گزارشی برای درک مفهوم «تقاضا» در مناسبات اقتصادی
دست از طلب ندارم
سپیده پیری
خبرنگار
«عرضه و تقاضا» پرتکرارترین و اساسیترین مفهوم در علم اقتصاد است؛ هرجا که کالا یا خدمتی را میخریم یا میفروشیم در یکی از این دو وضعیت ایستادهایم، یا عرضه کنندهایم یا متقاضی و کنش اقتصادی که انجام میدهیم متناسب با پذیرفتن یکی از این دو نقش است، البته که بازار هم فلسفه وجودی اش را از عرضه و تقاضا میگیرد. ما در این گزارش کوشیدهایم به بیانی ساده و با مثالهای کاربردی برآمده از زندگی اقتصادی شهروندان به درک ملموستر مخاطبان «ایران» از مفهوم «تقاضا» کمک کنیم. «تقاضا» را پیش از «عرضه» تعریف و تشریح میکنیم چرا که یکی از مهمترین اهداف اقتصاد، برطرفکردن نیازها با توجه به امکانات محدود است یعنی همان «تقاضا».
تقاضا چیست؟ نیاز کدام است؟
به میزانی از کالا یا خدمات که انسانها با توجه به امکانات خود خریداری میکنند، تقاضا (Demand) گفته میشود؛ یعنی فرد با نیاز به یک کالا یا خدمات تقاضا را ایجاد میکند و تا آنجا ادامه میدهد که نسبت به مصرف آن احساس رضایتمندی داشته باشد؛ چراکه مطلوبیت یا رضایتمندی از مهمترین انگیزههای ایجادکننده تقاضاست.همین ابتدای امر لازم است میان نیاز و تقاضا تفاوت قائل شویم. از این منظر که نیازهای انسانها نامحدود اما تقاضای آنها محدود است. همچنین تقاضا زمانی ایجاد میشود که فرد حاضر باشد بابت آن از درآمد خود هزینه کند. این بدان معناست که انسانها به همه کالاها نیاز دارند اما وقتی در زمره متقاضیان قرار میگیرند که حاضر باشند بابت آن کالا یا خدمت پولی بپردازند یا آن را در اولویتهای خود قرار دهند یعنی زمان خود را هزینه کنند.تفکیک و تشخیص این دو خیلی هم سهل و ممکن نیست. آنقدر که گاه افراد مجبور میشوند از شگردهایی استفاده کنند تا اولویت واقعی موضوعی را نزد یک فرد دریابند. یکی از این شگردها این است که هزینه مالی ایجاد میکنند تا افرادی که واقعاً به آن کار علاقه دارند یا آن امر برایشان اهمیت بسزایی دارد با پرداخت پول تمایل خود را نشان دهند. برای توضیح این موضوع از مثالی که علی سرزعیم نویسنده کتاب «بینش اقتصادی برای همه» بکار برده وام میگیرم. او مینویسد: نشریات علمی بابت ارزیابی مقالات مبلغ نسبتاً بالایی را از نویسندگان طلب میکنند. این پول صرفاً بابت جبران زحمت داوران برای ارزیابی نیست بلکه موجب میشود تا فردی که واقعاً به صحت و درستی مقاله خود اعتقاد ندارد در ارسال آن مقاله ضعیف برای داوری در مجله تردید کند؛ در حالی که اگر این امر مجانی باشد مصداق این مثل معروف است«سنگ مفت، گنجشک مفت.»
پدرسالاری به نام دولت
سرزعیم در قامت یک اقتصاددان وجه دیگری از موضوع را میبیند و معتقد است: اصطلاحی که بسیاری از اقتصاددانان استفاده میکنند این است که تقاضا، عرضه را ایجاد میکند. منظور این است که هرجا تقاضایی وجود دارد یک پتانسیل سودده دیده میشود و سودای کسب آن سود موجب میشود کارآفرینان دائماً مترصد فرصتی شوند که نیازهایی را از جامعه برآورده کنند. مزیت نظام اقتصاد بازار در این است که یک همسویی و هم جهتی بین منافع اقتصادی مردم و منافع اقتصادی کارآفرینان و تولیدکنندگان برقرار میکند؛ البته گاهی ممکن است این ساز و کار مختل شود و این همسویی از بین برود یعنی تولیداتی صورت بگیرد که نیازی از جامعه را برآورده نمیکند و تنها سود تولیدکنندگان را بهدنبال دارد. این حالت وقتی رخ میدهد که حق انتخاب مردم از بین برود و ساز و کار بازار مختل شود، دقیقاً جایی که پای دولت و دیوان سالاران به میان میآید تا برای مردم تصمیم بگیرند و صلاح شان را تشخیص دهند. این مداخله سازوکار بازار که مبتنی بر عرضه و تقاضاست را برهم میزند و برشمردن تبعات آن خود حدیث مفصلی است که در این مقال نگنجد.
چه عواملی بر تقاضا اثر میگذارند؟
آنچه نرخ تقاضا را بالا و پایین میکند عموماً عوامل بیرونی است البته که شاخصهای کیفی هم بر میزان تقاضا تأثیر دارد. برخی از مهمترین عوامل مرتبط با رفتار مصرف کننده در هنگام تقاضا را در ادامه مرور میکنیم.
یکی از مهمترین عواملی که بر میزان تقاضا اثر میگذارد «اثر قیمت» یا قانون تقاضاست، جایی که قیمت کالا افزایش مییابد و سبب افت تقاضا میشود. مصداقش در روزگاری که با تورم بیش از 40 درصد مواجهیم، فراوان است. هر کالایی که گران شد عدهای توان خریدشان را از دست دادند. برای مثال قیمت خودرو که شتابان میتازد افت تقاضا در این صنعت را ایجاد کرده است. این روزها کمتر کسی میتواند 170 میلیون تومان برای ارابه مرگ بپردازد. در مثال دیگر روزهای پایانی اسفند و در آستانه بهار 1400 رئیس اتحادیه طلا و جواهر گفت با توجه به افزایش قیمت طلا بسیار بعید است که همچون سالهای گذشته و به رسم معمول خانوادهها برای عیدی یا مراسم عروسی طلا خریداری کنند. در واقع افزایش قیمت طلا به قدری بود که خرید آن از توان خانوادهها خارج شد و افت تقاضا بهوجود آمد و بازار با تقاضا برای خرید نقره مواجه شد؛ یعنی متقاضیان نقره را جایگزین طلا کردند. اینجا با یکی دیگر از عوامل اثرگذار بر کاهش تقاضا آشنا میشویم که «اثر قیمت کالاهای جانشین» نامیده میشود. زمانی برای کالایی، کالای جانشین داریم که در نبود کالای اول، بتوانیم از کالای دوم استفاده کنیم. یکی دیگر از عوامل اثرگذار بر تقاضا «قیمت انتظاری» است. پس از خروج امریکا از برجام در 18 اردیبهشت سال 1397 زمزمه افزایش قیمت دلار در میان اهالی کوچه و خیابان به راه افتاد. در آن موقع اگر گذرتان به چهارراه استانبول افتاده باشد حتماً خیل متقاضیان دلار را دیده اید، آمده بودند بخرند چون پیشبینی میکردند با این رخداد سیاسی به اصطلاح بازاریان، دلار بالا بکشد. البته که همین هم شد و ارز مهم در اقتصاد ایران از 6500 تومان به سقف حمایتی 10 هزار تومان رسید و ما با اثر قیمت انتظاری مواجه شدیم که میگوید انتظارات افراد بر میزان تقاضای آنها در زمان فعلی اثرگذار است و تحقق این عوامل به شرط ثابت ماندن سایر متغیرهاست مثلاً «اثر درآمد مصرفکننده» بهعنوان یکی دیگر از عوامل مؤثر بر تقاضا میگوید افزایش یا کاهش درآمد، مستقیمترین اثر را بر میزان تقاضا دارد و اغلب با افزایش درآمد، افراد مصرف و تقاضای خود را افزایش میدهند و بالعکس. اما طی سالهای گذشته با شتاب تورم هر چه دستمزد کارگران و کارمندان افزایش پیدا کرد باز هم به گرد پای تغییر قیمتها نرسیدند و هر بار بخشی از تقاضایشان را از سبد خانوار حذف کردند. اینجا تورم را میتوان متغیر مداخله گر در نظر گرفت که باعث برهم خوردن نسبت افزایش درآمد بر افزایش تقاضا شده است.
منحنی تقاضا
این نمودار بیان کننده این قانون است که هرچه قیمت کالا بالاتر باشد، خریدار کمتری وجود دارد و هر چه قیمت کمتر شود معمولاً تعداد متقاضیان افزایش مییابد. در واقع بین قیمت و میزان تقاضای آن کالا یک رابطه معکوس یا منفی برقرار است که به این رابطه منحنی تقاضا گفته میشود. به زبان آمار توصیفی هم میتوان گفت نمودار تقاضا همیشه نزولی است.
خبرنگار
«عرضه و تقاضا» پرتکرارترین و اساسیترین مفهوم در علم اقتصاد است؛ هرجا که کالا یا خدمتی را میخریم یا میفروشیم در یکی از این دو وضعیت ایستادهایم، یا عرضه کنندهایم یا متقاضی و کنش اقتصادی که انجام میدهیم متناسب با پذیرفتن یکی از این دو نقش است، البته که بازار هم فلسفه وجودی اش را از عرضه و تقاضا میگیرد. ما در این گزارش کوشیدهایم به بیانی ساده و با مثالهای کاربردی برآمده از زندگی اقتصادی شهروندان به درک ملموستر مخاطبان «ایران» از مفهوم «تقاضا» کمک کنیم. «تقاضا» را پیش از «عرضه» تعریف و تشریح میکنیم چرا که یکی از مهمترین اهداف اقتصاد، برطرفکردن نیازها با توجه به امکانات محدود است یعنی همان «تقاضا».
تقاضا چیست؟ نیاز کدام است؟
به میزانی از کالا یا خدمات که انسانها با توجه به امکانات خود خریداری میکنند، تقاضا (Demand) گفته میشود؛ یعنی فرد با نیاز به یک کالا یا خدمات تقاضا را ایجاد میکند و تا آنجا ادامه میدهد که نسبت به مصرف آن احساس رضایتمندی داشته باشد؛ چراکه مطلوبیت یا رضایتمندی از مهمترین انگیزههای ایجادکننده تقاضاست.همین ابتدای امر لازم است میان نیاز و تقاضا تفاوت قائل شویم. از این منظر که نیازهای انسانها نامحدود اما تقاضای آنها محدود است. همچنین تقاضا زمانی ایجاد میشود که فرد حاضر باشد بابت آن از درآمد خود هزینه کند. این بدان معناست که انسانها به همه کالاها نیاز دارند اما وقتی در زمره متقاضیان قرار میگیرند که حاضر باشند بابت آن کالا یا خدمت پولی بپردازند یا آن را در اولویتهای خود قرار دهند یعنی زمان خود را هزینه کنند.تفکیک و تشخیص این دو خیلی هم سهل و ممکن نیست. آنقدر که گاه افراد مجبور میشوند از شگردهایی استفاده کنند تا اولویت واقعی موضوعی را نزد یک فرد دریابند. یکی از این شگردها این است که هزینه مالی ایجاد میکنند تا افرادی که واقعاً به آن کار علاقه دارند یا آن امر برایشان اهمیت بسزایی دارد با پرداخت پول تمایل خود را نشان دهند. برای توضیح این موضوع از مثالی که علی سرزعیم نویسنده کتاب «بینش اقتصادی برای همه» بکار برده وام میگیرم. او مینویسد: نشریات علمی بابت ارزیابی مقالات مبلغ نسبتاً بالایی را از نویسندگان طلب میکنند. این پول صرفاً بابت جبران زحمت داوران برای ارزیابی نیست بلکه موجب میشود تا فردی که واقعاً به صحت و درستی مقاله خود اعتقاد ندارد در ارسال آن مقاله ضعیف برای داوری در مجله تردید کند؛ در حالی که اگر این امر مجانی باشد مصداق این مثل معروف است«سنگ مفت، گنجشک مفت.»
پدرسالاری به نام دولت
سرزعیم در قامت یک اقتصاددان وجه دیگری از موضوع را میبیند و معتقد است: اصطلاحی که بسیاری از اقتصاددانان استفاده میکنند این است که تقاضا، عرضه را ایجاد میکند. منظور این است که هرجا تقاضایی وجود دارد یک پتانسیل سودده دیده میشود و سودای کسب آن سود موجب میشود کارآفرینان دائماً مترصد فرصتی شوند که نیازهایی را از جامعه برآورده کنند. مزیت نظام اقتصاد بازار در این است که یک همسویی و هم جهتی بین منافع اقتصادی مردم و منافع اقتصادی کارآفرینان و تولیدکنندگان برقرار میکند؛ البته گاهی ممکن است این ساز و کار مختل شود و این همسویی از بین برود یعنی تولیداتی صورت بگیرد که نیازی از جامعه را برآورده نمیکند و تنها سود تولیدکنندگان را بهدنبال دارد. این حالت وقتی رخ میدهد که حق انتخاب مردم از بین برود و ساز و کار بازار مختل شود، دقیقاً جایی که پای دولت و دیوان سالاران به میان میآید تا برای مردم تصمیم بگیرند و صلاح شان را تشخیص دهند. این مداخله سازوکار بازار که مبتنی بر عرضه و تقاضاست را برهم میزند و برشمردن تبعات آن خود حدیث مفصلی است که در این مقال نگنجد.
چه عواملی بر تقاضا اثر میگذارند؟
آنچه نرخ تقاضا را بالا و پایین میکند عموماً عوامل بیرونی است البته که شاخصهای کیفی هم بر میزان تقاضا تأثیر دارد. برخی از مهمترین عوامل مرتبط با رفتار مصرف کننده در هنگام تقاضا را در ادامه مرور میکنیم.
یکی از مهمترین عواملی که بر میزان تقاضا اثر میگذارد «اثر قیمت» یا قانون تقاضاست، جایی که قیمت کالا افزایش مییابد و سبب افت تقاضا میشود. مصداقش در روزگاری که با تورم بیش از 40 درصد مواجهیم، فراوان است. هر کالایی که گران شد عدهای توان خریدشان را از دست دادند. برای مثال قیمت خودرو که شتابان میتازد افت تقاضا در این صنعت را ایجاد کرده است. این روزها کمتر کسی میتواند 170 میلیون تومان برای ارابه مرگ بپردازد. در مثال دیگر روزهای پایانی اسفند و در آستانه بهار 1400 رئیس اتحادیه طلا و جواهر گفت با توجه به افزایش قیمت طلا بسیار بعید است که همچون سالهای گذشته و به رسم معمول خانوادهها برای عیدی یا مراسم عروسی طلا خریداری کنند. در واقع افزایش قیمت طلا به قدری بود که خرید آن از توان خانوادهها خارج شد و افت تقاضا بهوجود آمد و بازار با تقاضا برای خرید نقره مواجه شد؛ یعنی متقاضیان نقره را جایگزین طلا کردند. اینجا با یکی دیگر از عوامل اثرگذار بر کاهش تقاضا آشنا میشویم که «اثر قیمت کالاهای جانشین» نامیده میشود. زمانی برای کالایی، کالای جانشین داریم که در نبود کالای اول، بتوانیم از کالای دوم استفاده کنیم. یکی دیگر از عوامل اثرگذار بر تقاضا «قیمت انتظاری» است. پس از خروج امریکا از برجام در 18 اردیبهشت سال 1397 زمزمه افزایش قیمت دلار در میان اهالی کوچه و خیابان به راه افتاد. در آن موقع اگر گذرتان به چهارراه استانبول افتاده باشد حتماً خیل متقاضیان دلار را دیده اید، آمده بودند بخرند چون پیشبینی میکردند با این رخداد سیاسی به اصطلاح بازاریان، دلار بالا بکشد. البته که همین هم شد و ارز مهم در اقتصاد ایران از 6500 تومان به سقف حمایتی 10 هزار تومان رسید و ما با اثر قیمت انتظاری مواجه شدیم که میگوید انتظارات افراد بر میزان تقاضای آنها در زمان فعلی اثرگذار است و تحقق این عوامل به شرط ثابت ماندن سایر متغیرهاست مثلاً «اثر درآمد مصرفکننده» بهعنوان یکی دیگر از عوامل مؤثر بر تقاضا میگوید افزایش یا کاهش درآمد، مستقیمترین اثر را بر میزان تقاضا دارد و اغلب با افزایش درآمد، افراد مصرف و تقاضای خود را افزایش میدهند و بالعکس. اما طی سالهای گذشته با شتاب تورم هر چه دستمزد کارگران و کارمندان افزایش پیدا کرد باز هم به گرد پای تغییر قیمتها نرسیدند و هر بار بخشی از تقاضایشان را از سبد خانوار حذف کردند. اینجا تورم را میتوان متغیر مداخله گر در نظر گرفت که باعث برهم خوردن نسبت افزایش درآمد بر افزایش تقاضا شده است.
منحنی تقاضا
این نمودار بیان کننده این قانون است که هرچه قیمت کالا بالاتر باشد، خریدار کمتری وجود دارد و هر چه قیمت کمتر شود معمولاً تعداد متقاضیان افزایش مییابد. در واقع بین قیمت و میزان تقاضای آن کالا یک رابطه معکوس یا منفی برقرار است که به این رابطه منحنی تقاضا گفته میشود. به زبان آمار توصیفی هم میتوان گفت نمودار تقاضا همیشه نزولی است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه