در جستوجوی شمس تبریزی
رضا ایمانی راد
شاعر
«مَلِک گرسنه» حکایت کودکی شمس است و تَرک خانواده، جابهجایی و یکجا نماندن، بستگی با مشایخ همروزگار و گسستگی از آنان و سرانجام برخورد و آمیختن او با مولانا. حکایت کیمیایی است که بر مولانای واعظ و فقیه میریزد و از او عارف و شاعر میآفریند. حکایت ربودن مولانا از «چنگال قومی ناهموار» و ستیز با آنان است، حکایت طالبی است که مطلوب میشود. نویسنده با تکیه بر مقالات شمس تبریزی، بر آن شده تا این واقعه را از دید خود شمس بیان کند. این دیدار نادری که برون از مکان و زمان، برون از عقل و منطق، برون از عاطفه و احساس، اجازه داد تا درویشی تندخو از واعظی مشهور یکی از بزرگترین شاعران و شاید بزرگترین شاعر جهان را پدید آورد. نهال تجدد، نویسنده درباره انتخاب نام کتاب اینطور توضیح میدهد که نام «ملک گرسنه» در این کتاب بر دو معنا اشاره دارد؛ اول آنکه مولانا در یکی از اشعار خود، سخنانش را غذای فرشتگان نامیده است. نویسنده نیز در پیشانینوشت کتاب با ذکر این بیت، یکی از دلایل نامگذاری خود را بیان میکند. دلیلی دیگر شاید تأکیدی بر گرسنه و طالب حقیقت بودن شمس و مولانا باشد. اینکه انسان همیشه طالب حقیقتی درباره جهان هستی است و گاهی نیز طالب شنیدن همان حقایق از یاران راستین است. یکی از نقاط قوت کتاب مطالعات بسیار نویسنده بر آثار مختلف عارفان دیگر، شمس و مولانا و سفرنامههاست. محتوا و روایت این کتاب از دو بخش تشکیل شده است؛ بخشی از متن نوشته نویسنده است و برخی دیگر انتخابهای نویسنده از متون دیگر. نویسنده بخشهایی که از متون دیگر آورده شده را با ارجاع درونمتنی مشخص کرده است. میتوان گفت کار اصلی تجدد در این کتاب، همین انتخابهاست. در جایی از کتاب میخوانیم: «شیوخ بسیاری دیده بودم و به جز دوسه تن که اسمشان ذکر شد، بقیه جذاب نبودند». اگر خواننده از طرفداران متون کهن ادب فارسی باشد، میداند که این جمله ابداً لحن تاریخی ندارد و اساساً ترکیب «جذاب نبودن» در این جمله یک ترکیب معاصر است. وقتی این جمله در کنار جمله بعدی همین پاراگراف، که باز نقلقولی از متن عرفانی دیگری است، معاصر بودن خودش را بیشتر نشان میدهد. در انتهای این بخش باید بگوییم که خوشخوانی یا دشواری این کتاب بسته به کتابخوان بودن یا نبودن مخاطب نیست، بلکه آشنایی مختصر او را با متون کهن ادب فارسی میطلبد. در غیر این صورت ممکن است کمی دشوار باشد. البته عکس آن نیز صادق است. پس از او، با او، پس از او، سه بخش ملک گرسنه را تشکیل میدهند. موضوع اصلی هر بخش همچنان که از نام فصلها برمیآید، زندگینامه خودنوشت شمس تبریزی است. یا همان تقویم شمس که روی جلد نیز به آن اشاره شده است.
ملک گرسنه
نویسنده: نهال تجدد
نشر چشمه
سال انتشار: 1400
شاعر
«مَلِک گرسنه» حکایت کودکی شمس است و تَرک خانواده، جابهجایی و یکجا نماندن، بستگی با مشایخ همروزگار و گسستگی از آنان و سرانجام برخورد و آمیختن او با مولانا. حکایت کیمیایی است که بر مولانای واعظ و فقیه میریزد و از او عارف و شاعر میآفریند. حکایت ربودن مولانا از «چنگال قومی ناهموار» و ستیز با آنان است، حکایت طالبی است که مطلوب میشود. نویسنده با تکیه بر مقالات شمس تبریزی، بر آن شده تا این واقعه را از دید خود شمس بیان کند. این دیدار نادری که برون از مکان و زمان، برون از عقل و منطق، برون از عاطفه و احساس، اجازه داد تا درویشی تندخو از واعظی مشهور یکی از بزرگترین شاعران و شاید بزرگترین شاعر جهان را پدید آورد. نهال تجدد، نویسنده درباره انتخاب نام کتاب اینطور توضیح میدهد که نام «ملک گرسنه» در این کتاب بر دو معنا اشاره دارد؛ اول آنکه مولانا در یکی از اشعار خود، سخنانش را غذای فرشتگان نامیده است. نویسنده نیز در پیشانینوشت کتاب با ذکر این بیت، یکی از دلایل نامگذاری خود را بیان میکند. دلیلی دیگر شاید تأکیدی بر گرسنه و طالب حقیقت بودن شمس و مولانا باشد. اینکه انسان همیشه طالب حقیقتی درباره جهان هستی است و گاهی نیز طالب شنیدن همان حقایق از یاران راستین است. یکی از نقاط قوت کتاب مطالعات بسیار نویسنده بر آثار مختلف عارفان دیگر، شمس و مولانا و سفرنامههاست. محتوا و روایت این کتاب از دو بخش تشکیل شده است؛ بخشی از متن نوشته نویسنده است و برخی دیگر انتخابهای نویسنده از متون دیگر. نویسنده بخشهایی که از متون دیگر آورده شده را با ارجاع درونمتنی مشخص کرده است. میتوان گفت کار اصلی تجدد در این کتاب، همین انتخابهاست. در جایی از کتاب میخوانیم: «شیوخ بسیاری دیده بودم و به جز دوسه تن که اسمشان ذکر شد، بقیه جذاب نبودند». اگر خواننده از طرفداران متون کهن ادب فارسی باشد، میداند که این جمله ابداً لحن تاریخی ندارد و اساساً ترکیب «جذاب نبودن» در این جمله یک ترکیب معاصر است. وقتی این جمله در کنار جمله بعدی همین پاراگراف، که باز نقلقولی از متن عرفانی دیگری است، معاصر بودن خودش را بیشتر نشان میدهد. در انتهای این بخش باید بگوییم که خوشخوانی یا دشواری این کتاب بسته به کتابخوان بودن یا نبودن مخاطب نیست، بلکه آشنایی مختصر او را با متون کهن ادب فارسی میطلبد. در غیر این صورت ممکن است کمی دشوار باشد. البته عکس آن نیز صادق است. پس از او، با او، پس از او، سه بخش ملک گرسنه را تشکیل میدهند. موضوع اصلی هر بخش همچنان که از نام فصلها برمیآید، زندگینامه خودنوشت شمس تبریزی است. یا همان تقویم شمس که روی جلد نیز به آن اشاره شده است.
ملک گرسنه
نویسنده: نهال تجدد
نشر چشمه
سال انتشار: 1400
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه