دعوت شاعران به پذیرش تجربیات ادبی یکدیگر
مجید افشاری
شاعر
مضمون چیست؟ پیام عاطفی، اجتماعی، تعلیمی است که با بیان یا ایجاد نسبت میان کلمات به مخاطب داده میشود. نسبت مضمون با بلاغت؟ بلاغت سه رکن دارد: علم معانی، بیان، بدیع
بدیع شامل صنایع لفظی و معنوی میشود و بخش اعظمی از علم بدیع در خدمت مضمونگرایی است و بخش اعظمی از بلاغت هم در ساحت بدیع به تعریف میرسد. رسوخ مضمونگرایی را در شعر فارسی نمیتوان نادیده گرفت به شهادت تاریخ، مضمون، مغز استخوان شعر فارسی است. میتوان گفت ما با مفاهیم سخن میگوییم نه کلمات و کلمات ابزار مفاهیماند و مضمون، فرصت بیان فشرده مفهومی در یک مصراع، بیت یا سطر است. پرسش اینجاست که چرا عدهای مضمونگرایی را مخالف فرم میدانند؟
عدهای درباره مضمونگرایی صدور حکم کلی میکنند که این رویکرد در فرم روایت، اختلال ایجاد میکند. شاید بتوان ریشه صدور این گونه حکمها را در اموری هم چون: سهلپسندی و فرار از تعمق و کشف شاعرانه به بهانه سادهگویی برای مخاطب عام جست. زیرا آفرینش مضمون صلاحیت تسلط به بدیع را میطلبد؛ چه غریزی و چه آموخته؛ شاعر، ملزم به رعایت اصولی در آفرینش مضمون متناسب با عواطف فردی یا جمعی است که فقدان استعداد فنون ادبی و عدم توفیق توانش موجود باعث شده است شمار اندکی از شاعران مدعی تأخر تاریخی مضمونگرایی و عدم معاصریتاش با نیاز مخاطب باشند و انتخاب رویکرد محاوره یا گزارشگونگی روایت - بعضاً با توصیفات اعجابآور- را اختیار کنند و دلخوش به سرانه مخاطب بیشتر باشند. چرا که منتقدان مضمونگرایی با کمی درنگ متوجه میشوند که رویکردهای نگارشی تقابلی با هم ندارند. مگر این مفروض ما باشد که رویکردی خود را موجهسازی کند تا دیگر رویکردهای دیگر را مبتلا به تأخر تاریخی و فاقد معاصریت جلوه دهد. بهترین نقد رویکرد مضمونگرایی ساحتشناسی است بدون عصبیت فردی یا گروهی. خود من تجربیاتی از این دست دارم که چند بیت با کشف مضمونی در این جا ذکر میکنم:
پشت مرا جهالت هیزمشکن شکست/ با پول میوهام تبرش را خریده بود
زن محال است که آهن بشود یک لحظه/ میتواند که فقط شیشه نشکن باشد
به تو دل میدهم با عشق اما باز میترسم/ که دست شاخه میلرزد پس از بخشیدن میوه
روغن به روی آب ندارد فضیلتی/ با من به جای چربزبانی زلال باش
در ادامه، فهرستوار مضمونگرایی را ساحتشناسی میکنیم.
1- هر بیت روایت مستقلی دارد که میتواند یک بیانیه تلقی شود یا گفتمانی فشرده در تمثیل و...
2- انقطاع روایت در کار نیست زیرا هر بیت میتواند روایت کاملی از پیام مد نظر شاعر باشد.
3- در محور افقی ابیات مستقل هستند و در محور عمودی اشتراک محتوایی یا قرابت محتوایی دارند. پس شبهه پراکنده بودن ابیات سادهانگارانه است. این عدم یکدستی در روایت اما یکپارچگی در پیام کلی نوشتار، ویژگی شعر مضمونگراست نه کاستی آن.
4- به تعداد ابیات، رویکرد متنوع از محتوای پیام کلی به مخاطب پیشنهاد میشود که هیچگاه مخاطب نمیتواند به دلیل تنوع، رویکردهای بعدی را حدس بزند.
و البته میتوان سیاههای از ایرادهای احتمالی آن نیز برشمرد:
1- کلیت اثر یا سلبی به موضوعی میپردازد یا ایجابی؛ به نوعی منظر مواجهه شاعر با مطلع و ردیف یا چند بیتی لو میرود. در محاورهنویسی یا شعر توصیفی نفی و اثبات یک ماجرا طبیعی است اما شعر مضمونگرا محتوای کلیاش در خدمت نفی و اثبات یک موضوع است.
2- شاعر دچار پیش اندیشههای ساخت و ساز زبانی میشود که ممکن است عاطفه طبیعی نوشتار آسیب ببیند و نمایشهای زبانی تصنعی جلوه کند.
3- روایت مستقل ابیات به حیث تأثیرگذاری نوسان دارد و ممکن است بیتی درخشان خود را به ساختار تحمیل کند و التذاذ و حیرت باقی ابیات به نفع آن مصادره شود (شاهبیت/بیتالغزل)
4- گاهی عدم قرابت محتوایی بیت یا ابیاتی با کلیت روایت باعث مسیر عوض کردن جریان روایت میشود.
شاعر
مضمون چیست؟ پیام عاطفی، اجتماعی، تعلیمی است که با بیان یا ایجاد نسبت میان کلمات به مخاطب داده میشود. نسبت مضمون با بلاغت؟ بلاغت سه رکن دارد: علم معانی، بیان، بدیع
بدیع شامل صنایع لفظی و معنوی میشود و بخش اعظمی از علم بدیع در خدمت مضمونگرایی است و بخش اعظمی از بلاغت هم در ساحت بدیع به تعریف میرسد. رسوخ مضمونگرایی را در شعر فارسی نمیتوان نادیده گرفت به شهادت تاریخ، مضمون، مغز استخوان شعر فارسی است. میتوان گفت ما با مفاهیم سخن میگوییم نه کلمات و کلمات ابزار مفاهیماند و مضمون، فرصت بیان فشرده مفهومی در یک مصراع، بیت یا سطر است. پرسش اینجاست که چرا عدهای مضمونگرایی را مخالف فرم میدانند؟
عدهای درباره مضمونگرایی صدور حکم کلی میکنند که این رویکرد در فرم روایت، اختلال ایجاد میکند. شاید بتوان ریشه صدور این گونه حکمها را در اموری هم چون: سهلپسندی و فرار از تعمق و کشف شاعرانه به بهانه سادهگویی برای مخاطب عام جست. زیرا آفرینش مضمون صلاحیت تسلط به بدیع را میطلبد؛ چه غریزی و چه آموخته؛ شاعر، ملزم به رعایت اصولی در آفرینش مضمون متناسب با عواطف فردی یا جمعی است که فقدان استعداد فنون ادبی و عدم توفیق توانش موجود باعث شده است شمار اندکی از شاعران مدعی تأخر تاریخی مضمونگرایی و عدم معاصریتاش با نیاز مخاطب باشند و انتخاب رویکرد محاوره یا گزارشگونگی روایت - بعضاً با توصیفات اعجابآور- را اختیار کنند و دلخوش به سرانه مخاطب بیشتر باشند. چرا که منتقدان مضمونگرایی با کمی درنگ متوجه میشوند که رویکردهای نگارشی تقابلی با هم ندارند. مگر این مفروض ما باشد که رویکردی خود را موجهسازی کند تا دیگر رویکردهای دیگر را مبتلا به تأخر تاریخی و فاقد معاصریت جلوه دهد. بهترین نقد رویکرد مضمونگرایی ساحتشناسی است بدون عصبیت فردی یا گروهی. خود من تجربیاتی از این دست دارم که چند بیت با کشف مضمونی در این جا ذکر میکنم:
پشت مرا جهالت هیزمشکن شکست/ با پول میوهام تبرش را خریده بود
زن محال است که آهن بشود یک لحظه/ میتواند که فقط شیشه نشکن باشد
به تو دل میدهم با عشق اما باز میترسم/ که دست شاخه میلرزد پس از بخشیدن میوه
روغن به روی آب ندارد فضیلتی/ با من به جای چربزبانی زلال باش
در ادامه، فهرستوار مضمونگرایی را ساحتشناسی میکنیم.
1- هر بیت روایت مستقلی دارد که میتواند یک بیانیه تلقی شود یا گفتمانی فشرده در تمثیل و...
2- انقطاع روایت در کار نیست زیرا هر بیت میتواند روایت کاملی از پیام مد نظر شاعر باشد.
3- در محور افقی ابیات مستقل هستند و در محور عمودی اشتراک محتوایی یا قرابت محتوایی دارند. پس شبهه پراکنده بودن ابیات سادهانگارانه است. این عدم یکدستی در روایت اما یکپارچگی در پیام کلی نوشتار، ویژگی شعر مضمونگراست نه کاستی آن.
4- به تعداد ابیات، رویکرد متنوع از محتوای پیام کلی به مخاطب پیشنهاد میشود که هیچگاه مخاطب نمیتواند به دلیل تنوع، رویکردهای بعدی را حدس بزند.
و البته میتوان سیاههای از ایرادهای احتمالی آن نیز برشمرد:
1- کلیت اثر یا سلبی به موضوعی میپردازد یا ایجابی؛ به نوعی منظر مواجهه شاعر با مطلع و ردیف یا چند بیتی لو میرود. در محاورهنویسی یا شعر توصیفی نفی و اثبات یک ماجرا طبیعی است اما شعر مضمونگرا محتوای کلیاش در خدمت نفی و اثبات یک موضوع است.
2- شاعر دچار پیش اندیشههای ساخت و ساز زبانی میشود که ممکن است عاطفه طبیعی نوشتار آسیب ببیند و نمایشهای زبانی تصنعی جلوه کند.
3- روایت مستقل ابیات به حیث تأثیرگذاری نوسان دارد و ممکن است بیتی درخشان خود را به ساختار تحمیل کند و التذاذ و حیرت باقی ابیات به نفع آن مصادره شود (شاهبیت/بیتالغزل)
4- گاهی عدم قرابت محتوایی بیت یا ابیاتی با کلیت روایت باعث مسیر عوض کردن جریان روایت میشود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه