کانونهای فیلم و گعدههای فرهنگی را احیا کنیم
رضا درستکار
منتقد سینما
ازدحام فیلمهای در صف اکران و همچنین تراکم نمایش فیلمهای روی پرده از تبعات تعطیلی دو ساله سینماست. شیوع کرونا چرخه طبیعی اکران را مختل کرده است و حالا که فعالیت سالنهای سینما نظم و استمرار دوباره یافته، فیلمها با چیدمانی اکران میشوند که آثار سینمای مستقل و هنری آسیب میبینند.
بهدلیل کثرت فیلمهای تولید شده و نبود برنامهریزی با راهبندان بزرگ در سینما مواجه هستیم که دود آن به چشم بخش برتر تولیدات سینما میرود و این اتفاق ناراحت کننده است. در شرایط امروز تعداد سینما رفتن و به تبع آن حق انتخاب تماشای فیلم کمتر شده و در این میان آثاری دیده میشوند که مانور تبلیغاتی بیشتر دارند. فیلمهایی که با هزینه کمتر تولید شدهاند و تمرکزشان بر چهرهها و سلبریتیها نیست و به حل شدن در جریان حرفهای تن ندادهاند و حرفی برای گفتن دارند مهجور واقع میشوند و در لیست انتخاب مخاطبی که به هر دلیلی ماهی یک بار به سالن سینما میآید، قرار نمیگیرد.
فیلمهای خوب زمینه تبلیغاتی مناسبی ندارند و مردم از کم و کیف آنها بیخبر هستند. انتظار این است تلویزیون که رابطه مستقیمی با مخاطب دارد و میتواند فرهنگآفرین باشد و سلیقهسازی کند، ذائقه مردم را به مسیر بهتری هدایت کند اما به نظر میرسد این اراده وجود ندارد. خوراکی که رسانههای جمعی به مخاطب دادهاند بر ذائقه آنها تأثیر گذاشته است.
برنامههای سرگرم کننده ساز خواب را کوک میکنند؛ دائم پیام میفرستند که آرامش داشته باشید، بیخیال باشید و همه چیز را رها کنید. بالعکس فیلمهای متفکر تلنگر میزنند که از خواب غفلت بیدار شو و آدم مفیدتری باش. اغلب فیلمهای مهم و ارزشمند سینمای ایران از همین دست آثار هستند که عموماً فضای غمگینی دارند و با روحیه جامعه امروز سازگار نیست اما یادمان باشد وقتی خودمان را به جریان باری بههر جهت و دم غنیمتی است میسپاریم بخش مهمی از دریافتها را از بین میبریم. این فیلمها قرار است کاشت نسلهای آینده باشند و جوانها با دیدن آنها، آدمهای بهتری شوند و دنیای بهتری بسازند.
اگر چه این دو جریان لزوماً مخالف هم نیستند اما جریانهای رسمی فرهنگ در کشور ما طوری عمل کرده که در مقابل هم قرار گرفتهاند و بر همین اساس بهعنوان مثال امروز از رکوردشکنی «گشت ارشاد 3» ناراحت میشویم و از اینکه «آتابای» یا «زالاوا» کمتر بفروشد نگران. منتقدان سعی میکنند در همین مسیر قدم بردارند، سطح سلیقه عمومی مخاطب را افزایش دهند و زمینه را برای دیده شدن فیلمهای بهتر فراهم کنند اگرچه در مقایسه با سیاستگذاران فرهنگی زورشان کم است. ضرورت دارد تمام محافل و گعدهها و کانونهای فیلم که در دولت قبل تعطیل شد، هرچه سریعتر فعالیتشان را از سر بگیرند. چندین هزار خانه فرهنگ و فرهنگسرا وجود دارد که همه آنها سالن نمایش دارند اما همگی خاک میخورند. این اتفاق از بیمبالاتی و نداشتن راهبرد و اراده فرهنگی نشأت میگیرد.
این مراکز نسلهای جدیدی تربیت میکنند و حتی در کوتاه مدت در صورت نمایش فیلمهای نازل و سطح پایین با برگزاری نشست نقد و بررسی مخاطب نه چندان جدی سینما هم پی میبرد که این فیلمها در لحظه هستند و ارزشی ندارد.
منتقد سینما
ازدحام فیلمهای در صف اکران و همچنین تراکم نمایش فیلمهای روی پرده از تبعات تعطیلی دو ساله سینماست. شیوع کرونا چرخه طبیعی اکران را مختل کرده است و حالا که فعالیت سالنهای سینما نظم و استمرار دوباره یافته، فیلمها با چیدمانی اکران میشوند که آثار سینمای مستقل و هنری آسیب میبینند.
بهدلیل کثرت فیلمهای تولید شده و نبود برنامهریزی با راهبندان بزرگ در سینما مواجه هستیم که دود آن به چشم بخش برتر تولیدات سینما میرود و این اتفاق ناراحت کننده است. در شرایط امروز تعداد سینما رفتن و به تبع آن حق انتخاب تماشای فیلم کمتر شده و در این میان آثاری دیده میشوند که مانور تبلیغاتی بیشتر دارند. فیلمهایی که با هزینه کمتر تولید شدهاند و تمرکزشان بر چهرهها و سلبریتیها نیست و به حل شدن در جریان حرفهای تن ندادهاند و حرفی برای گفتن دارند مهجور واقع میشوند و در لیست انتخاب مخاطبی که به هر دلیلی ماهی یک بار به سالن سینما میآید، قرار نمیگیرد.
فیلمهای خوب زمینه تبلیغاتی مناسبی ندارند و مردم از کم و کیف آنها بیخبر هستند. انتظار این است تلویزیون که رابطه مستقیمی با مخاطب دارد و میتواند فرهنگآفرین باشد و سلیقهسازی کند، ذائقه مردم را به مسیر بهتری هدایت کند اما به نظر میرسد این اراده وجود ندارد. خوراکی که رسانههای جمعی به مخاطب دادهاند بر ذائقه آنها تأثیر گذاشته است.
برنامههای سرگرم کننده ساز خواب را کوک میکنند؛ دائم پیام میفرستند که آرامش داشته باشید، بیخیال باشید و همه چیز را رها کنید. بالعکس فیلمهای متفکر تلنگر میزنند که از خواب غفلت بیدار شو و آدم مفیدتری باش. اغلب فیلمهای مهم و ارزشمند سینمای ایران از همین دست آثار هستند که عموماً فضای غمگینی دارند و با روحیه جامعه امروز سازگار نیست اما یادمان باشد وقتی خودمان را به جریان باری بههر جهت و دم غنیمتی است میسپاریم بخش مهمی از دریافتها را از بین میبریم. این فیلمها قرار است کاشت نسلهای آینده باشند و جوانها با دیدن آنها، آدمهای بهتری شوند و دنیای بهتری بسازند.
اگر چه این دو جریان لزوماً مخالف هم نیستند اما جریانهای رسمی فرهنگ در کشور ما طوری عمل کرده که در مقابل هم قرار گرفتهاند و بر همین اساس بهعنوان مثال امروز از رکوردشکنی «گشت ارشاد 3» ناراحت میشویم و از اینکه «آتابای» یا «زالاوا» کمتر بفروشد نگران. منتقدان سعی میکنند در همین مسیر قدم بردارند، سطح سلیقه عمومی مخاطب را افزایش دهند و زمینه را برای دیده شدن فیلمهای بهتر فراهم کنند اگرچه در مقایسه با سیاستگذاران فرهنگی زورشان کم است. ضرورت دارد تمام محافل و گعدهها و کانونهای فیلم که در دولت قبل تعطیل شد، هرچه سریعتر فعالیتشان را از سر بگیرند. چندین هزار خانه فرهنگ و فرهنگسرا وجود دارد که همه آنها سالن نمایش دارند اما همگی خاک میخورند. این اتفاق از بیمبالاتی و نداشتن راهبرد و اراده فرهنگی نشأت میگیرد.
این مراکز نسلهای جدیدی تربیت میکنند و حتی در کوتاه مدت در صورت نمایش فیلمهای نازل و سطح پایین با برگزاری نشست نقد و بررسی مخاطب نه چندان جدی سینما هم پی میبرد که این فیلمها در لحظه هستند و ارزشی ندارد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه