نقطه مطلوب ما در «دپیلماسی اقتصادی» کجاست؟
راه بهبود زخم اقتصاد
دکتر غلامرضا مصباحی مقدم
استاد فقهالاقتصاد و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
1 «دیپلماسی اقتصادی» از آن دست مقولاتی است که این روزها در ادبیات سیاسی ما بسامد بالایی پیدا کرده است؛ پرداخت و تأکید بر این مقوله بیشک بیانگر این نکته است که «اقتصاد» یکی از جدیترین مسائل امروز جامعه ایرانی است. البته نباید از این نکته غافل شد که چهل سال پیش در کشور ما بسترهای لازم برای عملیاتی شدن دیپلماسی اقتصادی فراهم نبود. ما دانش و فناوریهای لازم را برای تبدیل فناوری به محصولات صنعتی و دانشبنیان نداشتیم اما امروز این شرایط فراهم شده است، بنابراین باید از آن استفاده کرد و ظرفیتهای موجود را توسعه داد.
2 اگر بخواهیم ارزیابی ای از کارنامه دولتهای گذشته در مقوله دیپلماسی اقتصادی داشته باشیم، به نظر میرسد آنچنان که باید هیچ یک از دولتهای گذشته کارنامه قابل قبولی در این زمینه نداشتهاند چرا که دولتهای گذشته همگی در زمینه اقتصادی به درآمد نفت اتکا داشتند و همین امر آنان را از اندیشیدن و تلاش برای فراهم کردن بسترهای لازم برای دیپلماسی اقتصادی بینیاز میکرد. بههمین دلیل، ظرفیتسازی برای صادرات محصولاتی غیر از نفت چندان در دستور کار مدیران اقتصادی ما قرار نمیگرفت.
البته نباید از ذکر این نکته صرفنظر کرد که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی «ظرفیتسازی برای صادرات» صورت گرفت؛ مثل تولید مواد پتروشیمی، تولید فولاد، آلومینیوم و سایر فلزات همه اینها پس از انقلاب پدید آمد اما اینگونه نبود که برای بازاریابی این محصولات، دولتها فعال شوند و برای صادرات اقداماتی را در دستور کار قرار دهند. چرا که وابستگی به فروش نفت و درآمد حاصل از آن موجب میشد تا چندان توسعه صادرات، برند شدن بنگاهها و قدرت رقابت پیدا کردن آنها با بازارهای جهانی محل توجه نباشد.
3 «دیپلماسی اقتصادی» در کنار «دیپلماسی سیاسی» قرار میگیرد. هدف از دیپلماسی سیاسی تعمیق روابط سیاسی دو جانبه یا چند جانبه است و در دپیلماسی اقتصادی، هدف گسترش مناسبات اقتصادی است؛ به تعبیری، دیپلماسی اقتصادی، اهتمام به توسعه روابط اقتصادی است. از این رو، سفیر اقتصادی ایران در کشورهای دیگر هم باید از شم و اطلاعات اقتصادی کافی و هم از تعاملات لازم برخوردار باشد تا علاوه بر داشتن دانش کافی در حوزه اقتصادی، روابط اقتصادی را هم گسترش دهد و همچنین بستر صادرات را برای بنگاههای اقتصادی کشور فعال و فراهم کند و ظرفیت اقتصادی ایران را برای فعالان اقتصادی کشور موردِ مأموریت، تبیین نماید. در این فضا، برگزاری جلسات با مدیران بنگاههای اقتصادی، رسانهها و ارتباط با مسئولان اقتصادی یا سیاسی نقش بسزایی دارد و میتواند فرایند تبیین ظرفیتهای اقتصادی برای کشورهای دیگر را تسهیل کند. البته رایزن یا کارشناس اقتصادی در تبیین این ظرفیتها و دادن اطلاعات در خصوص بازار کشورِ مقصد، میتواند بسیار مؤثر باشد؛ به این صورت که وضعیت و میزان تقاضا را در کشور مقصد شناسایی کند، برای مثال، ژاپن از جمله کشورهایی است که برای جمعآوری داده و اطلاعات در خصوص بازار کشورهای مورد مأموریتش، دانشجو و محقق میفرستد، بهعنوان مثال در ایران بررسی میکند که خانمهای ایرانی به چه نوع پارچههایی نیاز دارند، اگر چادر در ایران جزء پوششهای پرمصرف است، چادر مطلوب از نظر زنان ایرانی واجد چه ویژگیهایی است و...
در واقع، این سفیران و محققان از طریق مشاهده، مصاحبه و تحقیق، دادههای لازم را در خصوص بازار فروش کشورهای مورد مأموریتشان جمعآوری میکنند و با انتقال این دادهها به مدیران اقتصادی و بنگاههای اقتصادی، صادرات کشورشان را گسترش میدهند.
4 برای توسعه ظرفیتهای صادرات سه مؤلفه اساسی را باید مدنظر داشت:
الف: تأمین نیاز بازار داخلی باید از اولویتهای اساسی تولیدکنندگان و بنگاههای اقتصادی باشد اما نباید تنها به تولید داخلی بسنده کرد بلکه ضمن توجه و تأمین نیازهای بازار داخلی باید بهطور عمده صادرات و تولید برای بازارهای خارجی را نیز در دستور کار قرار داد.
ب: استفاده حداکثری از ظرفیت نیروی انسانی در تولید
ج: استفاده حداکثری از ظرفیتهای علمی، فنی و مهندسی
واقعیت این است که با بهرهگیری از این ظرفیتها میتوان تولیدات کشور را در بازارهای جهانی، خصوصاً بازار کشورهای همسایه ارتقا داد. خوشبختانه امروز این زمینهها و هر اقتضایی که برای عملیاتی شدن دیپلماسی اقتصادی ضروری است، فراهم شده است.
5 سه گام ضروری در «دیپلماسی اقتصادی» را چنین میتوان برشمرد:
الف: ظرفیتهای تولید داخلی را بر اصل صادراتمحوری قرار دهیم؛ یعنی تولیدات تنها معطوف و محدود به داخل نباشد.
ب: شناخت بازارهای هدف و استفاده از مزیتهای نسبی آن؛ مزیتیهایی که یا دیگر کشورها از آنها محرومند یا اینکه در مقایسه با ما از این ظرفیتها به میزان کمتری برخوردار هستند.
ج: بازاریابی از طریق ایجاد نمایشگاههای منطقهای و حضور در نمایشگاههای بینالمللی تا بتوانیم محصولات و کالاهای خود را در بازار جهانی معرفی کنیم. فعالان اقتصادی و مدیران بنگاههای اقتصادی باید در اینگونه نمایشگاهها و اجتماعات حضور پیدا کنند تا آنجا که اگر برای رئیسجمهور سفری سیاسی به خارج از کشور پیش آمد، حتماً یک تیم اقتصادی از ذینفعان بنگاههای اقتصادی نیز او را همراهی کنند تا در همان حال که تیم سیاسی مذاکرات خود را پیش میبرد، تیم اقتصادی نیز با صاحبان صنایع و بازار آن کشورها تعاملات لازم را شکل دهند و بدین وسیله زمینه را برای توسعه صادرات و تحقق دیپلماسی اقتصادی فراهم کنند.
6 بنابراین، چشمانداز و نقطه مطلوبی که ما در مقوله دپیلماسی اقتصادی باید به آن برسیم از راه «توسعه صادرات» میگذرد. باید بتوانیم اقتصاد را به اقتصادی شکوفا و پیشرفته بدل کنیم؛ اقتصادی که در دنیا حرفی برای گفتن دارد و تولیدکنندگانش با تولیدکنندگان سایر کشورها، قدرت رقابت دارند و تولیدات شان از کیفیت بالا و برتری برخوردار است.
استاد فقهالاقتصاد و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
1 «دیپلماسی اقتصادی» از آن دست مقولاتی است که این روزها در ادبیات سیاسی ما بسامد بالایی پیدا کرده است؛ پرداخت و تأکید بر این مقوله بیشک بیانگر این نکته است که «اقتصاد» یکی از جدیترین مسائل امروز جامعه ایرانی است. البته نباید از این نکته غافل شد که چهل سال پیش در کشور ما بسترهای لازم برای عملیاتی شدن دیپلماسی اقتصادی فراهم نبود. ما دانش و فناوریهای لازم را برای تبدیل فناوری به محصولات صنعتی و دانشبنیان نداشتیم اما امروز این شرایط فراهم شده است، بنابراین باید از آن استفاده کرد و ظرفیتهای موجود را توسعه داد.
2 اگر بخواهیم ارزیابی ای از کارنامه دولتهای گذشته در مقوله دیپلماسی اقتصادی داشته باشیم، به نظر میرسد آنچنان که باید هیچ یک از دولتهای گذشته کارنامه قابل قبولی در این زمینه نداشتهاند چرا که دولتهای گذشته همگی در زمینه اقتصادی به درآمد نفت اتکا داشتند و همین امر آنان را از اندیشیدن و تلاش برای فراهم کردن بسترهای لازم برای دیپلماسی اقتصادی بینیاز میکرد. بههمین دلیل، ظرفیتسازی برای صادرات محصولاتی غیر از نفت چندان در دستور کار مدیران اقتصادی ما قرار نمیگرفت.
البته نباید از ذکر این نکته صرفنظر کرد که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی «ظرفیتسازی برای صادرات» صورت گرفت؛ مثل تولید مواد پتروشیمی، تولید فولاد، آلومینیوم و سایر فلزات همه اینها پس از انقلاب پدید آمد اما اینگونه نبود که برای بازاریابی این محصولات، دولتها فعال شوند و برای صادرات اقداماتی را در دستور کار قرار دهند. چرا که وابستگی به فروش نفت و درآمد حاصل از آن موجب میشد تا چندان توسعه صادرات، برند شدن بنگاهها و قدرت رقابت پیدا کردن آنها با بازارهای جهانی محل توجه نباشد.
3 «دیپلماسی اقتصادی» در کنار «دیپلماسی سیاسی» قرار میگیرد. هدف از دیپلماسی سیاسی تعمیق روابط سیاسی دو جانبه یا چند جانبه است و در دپیلماسی اقتصادی، هدف گسترش مناسبات اقتصادی است؛ به تعبیری، دیپلماسی اقتصادی، اهتمام به توسعه روابط اقتصادی است. از این رو، سفیر اقتصادی ایران در کشورهای دیگر هم باید از شم و اطلاعات اقتصادی کافی و هم از تعاملات لازم برخوردار باشد تا علاوه بر داشتن دانش کافی در حوزه اقتصادی، روابط اقتصادی را هم گسترش دهد و همچنین بستر صادرات را برای بنگاههای اقتصادی کشور فعال و فراهم کند و ظرفیت اقتصادی ایران را برای فعالان اقتصادی کشور موردِ مأموریت، تبیین نماید. در این فضا، برگزاری جلسات با مدیران بنگاههای اقتصادی، رسانهها و ارتباط با مسئولان اقتصادی یا سیاسی نقش بسزایی دارد و میتواند فرایند تبیین ظرفیتهای اقتصادی برای کشورهای دیگر را تسهیل کند. البته رایزن یا کارشناس اقتصادی در تبیین این ظرفیتها و دادن اطلاعات در خصوص بازار کشورِ مقصد، میتواند بسیار مؤثر باشد؛ به این صورت که وضعیت و میزان تقاضا را در کشور مقصد شناسایی کند، برای مثال، ژاپن از جمله کشورهایی است که برای جمعآوری داده و اطلاعات در خصوص بازار کشورهای مورد مأموریتش، دانشجو و محقق میفرستد، بهعنوان مثال در ایران بررسی میکند که خانمهای ایرانی به چه نوع پارچههایی نیاز دارند، اگر چادر در ایران جزء پوششهای پرمصرف است، چادر مطلوب از نظر زنان ایرانی واجد چه ویژگیهایی است و...
در واقع، این سفیران و محققان از طریق مشاهده، مصاحبه و تحقیق، دادههای لازم را در خصوص بازار فروش کشورهای مورد مأموریتشان جمعآوری میکنند و با انتقال این دادهها به مدیران اقتصادی و بنگاههای اقتصادی، صادرات کشورشان را گسترش میدهند.
4 برای توسعه ظرفیتهای صادرات سه مؤلفه اساسی را باید مدنظر داشت:
الف: تأمین نیاز بازار داخلی باید از اولویتهای اساسی تولیدکنندگان و بنگاههای اقتصادی باشد اما نباید تنها به تولید داخلی بسنده کرد بلکه ضمن توجه و تأمین نیازهای بازار داخلی باید بهطور عمده صادرات و تولید برای بازارهای خارجی را نیز در دستور کار قرار داد.
ب: استفاده حداکثری از ظرفیت نیروی انسانی در تولید
ج: استفاده حداکثری از ظرفیتهای علمی، فنی و مهندسی
واقعیت این است که با بهرهگیری از این ظرفیتها میتوان تولیدات کشور را در بازارهای جهانی، خصوصاً بازار کشورهای همسایه ارتقا داد. خوشبختانه امروز این زمینهها و هر اقتضایی که برای عملیاتی شدن دیپلماسی اقتصادی ضروری است، فراهم شده است.
5 سه گام ضروری در «دیپلماسی اقتصادی» را چنین میتوان برشمرد:
الف: ظرفیتهای تولید داخلی را بر اصل صادراتمحوری قرار دهیم؛ یعنی تولیدات تنها معطوف و محدود به داخل نباشد.
ب: شناخت بازارهای هدف و استفاده از مزیتهای نسبی آن؛ مزیتیهایی که یا دیگر کشورها از آنها محرومند یا اینکه در مقایسه با ما از این ظرفیتها به میزان کمتری برخوردار هستند.
ج: بازاریابی از طریق ایجاد نمایشگاههای منطقهای و حضور در نمایشگاههای بینالمللی تا بتوانیم محصولات و کالاهای خود را در بازار جهانی معرفی کنیم. فعالان اقتصادی و مدیران بنگاههای اقتصادی باید در اینگونه نمایشگاهها و اجتماعات حضور پیدا کنند تا آنجا که اگر برای رئیسجمهور سفری سیاسی به خارج از کشور پیش آمد، حتماً یک تیم اقتصادی از ذینفعان بنگاههای اقتصادی نیز او را همراهی کنند تا در همان حال که تیم سیاسی مذاکرات خود را پیش میبرد، تیم اقتصادی نیز با صاحبان صنایع و بازار آن کشورها تعاملات لازم را شکل دهند و بدین وسیله زمینه را برای توسعه صادرات و تحقق دیپلماسی اقتصادی فراهم کنند.
6 بنابراین، چشمانداز و نقطه مطلوبی که ما در مقوله دپیلماسی اقتصادی باید به آن برسیم از راه «توسعه صادرات» میگذرد. باید بتوانیم اقتصاد را به اقتصادی شکوفا و پیشرفته بدل کنیم؛ اقتصادی که در دنیا حرفی برای گفتن دارد و تولیدکنندگانش با تولیدکنندگان سایر کشورها، قدرت رقابت دارند و تولیدات شان از کیفیت بالا و برتری برخوردار است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه