاوردهای بشر طی قرون اخیر است. جدیترین تقابلی که این تفسیر با دنیای مدرن دارد این است که نمیخواهد قرآن را تا حد فلسفههای مدرن که اعتقاد به وحی در آنها وجود ندارد تنزل دهد. اما به واقعیتهای انسان امروز توجه دارد. برای همین عنوانش را معاصرانه قرار دادم. ما میتوانیم معاصرانه بیندیشیم و زندگی کنیم. معاصر بودن سرنوشت محتوم هر کسی است که در زمان خودش زندگی میکند اما حرکت کردن در زمانه به این معنا نیست که تسلیم زمانه باشیم و به هر اندیشه که در آن زمانه رواج مییابد تن دهیم بلکه انسان خردمند اگر آن ایدئولوژی را ناصواب دید، نقد میکند و سعی میکند خطاها را اصلاح کند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه