استعمار، ریشه خشونت های فراگیر
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
جمهوری اسلامی ایران یکی از بزرگترین قربانیان افراطیگری واعمال انواع خشونت سیاسی و اعتقادی است. شاهد این مدعا فهرست بلند اسامی بیش از 18 هزار شهیدی است که به شیوه ترور و از سوی افراد و گروههایی با گرایشهای اعتقادی جان خود را از دست دادهاند. از این رو 18دسامبر مصادف با 27 آذر روزی است که به پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران وبا تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد، روز «جهان عاری از خشونت و افراطیگری» نامیده شده ودر تقویمها آمده است. این پیشنهاد از سوی ایران به مجمع عمومی سازمان ملل داده شد که به اتفاق آرا تصویب شد. شورای عالی انقلاب فرهنگی برای این پیشنهاد روز شهادت چهرهای را انتخاب کرد که برای ترورش کمترین دلیل سیاسی وجود نداشت. آیتالله شهید دکتر محمد مفتح شخصیتی دانشگاهی با خاستگاهی حوزوی بود که درمحیط دانشگاه با لباس روحانیت وصرفاً به دلایل اعتقادی ترور شد و به شهادت رسید. از این رو مصداق تام وتمام قربانی خشونت و افراطیگری محسوب شده است.
تروریسم کور و گرایش به خشونت و افراطیگری پدیدهای است که بیشترین تهدید را علیه صلح و امنیت همه جا رقم زده اما خاورمیانه و شمال آفریقا بیشتر از سایر مناطق با پدیده شوم خشونت و افراطیگری دست به گریبانند. دو منطقهای که رد پای دخالت قدرتهای استعماری در قرون اخیر در آنها وضوح دارد. در جهان امروز دو تعریف از باورهای دینی ارائه میشود. یکی چهرهای کاملاً مسالمتآمیز و صلحجو و آن دیگری برداشتی خشونتآمیز و افراطی که دست به انفجار، کشتار و ترور میزند. این دو دسته که دو سر یک طیف اعتقادی را شکل میدهند با برداشتی کاملاً متضاد از یک متن دینی دیدگاههای مغایری را ارائه میدهند که یکی به صلح دعوت کرده و دیگری باور دینی خود را در اعمال خشونت نشان میدهد. اینکه چرا چنین وضعیتی به وجود آمده وچرا تفسیری تا این حد مغایر از یک متن دینی وجود دارد؟ سؤالی است که میبایست برای یافتن پاسخ آن به تاریخ مراجعه کرد. تا قبل از اینکه کشورهای استعماری پایشان به این مناطق باز شود مردمان ساکن در این مناطق با هرمذهب وآیینی کنار هم زندگی مسالمتآمیزی داشتند. سعدی در روایتی از زبان بازرگانی در کیش چنین نقل میکند:«بازرگانی را دیدم که صد و پنجاه شتر زیر بار داشت و چهل بنده خدمتکار. شبی در جزیره کیش مرا به حجره خویش برد و همه شب نیارامید از سخنان پریشان گفتن که فلان انبارم به ترکستان است و فلان بضاعت به هندوستان و این قباله فلان زمین است و فلان چیز را فلان کس ضمین.گاه گفتی که خاطر اسکندریه دارم که هوایی خوش است و باز گفتی نه، که دریای مغرب مشوش است. گفتی سعدیا سفر دیگر در پیش است که اگر کرده شود بقیه عمر در گوشه نشینم و قناعت گزینم. گفتم آن کدام است؟ گفت گوگرد فارسی خواهم به چین بردن که شنیدهام قیمتی عظیم (دارد) و از آنجا کاسه چینی به روم و دیبای رومی به هند و فولاد هندی به حلب و آبگینه حلبی به یمن و برد یمانی به فارس (برم) و از آن پس ترک تجارت کنم و به دکانی بنشینم. چندان از این ماخولیا فرو خواند که پیش از این طاقت گفتنش نماند.»این نقل حکایت از امنیتی دارد که تا قبل از باز شدن پای قدرتهای استعماری در این مناطق حرف اول را میزده و باورمندان ادیان و مذاهب مختلف در صلح و آرامش کنار یکدیگر زندگی میکردند.
از اینرو برای تحلیل این وضعیت بایستی ریشههای تاریخی حضور قدرتهای استعماری را با دقت مورد ارزیابی قرار داد تا به دلیل بروز تفسیرهای خشونتآمیز از متون دینی دست یافت. و الا واضح است که رسالت همه ادیان آسمانی، گسترش صلح و نوعدوستی بوده و پیامبران الهی مصادیق ناجیان بشریت از ظلم وتعدی، نفرت و کینهورزی، جهل ونادانی و...هستند. اسلام همانند سایر ادیان آیین زندگی مسالمتآمیز در کنار یکدیگراست. همچنان که مسیحیت و آیین یهود. قرآن کریم اجازه آغاز هیچگونه جنگ و خشونتی را نمیدهد و جنگهای پیامبر اسلام صرفاً دفاعی با جلوههایی از رحم وشفقت انسانی بودهاند. لذا تفسیرهای غیرمسالمتآمیز یا خشونتآمیز از اسلام وهرگونه افراطیگری از متون اسلامی نمیتواند ریشه در رسالت محمدی(ص) داشته باشد. بلکه عمدهترین دلیل خشونت وافراطیگری با محرک تعصب دینی ریشه در طرحها و نقشههای استعمارگران زیادهخواه تحت شعار «تفرقه بینداز و حکومت کن» دارد.
دبیر گروه پایداری
جمهوری اسلامی ایران یکی از بزرگترین قربانیان افراطیگری واعمال انواع خشونت سیاسی و اعتقادی است. شاهد این مدعا فهرست بلند اسامی بیش از 18 هزار شهیدی است که به شیوه ترور و از سوی افراد و گروههایی با گرایشهای اعتقادی جان خود را از دست دادهاند. از این رو 18دسامبر مصادف با 27 آذر روزی است که به پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران وبا تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد، روز «جهان عاری از خشونت و افراطیگری» نامیده شده ودر تقویمها آمده است. این پیشنهاد از سوی ایران به مجمع عمومی سازمان ملل داده شد که به اتفاق آرا تصویب شد. شورای عالی انقلاب فرهنگی برای این پیشنهاد روز شهادت چهرهای را انتخاب کرد که برای ترورش کمترین دلیل سیاسی وجود نداشت. آیتالله شهید دکتر محمد مفتح شخصیتی دانشگاهی با خاستگاهی حوزوی بود که درمحیط دانشگاه با لباس روحانیت وصرفاً به دلایل اعتقادی ترور شد و به شهادت رسید. از این رو مصداق تام وتمام قربانی خشونت و افراطیگری محسوب شده است.
تروریسم کور و گرایش به خشونت و افراطیگری پدیدهای است که بیشترین تهدید را علیه صلح و امنیت همه جا رقم زده اما خاورمیانه و شمال آفریقا بیشتر از سایر مناطق با پدیده شوم خشونت و افراطیگری دست به گریبانند. دو منطقهای که رد پای دخالت قدرتهای استعماری در قرون اخیر در آنها وضوح دارد. در جهان امروز دو تعریف از باورهای دینی ارائه میشود. یکی چهرهای کاملاً مسالمتآمیز و صلحجو و آن دیگری برداشتی خشونتآمیز و افراطی که دست به انفجار، کشتار و ترور میزند. این دو دسته که دو سر یک طیف اعتقادی را شکل میدهند با برداشتی کاملاً متضاد از یک متن دینی دیدگاههای مغایری را ارائه میدهند که یکی به صلح دعوت کرده و دیگری باور دینی خود را در اعمال خشونت نشان میدهد. اینکه چرا چنین وضعیتی به وجود آمده وچرا تفسیری تا این حد مغایر از یک متن دینی وجود دارد؟ سؤالی است که میبایست برای یافتن پاسخ آن به تاریخ مراجعه کرد. تا قبل از اینکه کشورهای استعماری پایشان به این مناطق باز شود مردمان ساکن در این مناطق با هرمذهب وآیینی کنار هم زندگی مسالمتآمیزی داشتند. سعدی در روایتی از زبان بازرگانی در کیش چنین نقل میکند:«بازرگانی را دیدم که صد و پنجاه شتر زیر بار داشت و چهل بنده خدمتکار. شبی در جزیره کیش مرا به حجره خویش برد و همه شب نیارامید از سخنان پریشان گفتن که فلان انبارم به ترکستان است و فلان بضاعت به هندوستان و این قباله فلان زمین است و فلان چیز را فلان کس ضمین.گاه گفتی که خاطر اسکندریه دارم که هوایی خوش است و باز گفتی نه، که دریای مغرب مشوش است. گفتی سعدیا سفر دیگر در پیش است که اگر کرده شود بقیه عمر در گوشه نشینم و قناعت گزینم. گفتم آن کدام است؟ گفت گوگرد فارسی خواهم به چین بردن که شنیدهام قیمتی عظیم (دارد) و از آنجا کاسه چینی به روم و دیبای رومی به هند و فولاد هندی به حلب و آبگینه حلبی به یمن و برد یمانی به فارس (برم) و از آن پس ترک تجارت کنم و به دکانی بنشینم. چندان از این ماخولیا فرو خواند که پیش از این طاقت گفتنش نماند.»این نقل حکایت از امنیتی دارد که تا قبل از باز شدن پای قدرتهای استعماری در این مناطق حرف اول را میزده و باورمندان ادیان و مذاهب مختلف در صلح و آرامش کنار یکدیگر زندگی میکردند.
از اینرو برای تحلیل این وضعیت بایستی ریشههای تاریخی حضور قدرتهای استعماری را با دقت مورد ارزیابی قرار داد تا به دلیل بروز تفسیرهای خشونتآمیز از متون دینی دست یافت. و الا واضح است که رسالت همه ادیان آسمانی، گسترش صلح و نوعدوستی بوده و پیامبران الهی مصادیق ناجیان بشریت از ظلم وتعدی، نفرت و کینهورزی، جهل ونادانی و...هستند. اسلام همانند سایر ادیان آیین زندگی مسالمتآمیز در کنار یکدیگراست. همچنان که مسیحیت و آیین یهود. قرآن کریم اجازه آغاز هیچگونه جنگ و خشونتی را نمیدهد و جنگهای پیامبر اسلام صرفاً دفاعی با جلوههایی از رحم وشفقت انسانی بودهاند. لذا تفسیرهای غیرمسالمتآمیز یا خشونتآمیز از اسلام وهرگونه افراطیگری از متون اسلامی نمیتواند ریشه در رسالت محمدی(ص) داشته باشد. بلکه عمدهترین دلیل خشونت وافراطیگری با محرک تعصب دینی ریشه در طرحها و نقشههای استعمارگران زیادهخواه تحت شعار «تفرقه بینداز و حکومت کن» دارد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه