پنجره از نگاه شاعر
فاطمه گیلانی
شاعر
پنجره یکی از جمله عناصری است که در زندگی روزمره ما بهشدت حضور دارد. ما حتی وقتی از آن به بیرون نگاه میکنیم آن را نمیبینیم اما گاهی شاعری تأمل میکند و به پنجره نگاهی میاندازد و از آن جهان را تماشا میکند و همچنین جهان را از داخل این قاب به جهانیان نشان میدهد.
مجموعه شعر «شکلهای پنجره» اثر دیگری است از «حمیدرضا شکارسری» که توسط انتشارات «مهر و دل» به تازگی روانه بازار شده است. این مجموعه با هفتاد و شش شعر براساس المان «پنجره» شکل گرفته است و همانند دیگر آثار این شاعر در واقع کتاب شعری را شکل دادهاند که گرچه یک ساختار مشخص یا مضمون یکسان ندارند اما «پنجرهها» هر کدام تصویری مخصوص خود دارند و این حاکی از آن است که مضامینی که براساس «پنجره» شکل گرفتهاند متنوعاند و ما با کتابی رو به رو هستیم که مضامین عاشقانه، اجتماعی و... همگی را در خود جای داده است اما براساس یک المان و آن هم «پنجره». در کتاب «شکلهای پنجره»، آنچه بیش از هر مضمونی جلب توجه میکند اعتراض شاعر است به زندگی روزمره مدرن:
با پنجره قهرم/ جز دود هیچ حرفی برای گفتن ندارد...
تماشا هیچ/ فرصت نگاه هم نداریم/ مدفون میز کار و میز غذاییم/ و از پنجره خجالت میکشیم
چشم داریم/ اما چیزی برای تماشا نیست/ مینشینم بر فیلمهای تاریخ مصرف گذشته/ مینشینم به صفحههای مجازی/ مینشینم به بازی/ و پنجره موجودی است در حال انقراض.
از دیگر مضامینی که در این کتاب به چشم میخورد مضامین اجتماعی است:
خانه کارتون خوابها/ پر از پنجره است/ خالی از تماشا
پنجره از گذشته تا امروز دریچهای برای ارتباط است و آن هم از نوع عاشقانه. صد البته در کتاب شکلهای پنجره هم این نوع پنجره را میبینیم:
پنجرهها بیکار/ عاطل و باطل /کوچه خالی از توست
تو یا همان معشوق جفاکار شعرهای سنتی فارسی که در تغزلهای شاعران پارسی گو رخ مینماید در ادبیات معاصر هم حضورش را حفظ کرده است. این (تو) گویی هیچ کاری ندارد جزدوری کردن و خون به جگر کردن عاشق:
قطع میکنی/ بیخداحافظی /قاب گوشی را رها میکنم/ باید در قاب پنجره/ رفتنت را تماشا کرد
«حمیدرضا شکارسری» در شکلهای پنجره خسته از زندگی مدرن است:
گاهی بر پنجره دستمالی بکش
آسمان تمیز میشود
این شاعر با تمام خستگی باز هم دست از امید نمیکشد:
کم کم سپیده میدمد
از پنجره به آسمان نگاه کن
به جای خالی شب
که با آفتاب و گنجشک پر میشود
او حتی در لابه لای آجرهای دیوارها دریچهای باز میکند تا نفس تازه کند:
پنجرهها جالی خالی دیوارند
کمی آزادی
کمی پرواز
در پایان باید افزود «شکارسری» برای بیان کشفهای شاعرانه خود است که از پنجره بهره میبرد. او از تَرَک پنجره روبه روی خود استفاده میکند تا جهانی را متأثر از تقابل و جدال میان شیشه و سنگ به نمایش بگذارد و این خیلی عمیقتر از چیزی است که از نگاه رهگذران عادی دیده میشود:
ناگاه دیدار پنجره و سنگ
جهان ترک برداشت
این شعر اصل اثر پروانهای را به ذهن متبادر میکند. حرکت پروانهای به ما میگوید که حرکت یک پروانه و بال زدنش در گوشهای از جهان میتواند بر طوفانی در گوشهای دیگر تأثیر بگذارد. در این شعر هم میبینیم که شکستن شیشه بواسطه سنگ باعث ترک خوردن جهان مقابل چشم شاعر شده است.
شکلهای پنجره
حمیدرضا شکارسری
نشر مهر و دل
شاعر
پنجره یکی از جمله عناصری است که در زندگی روزمره ما بهشدت حضور دارد. ما حتی وقتی از آن به بیرون نگاه میکنیم آن را نمیبینیم اما گاهی شاعری تأمل میکند و به پنجره نگاهی میاندازد و از آن جهان را تماشا میکند و همچنین جهان را از داخل این قاب به جهانیان نشان میدهد.
مجموعه شعر «شکلهای پنجره» اثر دیگری است از «حمیدرضا شکارسری» که توسط انتشارات «مهر و دل» به تازگی روانه بازار شده است. این مجموعه با هفتاد و شش شعر براساس المان «پنجره» شکل گرفته است و همانند دیگر آثار این شاعر در واقع کتاب شعری را شکل دادهاند که گرچه یک ساختار مشخص یا مضمون یکسان ندارند اما «پنجرهها» هر کدام تصویری مخصوص خود دارند و این حاکی از آن است که مضامینی که براساس «پنجره» شکل گرفتهاند متنوعاند و ما با کتابی رو به رو هستیم که مضامین عاشقانه، اجتماعی و... همگی را در خود جای داده است اما براساس یک المان و آن هم «پنجره». در کتاب «شکلهای پنجره»، آنچه بیش از هر مضمونی جلب توجه میکند اعتراض شاعر است به زندگی روزمره مدرن:
با پنجره قهرم/ جز دود هیچ حرفی برای گفتن ندارد...
تماشا هیچ/ فرصت نگاه هم نداریم/ مدفون میز کار و میز غذاییم/ و از پنجره خجالت میکشیم
چشم داریم/ اما چیزی برای تماشا نیست/ مینشینم بر فیلمهای تاریخ مصرف گذشته/ مینشینم به صفحههای مجازی/ مینشینم به بازی/ و پنجره موجودی است در حال انقراض.
از دیگر مضامینی که در این کتاب به چشم میخورد مضامین اجتماعی است:
خانه کارتون خوابها/ پر از پنجره است/ خالی از تماشا
پنجره از گذشته تا امروز دریچهای برای ارتباط است و آن هم از نوع عاشقانه. صد البته در کتاب شکلهای پنجره هم این نوع پنجره را میبینیم:
پنجرهها بیکار/ عاطل و باطل /کوچه خالی از توست
تو یا همان معشوق جفاکار شعرهای سنتی فارسی که در تغزلهای شاعران پارسی گو رخ مینماید در ادبیات معاصر هم حضورش را حفظ کرده است. این (تو) گویی هیچ کاری ندارد جزدوری کردن و خون به جگر کردن عاشق:
قطع میکنی/ بیخداحافظی /قاب گوشی را رها میکنم/ باید در قاب پنجره/ رفتنت را تماشا کرد
«حمیدرضا شکارسری» در شکلهای پنجره خسته از زندگی مدرن است:
گاهی بر پنجره دستمالی بکش
آسمان تمیز میشود
این شاعر با تمام خستگی باز هم دست از امید نمیکشد:
کم کم سپیده میدمد
از پنجره به آسمان نگاه کن
به جای خالی شب
که با آفتاب و گنجشک پر میشود
او حتی در لابه لای آجرهای دیوارها دریچهای باز میکند تا نفس تازه کند:
پنجرهها جالی خالی دیوارند
کمی آزادی
کمی پرواز
در پایان باید افزود «شکارسری» برای بیان کشفهای شاعرانه خود است که از پنجره بهره میبرد. او از تَرَک پنجره روبه روی خود استفاده میکند تا جهانی را متأثر از تقابل و جدال میان شیشه و سنگ به نمایش بگذارد و این خیلی عمیقتر از چیزی است که از نگاه رهگذران عادی دیده میشود:
ناگاه دیدار پنجره و سنگ
جهان ترک برداشت
این شعر اصل اثر پروانهای را به ذهن متبادر میکند. حرکت پروانهای به ما میگوید که حرکت یک پروانه و بال زدنش در گوشهای از جهان میتواند بر طوفانی در گوشهای دیگر تأثیر بگذارد. در این شعر هم میبینیم که شکستن شیشه بواسطه سنگ باعث ترک خوردن جهان مقابل چشم شاعر شده است.
شکلهای پنجره
حمیدرضا شکارسری
نشر مهر و دل
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه