مدیران آشنا و حقیقتی که معتبر شد
رضا خوشدل راد
نویسنده، تهیهکننده و کارگردان
اهمیت برگزاری جشنواره سینما حقیقت بر کسی پوشیده نیست. اگر بخواهیم یک معیار برای سنجش درجه اهمیت برگزاری این جشنواره در بین فعالان این حوزه داشته باشیم کافی است نگاهی کنیم به واکنشهایی که عموماً پس از اعلام فیلمهای حاضر در بخش مسابقه ملی انجام می شود. اعتراض و گلایه سازندگان فیلمهایی که آثارشان به لیست نهایی هیأت انتخاب راه پیدا نکردهاند گواه این مدعاست.
حضور در جشنواره برای فیلمسازان مهم است و به آنها انگیزه میدهد، آنقدر که گاهی با نپذیرفته شدن فیلم سرخورده میشوند و برای فیلمسازان جوان، گویا دنیا به آخر رسیده است. بهعنوان عضو هیأت انتخاب این دوره، پیامهایی دریافت کردم که نشان میداد برخی از دوستان بهشدت دلخور هستند. صرف پذیرفته شدن در چنین جشنوارهای به فیلمساز انرژی میدهد تا کار بعدی را با انگیزه و قدرت بیشتری تولید کند. علاوه بر دیده شدن در جشنواره، شکل گرفتن فضای گفتوگو حول محور اثر و گاهی تحسین و تمجید آن، نکته مهم دیگر فرصت عرضه آثار است.
جشنواره سینما حقیقت، تنها رسانه برخی فیلمهاست و تنها جایی است که آنها میتوانند با مخاطب ارتباط برقرار کنند اما در پاسخ به این که آیا سینمای مستند فقط باید از جشنواره سینما حقیقت دیده شود من میگویم نه خانه اصلی مستند تلویزیون است. تلویزیون باید همکاری بیشتری با مستندسازها داشته باشد و در عین حال بخشی از هزینه تولید را پرداخت کند.
جشنواره سینما حقیقت بار رسانههای دیگر را هم به دوش میکشد و اکران در سینما حقیقت برای فیلمسازان خیلی مهم شده است. بعد از انقلاب جشنوارههای مختلفی را تجربه کردیم که از بین همه آنها سینما حقیقت در قد و قواره جشنواره درجه یک بینالمللی دیده شده است. بخشی از این اعتبار به مدیریت جشنواره در ادوار مختلف بر میگردد.
آقایان محمد آفریده، سید محمد مهدی طباطبایینژاد و محمد حمیدی مقدم بهعنوان رئیس مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و دبیر دورههای مختلف جشنواره سه شخصیت هنری و در عین حال آشنا و دلسوز سینمای مستند بودند. مدیری که آشنا به این حوزه نیست تا بخواهد زیر و بمهای کار را یاد بگیرد دوره مدیریتش به انتها رسیده و بعد هم آموختههایش فایدهای ندارد.
هرسه نفر از بدنه سینما بالا آمدند و خودشان تولید کننده همین عرصه بودند، با فراز و فرودهای حوزه مستند آشنا بودند و حرف فیلمسازان را بخوبی درک میکردند، از ارتباط با آدمهای این حوزه شناخت داشتند، آگاه بودند که باید چطور به فیلمساز کمک کرد تا به شکوفایی محصول برسد، تشخیص میدادند که چگونه باید به آنها کار داد و از آنها کار خواست، کجا باید صبور بود و کجا نبود یا تحت تأثیر مناسبتها یا مصلحتها قرار نگرفت. میدانستند کجا باید سرمایهگذاری کرد و کجا نباید، برای اداره قسمت بینالملل چه تمهیداتی داشت و برای بخش داخلی چه ضرورتهایی را مد نظر گرفت و... خوشبختی سینمای مستند همین بود که در این دورهها افرادی بر مسند مدیریت نشستند که خودشان به کار آشنا بودند و خروجی آن هم این شد که جشنواره قوت گرفت و درخشید. حالا حضور در جشنواره سینما حقیقت حتی در حد و قواره جهانی اعتباری برای هر فیلمساز است.
نویسنده، تهیهکننده و کارگردان
اهمیت برگزاری جشنواره سینما حقیقت بر کسی پوشیده نیست. اگر بخواهیم یک معیار برای سنجش درجه اهمیت برگزاری این جشنواره در بین فعالان این حوزه داشته باشیم کافی است نگاهی کنیم به واکنشهایی که عموماً پس از اعلام فیلمهای حاضر در بخش مسابقه ملی انجام می شود. اعتراض و گلایه سازندگان فیلمهایی که آثارشان به لیست نهایی هیأت انتخاب راه پیدا نکردهاند گواه این مدعاست.
حضور در جشنواره برای فیلمسازان مهم است و به آنها انگیزه میدهد، آنقدر که گاهی با نپذیرفته شدن فیلم سرخورده میشوند و برای فیلمسازان جوان، گویا دنیا به آخر رسیده است. بهعنوان عضو هیأت انتخاب این دوره، پیامهایی دریافت کردم که نشان میداد برخی از دوستان بهشدت دلخور هستند. صرف پذیرفته شدن در چنین جشنوارهای به فیلمساز انرژی میدهد تا کار بعدی را با انگیزه و قدرت بیشتری تولید کند. علاوه بر دیده شدن در جشنواره، شکل گرفتن فضای گفتوگو حول محور اثر و گاهی تحسین و تمجید آن، نکته مهم دیگر فرصت عرضه آثار است.
جشنواره سینما حقیقت، تنها رسانه برخی فیلمهاست و تنها جایی است که آنها میتوانند با مخاطب ارتباط برقرار کنند اما در پاسخ به این که آیا سینمای مستند فقط باید از جشنواره سینما حقیقت دیده شود من میگویم نه خانه اصلی مستند تلویزیون است. تلویزیون باید همکاری بیشتری با مستندسازها داشته باشد و در عین حال بخشی از هزینه تولید را پرداخت کند.
جشنواره سینما حقیقت بار رسانههای دیگر را هم به دوش میکشد و اکران در سینما حقیقت برای فیلمسازان خیلی مهم شده است. بعد از انقلاب جشنوارههای مختلفی را تجربه کردیم که از بین همه آنها سینما حقیقت در قد و قواره جشنواره درجه یک بینالمللی دیده شده است. بخشی از این اعتبار به مدیریت جشنواره در ادوار مختلف بر میگردد.
آقایان محمد آفریده، سید محمد مهدی طباطبایینژاد و محمد حمیدی مقدم بهعنوان رئیس مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و دبیر دورههای مختلف جشنواره سه شخصیت هنری و در عین حال آشنا و دلسوز سینمای مستند بودند. مدیری که آشنا به این حوزه نیست تا بخواهد زیر و بمهای کار را یاد بگیرد دوره مدیریتش به انتها رسیده و بعد هم آموختههایش فایدهای ندارد.
هرسه نفر از بدنه سینما بالا آمدند و خودشان تولید کننده همین عرصه بودند، با فراز و فرودهای حوزه مستند آشنا بودند و حرف فیلمسازان را بخوبی درک میکردند، از ارتباط با آدمهای این حوزه شناخت داشتند، آگاه بودند که باید چطور به فیلمساز کمک کرد تا به شکوفایی محصول برسد، تشخیص میدادند که چگونه باید به آنها کار داد و از آنها کار خواست، کجا باید صبور بود و کجا نبود یا تحت تأثیر مناسبتها یا مصلحتها قرار نگرفت. میدانستند کجا باید سرمایهگذاری کرد و کجا نباید، برای اداره قسمت بینالملل چه تمهیداتی داشت و برای بخش داخلی چه ضرورتهایی را مد نظر گرفت و... خوشبختی سینمای مستند همین بود که در این دورهها افرادی بر مسند مدیریت نشستند که خودشان به کار آشنا بودند و خروجی آن هم این شد که جشنواره قوت گرفت و درخشید. حالا حضور در جشنواره سینما حقیقت حتی در حد و قواره جهانی اعتباری برای هر فیلمساز است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه