سالمندی، ابرچالشی در آینده
محمدرضا ایمانی
روانشناس
به سالمندی بهعنوان یک ابرچالش نگریسته میشود. اگر بخواهیم به سالمندی نگاه کنیم، متوجه میشویم که در فرهنگ ما جایگاه و ارزش زیادی دارد. اساساً موضوعات سالمندی در کشورهایی مانند کشور ما، بهعنوان یک مشکل بزرگ مطرح میشود.
از چند منظر باید به این چالش توجه کنیم، یکی از موضوعات مهم در این حوزه، سبک زندگی و بهداشت و درمان افرادی است که در سالمندی قرار میگیرند، این افراد چنانچه آمادگی لازم به لحاظ جسمانی و روانی نداشته باشند، فرد و جامعه دچار مشکلات زیادی میشوند. اگر بخواهیم زیست خوبی داشته باشیم باید به فکر یک زندگی 100 ساله باشیم؛ یعنی بیندیشیم که قرار است تا 100 سالگی زندگی کنیم. با توجه به پیشرفت تکنولوژیهای مدرن دور از انتظار نیست که افراد به این سنین برسند. به طور معمول بعد از 65 سالگی، بدن به فیزیولوژی خوب، امنیت روانی بالا و ارتباطات مناسب نیاز دارد. وقتی به مطالعات در این حوزه دقیق میشویم، بر اساس تحقیقات ایسپا (مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران) پی میبریم که «QLI» بالا یا همان شاخصهای کیفیت زندگی، باید بالا باشد تا بتوان سالمندی خوبی را تجربه کرد. شاخصهای کیفیت زندگی به 4 مورد سلامت جسمی، سلامت روانی، روابط اجتماعی و محیط زندگی مرتبط هستند. این شاخص در کشور ما در سال 1393 به میزان 53.8 درصد بود و نشان از این داشت که کشور ما برای دوره سالمندی آمادگی لازم را ندارد، در این خصوص مسألهای که پیش میآید، این است که این روزها شکل خانوادهها تغییر کرده، قدیم ترها فرزندان از والدین سالمند خود نگهداری میکردند، اما حالا سالمندان به آسایشگاه سپرده میشوند، درست است که آسایشگاههای سالمندان در کشور به وفور وجود دارند، اما متأسفانه مشکل این است که کیفیت زندگی در آنها پایین است.
بر اساس پایشها و تحقیقات به عمل آمده، در کشور ما سالمندان یا با 50 درصد بیماری یا با 80 درصد بیماری بازنشسته میشوند، این آمار نشان میدهد که هنگام بازنشستگی میزان سلامت جسمانی و بهدنبال آن سلامت روانی سالمندان پایین است. وقتی افراد بازنشسته میشوند، معمولاً در کمترین حالت دو فرزند و با ازدواج فرزندان، عروس و داماد و نوههایی دارند که باید در سنین میانسالی با آنها در ارتباط باشند، این در حالی است که هزینههای بالای زندگی و وضعیت معیشت، اجازه ارتباط متناسب به افراد سالمند نمیدهد و ممکن است گسست ارتباطی ایجاد شود و رفت و آمدها بسیار کمرنگ یا حذف شوند، از سویی دیگر این مقوله با کاهش ارتباطات بین اعضای خانواده و سالمندان، میتواند برای افراد آسیبزا باشد. در کنار وجود مشکلات و مسائل اقتصادی، بحث پوششهای بیمهای، خدمات اجتماعی و هزینههای پرستاری هم خیلی اهمیت دارد.
انجام تحقیقات در خصوص سبک زندگی سالمندان در سایر کشورها برای جستوجوی بهترین راهکارها در هر حوزهای میتواند امدادرسان باشد، بهعنوان نمونه در کشوری مانند ژاپن که در حال تجربه سالمندی سالمی هستند، باید ببینیم چه روشهایی پیادهسازی میشود و چه الگوهایی مورد استفاده قرار میگیرد و با استفاده از همان متدها باید متناسب با الگوهای فرهنگی کشور برنامهریزیهای دقیق و مؤثر داشته باشیم. نکته دیگری که سبب ارتقای سبک کیفیت زندگی در سالمندی میشود، بحث پیشگیری است، برای نداشتن مشکل در سالمندی، اینکه چه زیستی در جوانی باید داشت تا فشارهای اقتصادی و روانی کمتری را تحمل کنیم، بسیار اهمیت دارد. سبک زندگی و مهارتهای زندگی برای مدیریت خود و محیط در سالمندی لازم است. اینها موضوعاتی هستند که مشکلات دوره میانسالی و سالمندی را کاهش میدهند. برای اختلالات روانی زیادی که امروز وجود دارد، باید راهکارهای مناسبی ارائه شود. الزامی است، یک بسته در قالب کیفیت زندگی ارائه شود، از جمله اینکه برای سالمندی باید پارک و پیاده راه هموار، وسایل نقلیه مناسب سالمندان وجود داشته باشد و روشهای خرید آسان برای این گروه سنی مهیا شود و در کل محیط جامعه و شرایط زندگی، همچنین خصوصیات فرهنگی باید پذیرای جمعیت سالمند کشور باشد. از سویی دیگر در بحث جمعیت و پیشگیری از سالمند شدن کشور، باید به این نکته توجه شود که زیرساختهای مناسب برای احیای روحیه ازدواج افزایش پیدا کند. در بیشتر موارد جوانان بهدلیل مشکلات معیشتی و بیکاری از ازدواج امتناع میکنند و احساس ترسی که در وجود آنها ریشه میدواند، سبب میشود که از ازدواج دوری کنند، اما در سنین بالاتر ممکن است با فراهم شدن زمینههای تشکیل یک زندگی مشترک، افراد ازدواج کنند، مشکل اساسی ازدواج در سنین بالا فرزندآوری است، در عین حال باید پذیرفت که فردی که در سن 40 سالگی ازدواج میکند، دیگر به لحاظ جسمانی قابلیت فرزندآوری کافی و لازم را ندارد و ممکن است در این خصوص دچار مشکل شود.
از اینرو باید الگوهای محیطی کشور در نظر گرفته و تصمیمات درست اتخاذ شود و در نهایت شرایط برای ازدواج تسهیل شود. در نهایت هم با رشد فرزندآوری، پیوستگی زنجیره جمعیت شکل گرفته و تقویت شود. در نتیجه هم نشاط اجتماعی افزایش پیدا میکند و هم نیروی جوان کافی وجود خواهد داشت. لازم به یادآوری است که شکاف جمعیتی بین سالمند و افراد جوان سبب افزایش مشکلات و ارتباطات بین نسلی خواهد شد و آثار آن هم تا سالیان سال باقی خواهد ماند پس تصمیم گیران و سیاستگذاران باید هرچه سریعتر اقدامات لازم و درست و منطقی را در این زمینه در دستور کار داشته باشند.
روانشناس
به سالمندی بهعنوان یک ابرچالش نگریسته میشود. اگر بخواهیم به سالمندی نگاه کنیم، متوجه میشویم که در فرهنگ ما جایگاه و ارزش زیادی دارد. اساساً موضوعات سالمندی در کشورهایی مانند کشور ما، بهعنوان یک مشکل بزرگ مطرح میشود.
از چند منظر باید به این چالش توجه کنیم، یکی از موضوعات مهم در این حوزه، سبک زندگی و بهداشت و درمان افرادی است که در سالمندی قرار میگیرند، این افراد چنانچه آمادگی لازم به لحاظ جسمانی و روانی نداشته باشند، فرد و جامعه دچار مشکلات زیادی میشوند. اگر بخواهیم زیست خوبی داشته باشیم باید به فکر یک زندگی 100 ساله باشیم؛ یعنی بیندیشیم که قرار است تا 100 سالگی زندگی کنیم. با توجه به پیشرفت تکنولوژیهای مدرن دور از انتظار نیست که افراد به این سنین برسند. به طور معمول بعد از 65 سالگی، بدن به فیزیولوژی خوب، امنیت روانی بالا و ارتباطات مناسب نیاز دارد. وقتی به مطالعات در این حوزه دقیق میشویم، بر اساس تحقیقات ایسپا (مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران) پی میبریم که «QLI» بالا یا همان شاخصهای کیفیت زندگی، باید بالا باشد تا بتوان سالمندی خوبی را تجربه کرد. شاخصهای کیفیت زندگی به 4 مورد سلامت جسمی، سلامت روانی، روابط اجتماعی و محیط زندگی مرتبط هستند. این شاخص در کشور ما در سال 1393 به میزان 53.8 درصد بود و نشان از این داشت که کشور ما برای دوره سالمندی آمادگی لازم را ندارد، در این خصوص مسألهای که پیش میآید، این است که این روزها شکل خانوادهها تغییر کرده، قدیم ترها فرزندان از والدین سالمند خود نگهداری میکردند، اما حالا سالمندان به آسایشگاه سپرده میشوند، درست است که آسایشگاههای سالمندان در کشور به وفور وجود دارند، اما متأسفانه مشکل این است که کیفیت زندگی در آنها پایین است.
بر اساس پایشها و تحقیقات به عمل آمده، در کشور ما سالمندان یا با 50 درصد بیماری یا با 80 درصد بیماری بازنشسته میشوند، این آمار نشان میدهد که هنگام بازنشستگی میزان سلامت جسمانی و بهدنبال آن سلامت روانی سالمندان پایین است. وقتی افراد بازنشسته میشوند، معمولاً در کمترین حالت دو فرزند و با ازدواج فرزندان، عروس و داماد و نوههایی دارند که باید در سنین میانسالی با آنها در ارتباط باشند، این در حالی است که هزینههای بالای زندگی و وضعیت معیشت، اجازه ارتباط متناسب به افراد سالمند نمیدهد و ممکن است گسست ارتباطی ایجاد شود و رفت و آمدها بسیار کمرنگ یا حذف شوند، از سویی دیگر این مقوله با کاهش ارتباطات بین اعضای خانواده و سالمندان، میتواند برای افراد آسیبزا باشد. در کنار وجود مشکلات و مسائل اقتصادی، بحث پوششهای بیمهای، خدمات اجتماعی و هزینههای پرستاری هم خیلی اهمیت دارد.
انجام تحقیقات در خصوص سبک زندگی سالمندان در سایر کشورها برای جستوجوی بهترین راهکارها در هر حوزهای میتواند امدادرسان باشد، بهعنوان نمونه در کشوری مانند ژاپن که در حال تجربه سالمندی سالمی هستند، باید ببینیم چه روشهایی پیادهسازی میشود و چه الگوهایی مورد استفاده قرار میگیرد و با استفاده از همان متدها باید متناسب با الگوهای فرهنگی کشور برنامهریزیهای دقیق و مؤثر داشته باشیم. نکته دیگری که سبب ارتقای سبک کیفیت زندگی در سالمندی میشود، بحث پیشگیری است، برای نداشتن مشکل در سالمندی، اینکه چه زیستی در جوانی باید داشت تا فشارهای اقتصادی و روانی کمتری را تحمل کنیم، بسیار اهمیت دارد. سبک زندگی و مهارتهای زندگی برای مدیریت خود و محیط در سالمندی لازم است. اینها موضوعاتی هستند که مشکلات دوره میانسالی و سالمندی را کاهش میدهند. برای اختلالات روانی زیادی که امروز وجود دارد، باید راهکارهای مناسبی ارائه شود. الزامی است، یک بسته در قالب کیفیت زندگی ارائه شود، از جمله اینکه برای سالمندی باید پارک و پیاده راه هموار، وسایل نقلیه مناسب سالمندان وجود داشته باشد و روشهای خرید آسان برای این گروه سنی مهیا شود و در کل محیط جامعه و شرایط زندگی، همچنین خصوصیات فرهنگی باید پذیرای جمعیت سالمند کشور باشد. از سویی دیگر در بحث جمعیت و پیشگیری از سالمند شدن کشور، باید به این نکته توجه شود که زیرساختهای مناسب برای احیای روحیه ازدواج افزایش پیدا کند. در بیشتر موارد جوانان بهدلیل مشکلات معیشتی و بیکاری از ازدواج امتناع میکنند و احساس ترسی که در وجود آنها ریشه میدواند، سبب میشود که از ازدواج دوری کنند، اما در سنین بالاتر ممکن است با فراهم شدن زمینههای تشکیل یک زندگی مشترک، افراد ازدواج کنند، مشکل اساسی ازدواج در سنین بالا فرزندآوری است، در عین حال باید پذیرفت که فردی که در سن 40 سالگی ازدواج میکند، دیگر به لحاظ جسمانی قابلیت فرزندآوری کافی و لازم را ندارد و ممکن است در این خصوص دچار مشکل شود.
از اینرو باید الگوهای محیطی کشور در نظر گرفته و تصمیمات درست اتخاذ شود و در نهایت شرایط برای ازدواج تسهیل شود. در نهایت هم با رشد فرزندآوری، پیوستگی زنجیره جمعیت شکل گرفته و تقویت شود. در نتیجه هم نشاط اجتماعی افزایش پیدا میکند و هم نیروی جوان کافی وجود خواهد داشت. لازم به یادآوری است که شکاف جمعیتی بین سالمند و افراد جوان سبب افزایش مشکلات و ارتباطات بین نسلی خواهد شد و آثار آن هم تا سالیان سال باقی خواهد ماند پس تصمیم گیران و سیاستگذاران باید هرچه سریعتر اقدامات لازم و درست و منطقی را در این زمینه در دستور کار داشته باشند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه