به بهانه انتشار ترجمه‌ای تازه از «زیباترین کتاب دنیا» اثر اریک امانوئل اشمیت

به امضای درد


ارمغان بهداروند
روزنامه‌نگار
ادبیات می‌کوشد روایتی تجربه‌نشده از جهان بنویسید. روایتی که در آن انسان به اعتبار تجربه زیستی مؤلف با جهان مواجهه می‌یابد. تودیع الگوهای فرسوده و معارفه‌ با فهم متفاوت خالق و مخلوق به همین اعتبار اتفاق می‌افتد. وجه نشاط‌آفرینی که بسامد بالای آن در برخی متون به امضای مؤلف بدل شده و به عنوان شناسه‌ای نوشتاری و معرفتی کارکرد پیدا کرده است. این معاصرت زیستی و هوشمندی در تعریف متمایز جهان، اسباب اشتهار و اعتبار «اریک امانوئل اشمیت» در میان مخاطبانش شده است. او با رونوشت‌نویسی از آدم‌های هم‌روزگار خود، مصایب معاصر را مرور می‌کند و هر تغییر و تصحیحی را مستخرج از وضعیت روحی و روانی می‌داند. آدم‌های متون اشمیت؛ متأثر از افسردگی‌ها، تنهایی‌ها، سرگردانی‌ها و تردید‌هایند که تضادهای زیستی غلبه‌کننده‌ای را بر خویش تجربه می‌کنند. اشمیت؛ آگاهانه، وخیم بودن وضـــــــــــــــعیت‌های انسانی را گزارش می‌کند و با طرح عریان رنج‌ها و پرسش‌گری‌های فلسفی، اندیشـــــــــــــــیدن را نسخه شفابخش می‌داند.
سرنوشت‌‌سازی‌های غافلگیرکننده از مهارت‌های اوست که به کمک اعجاز نثر شاعرانه، بیشترین قرابت میان شخصیت‌ها و مخاطب را رقم می‌زند. در دنیای داستان‌های او همه نمایندگان طبقات اجتماعی حضور دارند و همین به باورپذیرتر کردن متون او ختم می‌گردد. جهان او یک‌‌سره جهان سیاهی‌ها نیست و همچنان که دردها و دشواری‌ها را یادآوری می‌کند؛ اشاراتی زیرکانه به روشنی و رستگاری دارد. در واقع آن لبخند رضایت در بارش اندوه، پاداش مخاطبی‌ست که قدم به قدم گریسته است و درد کشیده است.«نشر کتاب دیدآور» با تأکید بر ضرورت ترجمه حرفه‌ای آثار داستانی در سلسله ‌دفاتری از داستان جهان و از ادبیات فرانسه، اثر «زیباترین کتاب دنیا» اریک امانوئل اشمیت را با ترجمه «پروانه عزیزی» منتشر کرده است که دربرگیرنده هشت داستان کوتاه‌ است. ترجمه روان، ویرایش وزین و تولید حرفه‌ای اثر این کتاب قابل تحسین است. «زیباترین کتاب دنیا» اشتراکات محتوایی مشهودی با روایات مثنوی معنوی مولوی دارد که مرهون هم‌جهانی او با عرفان شرق و زمینه‌های مطالعاتی در میراث منثور و منظوم ادبیات فارسی است. با مرور بندی از همین داستان، آرزو می‌کنم مرور آثار نویسندگان جهان به جهانی‌تر شدن ادبیات ما بینجامد: در روزهای بعد اندازه‌گرفتن میزان شادی آن زن‌هایی که دل شان گرم شده بود کار سختی بود. با سرب آن مداد کوچک آنها بار دیگر قلب‌شان را، پیوندهای خود را با جهان‌ِ قبل، پیدا کردند. راهی برای در آغوش گرفتن فرزندان‌شان. به نظر نمی‌رسید اسارت دیگر برای‌شان دشوار باشد. احساس گناه هم همین طور...


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7814/32/596188/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها