آسیب شناسی رسانه‌ای در نشر مفاهیم آیینی


دکتر سمیرا مهدی‌نژاد
برخی مفاهیم، آنقدر به شهرت می‌رسند که آمدنشان به متن زندگی، در سایه بلندآوازگی‌شان، محو می‌شود.
«ســــــــــــواد رسانه‌ای»، بی‌شک یکی از این مفاهیم پرآوازه است که در کمال تأسف، در عمل آن‌طور که باید و شاید، بدان توجهی نشده است.
«سواد رسانه‌ای»، نوعی مهارت بسیار ویژه است که در عصر حاضر یکی از مهم‌ترین آموزش‌ها در جهان قلمداد می‌شود. «سواد رسانه‌ای» به فرد این توانایی را می‌دهد که از مطالب منتشر شده در انواع شبکه‌های رسانه‌ای، تحلیل مناسبی داشته باشد.
داشتن «سواد رسانه‌ای»، مانند دانایی داشتن در علم تغذیه، به فرد این مهارت را می‌دهد که نوع تغذیه دریافتی و رژیم خود را انتخاب کند. در واقع همه اطلاعات و اخباری که امروزه از طریق «رسانه»، به فکر و ذهن مردم تزریق می‌شود، ترکیبی از انواع خوراک‌هایی است که برای همه مناسب نیستند. این‌‌جاست که «سواد رسانه‌ای» به کمک فرد می‌آید تا او را از دچار شدن به مسمومیت‌های ذهنی و فکری نجات دهد و خوراک سالمی پیش رویش بگذارد.
شاید بتوان گفت نخستین گام در مسیر کسب این مهارت، شناخت «رسانه» و انواع آن است. «رسانه» این قدرت را دارد که در کوتاه‌ترین زمان ممکن و با بالاترین کیفیت، اخبار و مطالبی را منتشر کند و این، هنر و تشخیص مخاطب است که بتواند واقعیت را از شایعه تشخیص دهد. در واقع «رسانه»، تیغ دولبه‌ای است که می‌تواند در یک چشم بر هم زدن، شایعه‌ای را در قالب واقعیت بیان کند و بالعکس.
از نظر برخی پژوهشگران، «رسانه»، انتقال دهنده پیام است و به هیچ وجه به رادیو و تلویزیون و روزنامه و کتاب محدود نمی‌شود؛ بلکه هر ابزاری که بتواند پیامی را منتقل کند، «رسانه» محسوب خواهد شد. در یکی از تقسیم بندی‌های «رسانه»، می‌توان رسانه‌ها را بر اساس قالب پیام، به انواع نوشتاری- شنیداری و دیداری- شنیداری و بر اساس سرعت انتقال پیام، به دو دسته تند و کند تقسیم ‌کرد.
آنچه در این نوشتار بدان پرداخته می‌شود، سواد رسانه‌ای در حوزه نوشتاری است که عدم توجه کافی به مهارت‌آموزی در آن، نفوذ تفکر نویسنده، به ذهن مخاطب است، بی‌آن که خواننده، به آن ملتفت باشد.
بر این اساس، این سؤال مطرح خواهد شد که آیا نویسنده می‌تواند به نحوی نامحسوس، فکر خواننده را مطابق با آنچه می‌خواهد، جهت دهد؟! این سؤالی است که بی‌شک، پاسخ آن مثبت خواهد بود! آنچه به ما کمک می‌کند تا در مسیر مطالعه و پژوهش، از آسیب‌هایی اینچنین در امان بمانیم و از مطالعه، نتیجه‌ای سالم یا دست‌کم، مطابق با اندیشه خودمان به دست آوریم، توجه به عناوینی است که در ادامه خواهد آمد:
درنگ نخست در کسب این مهارت، «توجه به مشرب فکری نویسنده» است که به احتمال زیاد، در نگارش و قضاوت‌های او تأثیرگذار خواهد بود. گاه نحله فکری نویسنده، چنان بر اندیشه او غلبه می‌کند که بر اساس آن، در نقل مطالب علمی یا نقل قول‌‌ها، دست به سانسور زده و تصویر را طوری طراحی می‌کند که مخاطب، آنچه را که او می‌خواهد، ببیند!
درنگ دوم از توجه به درنگ نخست، به مرحله دوم خواهیم رسید: «برش دادن ماهرانه مطالب»؛ این‌که بدانیم، یک نویسنده، چگونه می‌تواند با برش دادن مدارک، ذهن مخاطب را قالب ‌دهد. مشهورترین مثالی که در این زمینه وجود دارد، عکسی است که در دو قاب «باز» و «بسته» منتشر شده. در قاب اول، صورت پسر بچه‌ای پیداست که پوتین یک سرباز، آن را به زمین می‌فشارد. تصویر دوم اما، تصویر همان پسر است که خود، پوتینی بی‌صاحب را روی صورت خود فشار می‌دهد!
دو تصویر از یک حقیقت، که دو بازخورد متفاوت خواهد داشت. تصویر اول خشم از جنگ و ظلم و تصویر دوم، خلاقیت یا شیطنت یک کودک! این درست، همان‌کاری است که نویسنده می‌تواند در ارائه مطالبش انجام داده و ذهن مخاطب را چونان که خود می‌پسندد، شکل دهد.
برای نمونه، نویسنده‌ای که به «رؤیت خداوند» اعتقاد داشت، برای تثبیت نظر خود، در کتابش جمله‌ای از پیشوای نخست شیعیان، حضرت علی بن ابی‌طالب(ع) نقل کرده بود که از ایشان پرسیدند: «آیا تو خدا را دیده‌ای»؟ فرمود: «خدایی را که ندیده‌ام، عبادت نمی‌کنم...»!
این در حالی است که نویسنده، با گذاردن «سه نقطه»، خواننده را از خواندن ادامه سخن ایشان محروم کرده است! ایشان در ادامه فرمود: «دیدگان با مشاهده او را نمی‌بینند ولى قلب‌ها با حقایق ایمان او را می‌بینند»!
این مطلب البته به این معنا نیست که به مجرد دیدن «سه نقطه» در نقل قول‌ها، حُسن نیت نویسنده را زیر سؤال ببریم اما، دانستن این‌که در دنیای رسانه، وقایعی اینچنین در حال اجراست، خواننده را هوشیار خواهد کرد.
درمان اصلی برای کشف حقیقت در مسیر پژوهش، مراجعه به نقل قول‌های اصلی و مراجعه به کهن‌ترین منابع در آن زمینه است.
درنگ سوم در این مسیر، «توجه به آسیب‌های ترجمه» است. وقتی صحبت از متون مبدأ و مقصد به میان می‌آید، نقش فهم مترجم از متن مبدأ بسیار پررنگ خواهد بود. برای نمونه، آن‌کس که تنها از ترجمه قرآن مجید استفاده می‌کند و خود، زبان مبدأ را -که عربی است - نمی‌داند، باید بپذیرد که فهم خود را به فهم مترجم از آن آیه یا آیات سپرده است. سال‌هاست که پژوهشگران، برای پژوهشی صحیح پیرامون موضوعی که در اساس، درباره قومی دیگر است، ابتدا به آموزش زبان آنان اقدام می‌کنند تا بتوانند به صحیح‌ترین نتیجه دست یابند.
باز باید توجه کنیم که منظور آن نیست که برای یک مطالعه ساده، زبان متن اصلی را بیاموزیم اما باید توجه داشته باشیم که در فرایند ترجمه، ممکن است متن اصلی آسیب دیده باشد. به طور مثال، اگر این مهم مورد توجه بود، قرائت‌های فکری از قرآن خداوند که امروزه متداول شده و گاه در مقابل یکدیگر و بلکه در مقابل سنت اصیل رسول خدا(ص) است، مشکل آفرین نبودند.
درنگ چهارم، «توجه به تخصص علمی نویسنده» است. بدین معنا که برای پذیرش نظریات یک نویسنده در غیر از حوزه تخصصی وی، درنگ بیشتری مورد نیاز است. به عبارتی دیگر، نمی‌گوییم که کسی حق ندارد در مسأله‌ای غیر از تخصص علمی خود اظهارنظر کند اما، برای پذیرفتن آن نظر، نیازمند بررسی دقیق‌تر و محققانه‌تری هستیم.
درنگ پنجم، آن است که «مرعوب اسامی نشویم»! گاه بزرگ بودن نام نویسنده، بر میزان سالم بودن خواننده نسبت به مطالب وی تأثیری چشمگیر دارد و این، با اصول سواد رسانه‌ای در تضاد مستقیم است. پیشوایان الهی ما، از حضرت مسیح(ع) گرفته تا علی بن ابی‌طالب (علیهما السلام)، بر این هوشیاری تأکید داشته و فرموده‌اند: «همواره نقد کننده کلمات باشید. به گوینده سخن ننگرید؛ بلکه به سخن او بنگرید»! یعنی، پیش از آن‌که بزرگی نویسنده یا گوینده، مرعوبتان کند، سخن وی را در ترازوی بررسی و نقد بگذارید و راست را از غلط تشخیص دهید.
به نظر می‌رسد این‌که هنوز برای باورپذیر شدن یک نکته بهداشتی، آن را با نام یکی از پزشکان نامی همراه می‌کنند، نشان از آن دارد که جامعه ما در سطحی وسیع، گرفتار چنین آفتی است.
درنگ ششم، توجه به منابع مورد استفاده نویسنده» است. در موضوعات علمی، از تاریخ و مذهب و جغرافیا گرفته تا انواع علوم تجربی، منابعی که نویسنده برای تأیید سخنان خود از آنها بهره می‌برد، پراهمیت است. این‌که بدانیم منابع مورد استفاده او، تا چه حد معتبر است. برای نمونه، برای توضیح یک لغت قرآنی، معتبرترین لغت‌نامه‌ها، آن لغت‌نامه‌هایی هستند که به عصر نزول نزدیک‌ترند!
توجه کافی به تمام آنچه گفته شد، خواننده را به این مهارت می‌رساند که به آسانی تسلیم نشود و در پذیرش آنچه می‌خواند، هوشیاری داشته باشد. تا آنجا که حتی برای درخواست معرفی کتاب از فردی، به مشرب فکری آن فرد توجه کند. یعنی بداند، اگر فردی که از او مشورت خواسته است، بر فرض مثال شیفته تفکرات عرفان‌های هندوست، احتمال این‌که کتاب‌های معرفی شده‌اش، چنین تفکری را تبلیغ کنند، وجود دارد.
انتشار چنین آگاهی‌هایی در سطح جامعه، بدفهمی‌ها از حقایق را به حداقل می‌رساند و بردگی‌های فکری را تا حدودی پایان می‌بخشد.




آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7829/15/599302/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها