اسکارهای امسال به چه کسانی می‌رسد؟ (قسمت چهارم)

معـدنـی از عسل‌های خیالی!


وصال روحانی
خبرنگار
در قسمت چهارم از مجموعه مطالب معرفی فیلم‌های برتر سال که به جوایز «اسکار 2022» چشم دارند، مثل سه قسمت قبلی شش فیلم برتر را معرفی می‌کنیم که مضمون و محتوای داستان یا امور فنی‌شان احتمالاً نامزد این جایزه بسیار مهم می‌شوند و بازیگران آنها هم در مسیر فتح این مجسمه‌های طلایی قرار دارند. همچون سال‌های اخیر هم آثار کمیک‌بوکی که پرفروش‌ترین فیلم‌های جهان در 30 سال اخیر بوده‌اند، خود را در چنین مسیری و همچنین کسب جوایزی از سایر انجمن‌های مهم دنیای سینما قرار داده‌اند و هم فیلم‌هایی که موضوع محور هستند و به جای خلق و ارائه تصاویر چشمگیر و اعجازهای بصری به ارائه سوژه‌هایی غنی و موضوعاتی سنگین‌تر پرداخته‌اند. دسته دوم فیلم‌هایی هستند که مصایب اجتماعی و بحران‌های سیاسی را واکاوی می‌کنند و نقبی به مسائل واقعی روز می‌زنند و در دامان افسانه و خیال نیفتاده و از سطحی‌نگری پرهیز کرده‌اند. به‌واقع سال‌هاست که فصل پاییز و ابتدای زمستان که در اروپا و امریکای شمالی تاریخ آن از 10 شهریور تا اول دی‌ماه است، به زمان اکران این‌گونه فیلم‌ها و آثار سنگین و رنگین اختصاص یافته و در یک نگرش کلی، آن را فصل فیلم‌های اسکاری نامیده‌اند.

گل بعدی باعث پیروزی می‌شود

تایکا وای‌تیتی سناریست و کارگردان مستعد و نوجو که فیلم «جوجو خرگوشه» او با توفیق تجاری و هنری زیادی در سال 2018 مواجه شد، اینک فیلم ورزشی «گل بعدی باعث پیروزی می‌شود» را در محاسبات اسکار 2022 دارد. باید گفت او انتقال از دنیای آلمان نازی را که محل و خاستگاه وقایع فیلم «جوجو خرگوشه» بود، به دنیای فوتبال و مسابقات مهم که محل و وسیله شکل‌گیری اتفاقات فیلم جدید اوست، به بهترین شکل انجام داده و فضای کاملاً متفاوت و جدید مورد نظرش را به نحو احسن مقابل چشم‌ها قرار داده است.
در فیلم تازه وای‌تیتی با تلاش فراوان و جالب و البته بسیار غریب و محکوم به شکست کشور کوچک و کم نام و نشان «آمه‌ریکان ساموا» (که در دریای کارائیب واقع است) برای راهیابی به مرحله نهایی جام جهانی فوتبال 2014 مواجه هستیم و با اتفاقات و همت بزرگی که در این راه خلق و به‌کار گرفته شد، آشنا می‌شویم. شاید مسئولان و بازیکنان فوتبال این کشور از قبل می‌دانستند که به‌عنوان یکی از ضعیف‌ترین کشورها در جهان فوتبال هیچ شانسی برای سفر به برزیل، محل برگزاری جام جهانی 2014 ندارند و حتی سابقه خوردن 31 گل در یک مسابقه ملی را هم دارند اما همه تلاش و توان خود را صرف کردند. چنین عزم و کوششی اگر هم هیچ بهره‌ای برای کشورهای کوچک مانند ساموا نداشته باشد، لااقل یک انگیزه و عامل نیروبخش و ایجاد‌کننده شور و شوق ملی برای سایر کشورهای صاحب فوتبال و «متوسط‌ها» است تا همین را سرمشق و سرلوحه کار خود قرار بدهند و برای رسیدن به اهدافشان همین قدر کوشنده باشند.
 اضافه بر این چون «آمه‌ریکان ساموا» یک کشور کوچک و کم امکانات است و به‌تبع آن رسیدنش به هر دستاورد بزرگی به مثابه داستان داوید و گولیات است، ترسیم چنین قصه و رویدادی انواع راه‌ها و گزینه‌ها و وسایل لازم و هر امر فانتزی و هرگونه خیال‌پردازی شیرین را به‌دست فرد خالق این‌گونه آثار هنری می‌دهد. این بخصوص برای وای‌تیتی صدق می‌کند که استاد در خیال‌پردازی و سرشار از ایهام و تصور و تجسم‌های ممکن و غیر ممکن است و دنیا را نه فقط با عنصر توهم صرف و منفی بلکه فانتزی‌ها و خیال‌های شیرین و معدنی از عسل‌های صوری و شیرینی‌های ظاهری می‌بیند.

یک ژورنال برای جوردن

یکی از فیلم‌هایی که با داشتن کلاس و سطحی بالا و در بر داشتن نام‌های بزرگ و بعضی هنرپیشه‌های غیرمشهور اما مستعد به سوی مراسم اسکار و گلدن گلوب امسال خیز برداشته، «یک مجله برای جوردن» است که کارگردانی آن را دنزل واشینگتن معروف انجام داده که با ساختن فیلم تحسین شده «حصارها» در سال 2017 نشان داد که اگر حدود 40 سال در عرصه بازیگری درخشیده، می‌توان حالا او را یک کارگردان مجرب هم تلقی کرد. فیلم تازه واشینگتن یک موضوع دراماتیک و عاطفی دارد که هم می‌تواند اشکی را از چشم‌ها بیفشاند و هم وجدی گذرا را در خاطرها حک کند. ما البته با یک رویداد واقعی و زنی (با بازی شانتی آدامز) طرف هستیم که می‌کوشد پسرش را که چندان تابع برنامه و منطق نیست، به راه اعتدال و یک زندگی عقلایی توأم با موفقیت رهنمون کند و او را از هرگونه کار افراطی دور نگه دارد. راهنما و عامل همراهی کننده وی در این راه سخت، نامه‌های مکرری است که همسر وی (با بازی مایکل بی‌جوردن) برای او از عراق می‌فرستد و این کشور مکانی است که همسر او به جبر زمانه و به‌عنوان عضوی از ارتش متجاوز امریکا اجباراً و خلاف میل خود در آن استقرار یافته و مشغول ستیز با نیروهای مردمی و مخالفان حضور بیگانگان در این منطقه است. به‌واقع عنوان این فیلم نیز اشاره‌ای به حالت و مضمون این نامه‌های روشنگر و آگاهی بخش برای وابستگان این مرد و هر کسی است که آن را رؤیت و مطالعه کند و به همین سبب سازندگان فیلم آن را به لفظ ژورنال تشبیه کرده و آن را این چنین نامیده‌اند. با این اوصاف ما با فیلمی طرف هستیم که هم می‌تواند گیشه خوبی داشته باشد و هم خانواده‌ها را صاحب غنای فکری بیشتری کند و به لحاظ کیفی و مضمونی نمره قبولی بگیرد و از بهترین‌های سال تلقی شود و اینجا و آنجا جوایزی بگیرد.

شوالیه سبز

به سبب بحران‌های مالی برخاسته از کرونا فقط چهار فیلم پرهزینه کمیک استریپی در سال پایان یافته 2021 اکران شده‌اند و طبعاً همان فیلم‌ها نیز در مسیر اولیه فتح اسکارهای امسال قرار دارند و باز به رسم دیرین این کاندیداها اغلب قسمت‌های فنی را دربر می‌گیرند و نه جوایز کیفی و موضوعی را. یکی از این فیلم‌ها نخستین نسخه بلند سینمایی از روی داستان کمیک‌بوکی «شوالیه سبز» است که آن را دیوید لاوری ساخته که اصولاً تخصص‌اش عرضه این گونه کارهای کمیک‌بوکی نیست بلکه در طرح داستان‌ها و فیلم‌های اجتماعی و جنایی و متمرکز بر حوادث روز سیاسی یا درام‌های خانوادگی تبحر بیشتری دارد. با این حال اعتماد استودیوی تازه اوج گرفته «A24» به وی و جذابیت داستانی که «سیر گاوین» سال‌ها پیش پیرامون کاراکتر «شوالیه سبز» نگاشت و حالا نوبت اولین ترسیم بزرگ سینمایی از روی آن رسیده، لاوری را واداشت که تغییر ذائقه بدهد و به مسیری تازه پا بگذارد و زندگی و کارهای شگفت‌انگیز این شوالیه را به تصویر بکشد. استفاده از «دو پاتل» هنرپیشه جوان هندی هم که 14 سال پیش در عین نوجوانی با بازی در فیلم بریتانیایی-هندی و چند اسکاری «میلیونر زاغه‌نشین» مشهور شد، به‌عنوان فرد ایفاکننده رل شوالیه سبز بر جذابیت‌های این فیلم افزوده است و بعضی‌ها بیشتر به این قصد به سالن‌های محل نمایش این فیلم می‌روند که دوپاتل را در این قالب تازه ببینند. البته پاتل از زمان بازی در «شیر» درام اجتماعی سال 2016 سینمای بریتانیا- امریکا عبور دشوار و معمولاً بدخیم از دوران خردسالی به بزرگسالی را انجام داده و در این زمینه نمره قبولی گرفته بود. این اقدامی است که شمار چشمگیری از هنرپیشه‌های کودک و خردسال به ایام بزرگسالی در آن متحمل ناکامی شده‌‌اند و هر چقدر در دوران کودکی بر پرده نقره‌ای درخشیده‌اند، در ایام بزرگسالی قادر به انتقال مفاهیم مورد نظر و ترسیم رل‌های محوله و کسب توفیقی مشابه نشده و به تبع آن از سینما دفع شده و رفته‌اند. ماکالی کالکین که در خردسالی در «تنها در خانه یک و دو» درخشید و در بزرگسالی جز ناکامی و بن‌بست حرفه‌ای هیچ چیز ندید و به دامان اعتیاد پناه برد، از روشن‌ترین و جدیدترین نمونه‌ها در این زمینه است. هر چه هست، جنس و بافت کار تازه دوپاتل و فرو رفتن او در قالب شوالیه سبز که با هر تجربه و رویکرد قبلی وی در تضاد آشکار قرار دارد، او را هم با فانتزی در بالاترین سطح آن همسو کرده و هم به عصری انتقال داده که آن را دوران آرتوریان در تاریخ حیات بریتانیا لقب داده‌اند.
3 سال پیش فیلم کمیک بوکی و پرهزینه «پلنگ سیاه» به اولین فیلم این ژانر تبدیل شد که کاندیدای اسکار بهترین فیلم سال شده و در چند شاخه دیگر نیز نامزدی این جوایز معتبر را کسب کرد و با اینکه جایزه اصلی را نبرد و سه جایزه فنی و جنبی را به دست آورد ولی با قرار گرفتن در جمع 9 فیلم کاندیدای اسکار بهترین فیلم سال سدشکن شد و تاریخ را لااقل در ارتباط با فیلم‌های این ژانر بازنویسی کرد. به همین منوال شوالیه سبز هم امید دارد به جمع کاندیداهای اصلی‌ترین شاخه اسکار بپیوندد و در آن صورت حتی در صورت باخت در این تست و عدم دریافت اسکار مثل «پلنگ سیاه» یک برنده تلقی خواهد شد. با چنین نگاهی فیلم جدید دیوید لاوری از بخت‌داران خاموش اسکار 2022 است و از جمله فیلم‌هایی که می‌تواند با دستاوردهای غیرمنتظره‌اش جهان سینما را تکان بدهد و لااقل یکی، دو اسکار فنی و جنبی را بگیرد و براعتبار فیلم‌های کمیک بوکی بیفزاید.

قدرت سگ

اولین فیلم جین کمپیون طی 12 سال اخیر از برخی منظرها ادامه‌دهنده جولان فیلمسازان زن است که در سال‌های اخیر امثال جلو ژائو چینی و گره‌ تا‌گرویک امریکایی نمادهای آن بوده‌اند. اما تسلط و کارآیی این فیلمساز مسن نیوزیلندی از این حدود و ملاک‌ها فراتر می‌رود و او آنقدر با استعداد و توانا است که اگر ملاحظات تباری و طبقاتی هم در کار نبود، در هر شکلی احراز حقانیت می‌کرد. او قریب به سه دهه پیش (و اگر تاریخ دقیق‌تری بخواهید در سال 1993) نخل طلای بهترین فیلم جشنواره کن فرانسه را با فیلم «پیانو» کسب کرد و قبل و پس‌ از آن نیز نمادی از نوجویی و ترسیم دقیق مشکلات اجتماعی و فرهنگی جوامع مختلف از طریق فیلم‌های اغلب عمیق خود بوده است. او حالا با استفاده از هنرپیشه‌هایی توانا و معروف مثل بندیکت کامبرپاچ و کرستن دانست فیلم جالب «قدرت سگ» را روانه بازار کرده و بعید است که نام آن را در میان نامزدهای اسکار نبینیم. با وجود این نباید فراموش کرد که جین کمپیون معمولاً فرد اول و شخص خلاق اصلی در تولد و شکوفایی فیلم‌هایش بوده و ستاره عمده آن جلوه کرده است. او بارها با صحنه‌های ترکیبی و با قرار دادن یک نشان یا المان در محیط مورد نظرش به رساندن پیام‌های آثار خود به مردم مبادرت ورزیده و گاهی حتی از طریق پلک زدن یکی از کاراکترهای فیلمش چیزی را که می‌خواسته بیان کرده و داستان خود را به پیش برده است. تیزرهای تبلیغاتی «قدرت سگ» و البته خود فیلم نیز نشان از استعاره‌های متعددی از این دست دارد و دو بازیگر اصلی فیلم می‌توانند مطمئن باشند که از راه حضور در همین فضاهای پرنشانه بخت قابل توجهی برای راهیابی به جمع بازیگرانی دارند که امسال کاندیدای اسکار در شاخه‌های نقش اول و دوم می‌شوند. بندیکت کامبرپاچ بریتانیایی از هفت سال پیش به این سو نامزد اسکار نشده و کرستن دانست امریکایی هرگز به این افتخار نرسیده و در نتیجه فرضیه و دستورالعمل غیر رسمی آکادمی اسکار در زمینه ارجح بودن اهدای این جوایز به هنرمندان بدون پیشینه فتح اسکار می‌تواند به نفع کامبرپاچ و دانست هم عمل کند و آنها را به نامزدهای جدی‌تری برای دریافت این مجسمه‌های پرطرفدار مبدل سازد. احتمال این قضیه زمانی بیشتر می‌شود که در نظر بگیریم 29 سال پیش هم هالی هانتر و هم آنا پاکوئن برای بازی در «پیانو» به جایزه اسکار رسیدند که  از هانتر در شاخه بهترین بازیگر زن نقش اول تقدیر شد و پاکوئن هم با‌ وجود اینکه 11 سال سن بیشتر نداشت، اسکار نقش دوم زن را برد.

سیرانو

پیتر دینکلیج بازیگر بریتانیایی با بازی در سریال تلویزیونی پرطرفدار «بازی تاج و تخت» به شهرت زیادی رسید ولی واقعیت امر این است که او در نقش‌های غنی و قابل ذکر دیگری هم بازی کرده و برخی از آنها رل‌هایی کوچک در فیلم‌های پرهزینه و موفق و بعضی هم نقش‌های عمده و چشمگیر در درام‌های احساس‌برانگیز بوده‌اند. از نوع دوم می‌توان به «من بسیار مراقب هستم» درام سال گذشته شرکت نتفلیکس اشاره کرد که اگرچه برخی‌ها ارج لازم را بر آن نگذاشتند اما نشانگر استادی دینکلیج در این گونه رل‌ها و قصه پردازی‌های اجتماعی و طی طریق هوشمندانه‌ او در مسیرهای عاطفی و انسانی بود. تحت هر شرایطی ورود پیتر دینکلیج به دنیای سیرانو دو برژراک داستان فانتزی و کلاسیک فرانسوی که مرتب از اجراهای تئاتری اولیه‌اش به مدارج نسخه‌های متعدد سینمایی و تلویزیونی ارتقا یافت و هنرپیشه‌های معروف و متفاوتی چون ژرار دپاردیو را جذب خود کرد، یک رویداد جذاب و جالب نشان می‌دهد و خیلی‌ها مایلند دینکلیج را در قالب سیرانو ببینند و متوجه شوند که وی چقدر در این قالب فرورفته و عیار و بیلان کارش چه بوده است. این نسخه تازه سیرانو را جو رایت کارگردانی کرده ولی دینکلیج که حتی سابقه حضور در یک ورسیون تئاتری سیرانو در سال 2018 و فرو رفتن در قالب این هنرمند الوان و سرشار از احساسات مختلف را دارد، بیش از هر یک از اعضای دیگر تیم تولید این فیلم نظرها را به خود جلب کرده است. به‌واقع خیلی‌ها معتقدند برنده اصلی این نسخه جدید سیرانو نه جو رایت و نه هر فرد و عنصر دیگری بلکه پیتر دینکلیج است که به شکل آشکاری بر وسعت و زوایای کارش اضافه و ثابت کرده است که حتی می‌تواند یک «سیرانو»ی قابل باور و البته جنجالی هم باشد.

عبور

این اولین باری است که ربکا هال بازیگر زن سیاهپوست امریکایی پشت دوربین می‌ایستد تا کارگردانی را هم تجربه کند و سوژه‌ای که برای این مهم و فتح بابی تازه برای خود برگزیده  و این موضوعی خاص است که می‌تواند میزان توجه را به فیلمش بیشتر کند. «عبور» (Passing) براساس رمان کلاسیکی با همین نام نوشته نلا لارسون ساخته شده و درباره آن دسته از سیاهپوستان آفریقایی‌تبار است که در بدو ورود به امریکا با ظاهرسازی‌های لازم و با جور کردن مدارک تقلبی خود را سفید پوست جلوه می‌دادند تا  با این امور و مستقر شدن در این کشور برایشان با آسانی بیشتری شکل بگیرد و از سدهای اداری موجود عبور کنند و از رسیدن به اهداف اجتماعی و اقتصادی خود بازنمانند. اولین‌ بار که این فیلم به نمایش درآمد (و این کار در جشنواره معروف آثار مستقل یعنی سان دنس امریکا در اوایل بهمن 1399صورت پذیرفت) استقبال زیادی از آن شکل گرفت و بازی قوی روت نگا و تسا تامپسون که هر دو سیاهپوست‌اند، در نقش‌های اصلی تحسین اضافه‌ای را شامل حال این فیلم کرده است. نتفلیکس شرکت خلاق که عمر تأسیس و فعالیتش از 10 سال فراتر نمی‌رود، امسال فیلم «به‌ بالا نگاه نکن» را هم در محاسبات اولیه اسکار دارد ولی در میان این دو فیلم بار فرهنگی و ظرایف اجتماعی و ریشه‌های سیاسی «Passing» قوی‌تر از چیزی است که در دیگر محصول بارز این استودیو احساس و مشاهده می‌شود. اینها طبعاً تنها فیلم‌هایی نیستند که نتفلیکس در سال 2021 رو کرده و رزومه این استودیو هر ساله سرشارتر و غنی‌تر از گذشته می‌شود اما اگر افتخاراتی تازه برای نتفلیکس در راه باشد، ربه‌کا هال و همکارانش احتمالاً سهم نخست را در کسب آن خواهند داشت.
 







آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7823/14/597371/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها