روایت راستین از منزلت مردم در نظریه آیتالله مصباح
ادامه از صفحه اول
پس در دولت اسلامی، حالت انسداد و توقف ایجاد نمیشود و اینگونه نیست که گذشتهبسندگی و تحجر، حاکم باشد، بلکه فقه پویا و بالنده در جریان است و نسبت به خلأها و کاستیها، پاسخهای اسلامی داده میشود. باب اجتهاد و استنباط، بسته نیست و از تمام امکانها و استعدادهای اسلام در راستای عبور از چالشها و مسألهها استفاده میشود. در رویکرد آیتالله مصباح، «نظام ما جمهورى اسلامى است که پایهاش بر دوش مردم است و این مردم انقلاب کردند و انقلابشان را با محتوا و چهارچوب اسلامى حفظ مىکنند. استاد شهید مطهرى، تعبیرى دارد که در این زمینه براى ما راهگشاست، ایشان مىفرمودند جمهوریت، بیان قالب حکومت است و اسلامیت، بیان محتواى حکومت است. محتواى حکومت، اجراى دستورات اسلام است، اما شکل آن جمهوریت است.» (نظریه سیاسىِ اسلام، ج1، ص307-308). افزونبر این، باید «مردم در انتخاب افرادى که صلاحیت قانونگذارى و اجراى قانون را دارند مشارکت جدى داشته باشند و با این مشارکت، همکارى و همدلى خود را با دولت اسلامى اثبات کنند و خودشان را سهیم و شریک در امور کشور بدانند. این شکل از دموکراسى در اسلام، قبول شده است.» (همان، ص299). همچنین باید افزود که «در حکومت اسلامى، اصل بر این است که امورى که از عهده مردم برمىآید به آنها واگذار شود و استقلال مردم محترم شمرده شود»(نظریه سیاسىِ اسلام، ج2، ص 55). از نظر آیتالله مصباح مسأله مقبولیت، تنها ناظر به پدیدآمدن امکان استقرار حکومت اسلامی نیست که بتوان گفت چنانچه این امکان وجود داشت، دیگر رأی و نظر مردم هیچ ارزشی نخواهد داشت، بلکه ضرورت دوم این است که حکومت اسلامی باید نظر مردم را به سوی خود جلب کند و حمایت و هواداری درونی آنها را بهدست آورد؛ زیرا شارع مقدس، استبداد و تحمیل و دیکتاتوری بر مردم را روا ندانسته است. آیتالله مصباح همواره از واژه باور استفاده میکرد و میگفت با زور و اکراه، کاری پیش نخواهد رفت و چنین نیست که بتوان امر حق را، هر چند حق است، با فشار و اجبار به دیگران قبولاند، بلکه باید مردم آن را باور کنند و تا زمانیکه این باور در مردم ایجاد نشود، امور جامعه، اصلاح نخواهد شد.
پس در دولت اسلامی، حالت انسداد و توقف ایجاد نمیشود و اینگونه نیست که گذشتهبسندگی و تحجر، حاکم باشد، بلکه فقه پویا و بالنده در جریان است و نسبت به خلأها و کاستیها، پاسخهای اسلامی داده میشود. باب اجتهاد و استنباط، بسته نیست و از تمام امکانها و استعدادهای اسلام در راستای عبور از چالشها و مسألهها استفاده میشود. در رویکرد آیتالله مصباح، «نظام ما جمهورى اسلامى است که پایهاش بر دوش مردم است و این مردم انقلاب کردند و انقلابشان را با محتوا و چهارچوب اسلامى حفظ مىکنند. استاد شهید مطهرى، تعبیرى دارد که در این زمینه براى ما راهگشاست، ایشان مىفرمودند جمهوریت، بیان قالب حکومت است و اسلامیت، بیان محتواى حکومت است. محتواى حکومت، اجراى دستورات اسلام است، اما شکل آن جمهوریت است.» (نظریه سیاسىِ اسلام، ج1، ص307-308). افزونبر این، باید «مردم در انتخاب افرادى که صلاحیت قانونگذارى و اجراى قانون را دارند مشارکت جدى داشته باشند و با این مشارکت، همکارى و همدلى خود را با دولت اسلامى اثبات کنند و خودشان را سهیم و شریک در امور کشور بدانند. این شکل از دموکراسى در اسلام، قبول شده است.» (همان، ص299). همچنین باید افزود که «در حکومت اسلامى، اصل بر این است که امورى که از عهده مردم برمىآید به آنها واگذار شود و استقلال مردم محترم شمرده شود»(نظریه سیاسىِ اسلام، ج2، ص 55). از نظر آیتالله مصباح مسأله مقبولیت، تنها ناظر به پدیدآمدن امکان استقرار حکومت اسلامی نیست که بتوان گفت چنانچه این امکان وجود داشت، دیگر رأی و نظر مردم هیچ ارزشی نخواهد داشت، بلکه ضرورت دوم این است که حکومت اسلامی باید نظر مردم را به سوی خود جلب کند و حمایت و هواداری درونی آنها را بهدست آورد؛ زیرا شارع مقدس، استبداد و تحمیل و دیکتاتوری بر مردم را روا ندانسته است. آیتالله مصباح همواره از واژه باور استفاده میکرد و میگفت با زور و اکراه، کاری پیش نخواهد رفت و چنین نیست که بتوان امر حق را، هر چند حق است، با فشار و اجبار به دیگران قبولاند، بلکه باید مردم آن را باور کنند و تا زمانیکه این باور در مردم ایجاد نشود، امور جامعه، اصلاح نخواهد شد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه