دگردیسی غزل در سایه نیما
عبدالحمید ضیایی
پژوهشگر فلسفه
با اینکه طبق قولی مشهور، غزل بعد از نیما به لجبازی شباهت دارد اما به نحو استقرایی میتوان گفت که از قرن ششم تا به امروز، غزل، عمومیترین قالب شعر فارسی بوده است. از مرگ نیما چند دههای گذشته است اما امتداد شکوفای غزل این لجبازی عاشقانه، آنهم در وانفسای ظهور قالبهای عجیب روزگار معاصر، نشان از امکان و ظرافت و ظرفیت عظیم این قالب برای پوست انداختن، تازگی، طراوت و تحمل بار ادبیات در روزگار مدرن و پسامدرن دارد.
در نخستین دیدار با «غزل در سایه نیما» نگاشته فریبا یوسفی به کتابی خواندنی و پرمغز برمیخوریم که متکفل تدقیق و تأمل در ظاهر و باطن این عبور ادبی از سیمین بهبهانی تا قیصر امینپور است و انصاف باید داد که مؤلف کتاب، هم به اعتبار اینکه خود شاعر غزلسرای موفقی است و هم به اعتبار مواجهه آکادمیک با این مسأله، توانسته به نیکویی از پس ایضاح مفهومی مسأله و نیز تبیین و توضیح این واقعه برآید و بازتاب درخشان پنج اصل مبدعانه و بدعتآمیز نیما را در آینه غزلسرایی دهههای اخیر نشان دهد. البته در این مجال و مقال اندک، نمیتوان به بررسی زوایای این کتاب مستطاب پرداخت. بنابراین میکوشم تنها یک نکته متأملانه را به کوتاهی بیان کنم.
اینکه میگویند نیما هرگز شهری نشد اما شعر شهری را بنیان نهاد حرف کاملاً درستی است اما به گمان من تأثیری که فروغ در غزل معاصر داشته، بسیار بیشتر از نیماست، به عکس شعر شاملو که به شیوهای افراطی، مفتون زبان موسیقایی شعر خود شده یا اخوانثالث که تا آخر عمر شیفته مهارتهای فنی خویش بود و حتی برخلاف نیما که باوجود سنتشکنیهایش غالباً اسیر احکام وزن شعر و نگران عدم انعطاف اوزان مرکب است اما شعر فروغ، شعری خالص و فارغ از ارائهها و تزئینات صوری است.
پس از شعرهای محاورهای نیما و بلکه بیش از آن، شعر گفتاری فروغ و سادگی غیرمنتظره بیحد و حصر شعر وی، به تکوین و تکامل دکلماسیون طبیعی زبان در غزل معاصر کمک کرده است. با اینهمه، ذکر و بازگفتِ این نکته ضروری است که کتاب ارزشمند «غزل در سایه نیما»، فرصتی زیبا و سایهساری مبارک و مغتنم برای اندیشیدن در باب فرایند تطور و دگردیسی غزل در روزگار ماست.
کتاب: غزل در سایه نیما
نویسنده: فریبا یوسفی
انتشارات سوره مهر
پژوهشگر فلسفه
با اینکه طبق قولی مشهور، غزل بعد از نیما به لجبازی شباهت دارد اما به نحو استقرایی میتوان گفت که از قرن ششم تا به امروز، غزل، عمومیترین قالب شعر فارسی بوده است. از مرگ نیما چند دههای گذشته است اما امتداد شکوفای غزل این لجبازی عاشقانه، آنهم در وانفسای ظهور قالبهای عجیب روزگار معاصر، نشان از امکان و ظرافت و ظرفیت عظیم این قالب برای پوست انداختن، تازگی، طراوت و تحمل بار ادبیات در روزگار مدرن و پسامدرن دارد.
در نخستین دیدار با «غزل در سایه نیما» نگاشته فریبا یوسفی به کتابی خواندنی و پرمغز برمیخوریم که متکفل تدقیق و تأمل در ظاهر و باطن این عبور ادبی از سیمین بهبهانی تا قیصر امینپور است و انصاف باید داد که مؤلف کتاب، هم به اعتبار اینکه خود شاعر غزلسرای موفقی است و هم به اعتبار مواجهه آکادمیک با این مسأله، توانسته به نیکویی از پس ایضاح مفهومی مسأله و نیز تبیین و توضیح این واقعه برآید و بازتاب درخشان پنج اصل مبدعانه و بدعتآمیز نیما را در آینه غزلسرایی دهههای اخیر نشان دهد. البته در این مجال و مقال اندک، نمیتوان به بررسی زوایای این کتاب مستطاب پرداخت. بنابراین میکوشم تنها یک نکته متأملانه را به کوتاهی بیان کنم.
اینکه میگویند نیما هرگز شهری نشد اما شعر شهری را بنیان نهاد حرف کاملاً درستی است اما به گمان من تأثیری که فروغ در غزل معاصر داشته، بسیار بیشتر از نیماست، به عکس شعر شاملو که به شیوهای افراطی، مفتون زبان موسیقایی شعر خود شده یا اخوانثالث که تا آخر عمر شیفته مهارتهای فنی خویش بود و حتی برخلاف نیما که باوجود سنتشکنیهایش غالباً اسیر احکام وزن شعر و نگران عدم انعطاف اوزان مرکب است اما شعر فروغ، شعری خالص و فارغ از ارائهها و تزئینات صوری است.
پس از شعرهای محاورهای نیما و بلکه بیش از آن، شعر گفتاری فروغ و سادگی غیرمنتظره بیحد و حصر شعر وی، به تکوین و تکامل دکلماسیون طبیعی زبان در غزل معاصر کمک کرده است. با اینهمه، ذکر و بازگفتِ این نکته ضروری است که کتاب ارزشمند «غزل در سایه نیما»، فرصتی زیبا و سایهساری مبارک و مغتنم برای اندیشیدن در باب فرایند تطور و دگردیسی غزل در روزگار ماست.
کتاب: غزل در سایه نیما
نویسنده: فریبا یوسفی
انتشارات سوره مهر
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه