گفت وگو با دکتر نادیا مفتونی، پژوهشگر ارشد دانشگاه ییل
چرا واژه «فیلسوف» همیشه تصویری مردانه را تداعی میکند؟
سارا فرجی
خبرنگار
هر زمان سخن از فلسفه و فیلسوف به میان میآید نخستین تصویری که به ذهن میرسد تصویر سقراط، افلاطون و ارسطو یا کانت و هگل است. کمتر پیش میآید که در ذهنیت ابتدایی سخن گفتن با کسی درباره فیلسوف، فرد تصور یک «فیلسوف زن» به ذهنش بیاید. این اتفاق بدین معنا نیست که فلاسفه زن هیچگاه در تاریخ بشر حضور نداشتند اتفاقاً بالعکس ما در طول تاریخ، زنان متفکر بنامی هم داشتیم اما همیشه شرایط تاریخی، سیاسی و اجتماعی به گونهای رقم خورده که رد پای آنان کمرنگتر از مردان دیده شده است. مجموعهای چهار جلدی «تاریخ زنان فیلسوف»A History of Women Philosophes که توسط خانم مری آلن وایت تألیف شده، مصداق خوبی برای حضور زنان فیلسوف در طول تاریخ است. جلد نخست این مجموعه مربوط به زنان فیلسوف در سده ششم تا پنجم قبل از میلاد و جلد چهارم این مجموعه مربوط به فیلسوفان زن در قرن بیستم است. بنابراین زنان هم همواره در تاریخ تفکر حضور داشتند اما رد پای کمتری از خود به جا گذاشتند و در عوض رد پای پررنگ مردان باعث شده که تصور شود مردان در حوزه تفکر و بخصوص فلسفه پیشروتر هستند در حالی که برای اثبات این مدعا نباید از شرایط تاریخی که بر زنان گذشته غافل شد!نادیا مفتونی، از جمله استادان فلسفهای است که به دور از شلوغیها و شهرتطلبیها در اتاقش در دانشکده الهیات دانشگاه تهران مشغول به تدریس، تحقیق و پژوهش است و به واسطه تسلطش به زبان انگلیسی و اینکه پژوهشگر ارشد دانشگاه ییل است در یک سال اخیر وبینارهای فلسفی قابل تأملی با حضور فلاسفهای چون ژیژک و نیکولاس رشر برگزار و با آنان درباره مسائل مختلف بحث و گفتوگو کرده است. در وبیناری که با حضور اسلاوی ژیژک، فیلسوف و نظریهپرداز اسلوونیایی، شکل گرفت، ژیژک خطاب به مفتونی گفت: «کارها و آثار پژوهشی شما بویژه نوع نگاه و خوانشهایتان همواره برایم جذاب بوده است. شاید این گفته من، شما را شگفتزده کند اما من طرفدار رویکرد شما به سنت ایران هستم.»با دکتر مفتونی، استاد فلسفه و مشاور بینالملل دانشکده الهیات دانشگاه تهران، درباره «رد پای زنان در تاریخ تفکر» گفتوگو کردهایم، هرچند که او در این گفتوگو بارها به ما متذکر میشود نباید به تفکر و اندیشه، نگاه جنسیتی داشت! اما بر این نکته هم تأکید میگذارد که «اقتضائات و شرایط اجتماعی بسیاری هستند که میتوانند بر پیشرفت فکری و سیاسی و علمی افراد تأثیر بگذارند. در مقاطعی از تاریخ، تجربه اجتماعی زنان اندک است و به تبع آن پیشرفتهای فکریشان هم تحتتأثیر آن قرار میگیرد.»
خانم دکتر مفتونی، قبول دارید ردپای زنان در تاریخ تفکر کمرنگ است و ما کمتر درباره «زنان فیلسوف» میدانیم و میخوانیم؟
من اساساً دغدغهمند نگاه جنسیتی به تفکر نبودهام اما گاهی در رساله دانشجویان، طرف مشورت پایان نامههایی قرار گرفتهام که درباره «پیشینه زنان در تاریخ اندیشه» تحقیق کردهاند. به خاطر دارم در یک جلسه دفاعیه رساله دکتری، سخن بر سر فعالیتهای اجتماعی و سیاسی زنان بود و من از زنان سیاسی متعدد در تاریخ کشورمان یاد کردم مانند سیده خاتون همسرفخرالدوله دیلمی که از ۳۸۵ تا ۴۰۷ هجری قمری حکومت را در دست داشت. همچنین در دوران سلجوقیان در قرن پنجم ترکان خاتون یا خاتون جلالیه زن ملکشاه سلجوقی و زبیده خاتون زن دیگر وی که برخی مورخان ترکان خاتون را عامل اصلی برکناری و قتل خواجه نظامالملک میدانند و برخی گفتهاند او پای شیعیان مخالف خواجه را به دربار باز کرد. یا جان بیگم خاتون، همسر جهانشاه قراقویونلو را نام بردم. و در دوران نزدیکتر به ما، در زمان ناصرالدینشاه قاجار، نویسندهای به نام بیبی خانم استرآبادی که کتابی به نام «معایب الرجال» در ۱۳۱۳ قمری در پاسخ به رسالهای با عنوان تأدیب النسوان یا تأدیب النساء نگاشته است.
جالب است که نویسنده تأدیب النسوان که گویا از شاهزادگان قاجار بوده، نام خود را آشکار نکرده و نگران واکنش زنان نسبت به کتابش بوده است. یعنی شرایط اجتماعی به گونهای بوده که نمیتوانسته بدون هراس چنین مطالبی را منتشر کند. بیبی خانم هم که ساکت ننشسته و فوراً جوابش را داده و کتابش را هم با نام و نشان منتشر کرده است.
علاوه بر شرایط تاریخی چه عوامل دیگری در این امر تأثیرگذار است؟
باز تأکید میکنم که نباید به «تفکر» نگاه جنسیتی داشت، اما اقتضائات و شرایط اجتماعی و عوامل دیگری هستند که میتوانند بر پیشرفت فکری و سیاسی و علمی افراد تأثیر بگذارند. در مقاطعی از تاریخ، تجربه اجتماعی زنان اندک است و به تبع آن پیشرفتهای فکریشان تحت تأثیر آن قرار میگیرد.
در مقاطع دیگری هم زنان درگیر تجارب و فعالیتهای اجتماعی بیشتری میشوند. میخواهم بگویم صرف زن یا مرد بودن نقطه ضعف یا قوت به شمار نمیآید. شما زن باشید یا مرد، میتوانید به قول حکما منحصر به فرد باشید. آن جنبه مفارق و نطقی انسان، اسیر این بدن زنانه یا مردانه نمیماند و قادر است فراتر برود.
میدانیم که سفرهای علمی بسیاری به خارج از کشور داشتهاید آیا تا به حال شده بهصورت محسوس این حس کمرنگ بودن یا درجه دو بودن خانمها در امر تفکر و فلسفه را احساس کرده باشید؟
رقابتها باید بنیان اخلاقی و انسانی داشته باشد نه جنسیتی. در طول تاریخ تفکر هم این اصل حاکم است؛ به این معنا که زنانی که بهدنبال ادعاهای جنسیتی نبودهاند، بلکه قابلیتها و توانمندیهای انسانی خود را به کار بستهاند، در تاریخ ماندگار شدهاند مانند ملکه تامار؛ او بانویی از گرجستان و از سلسله باگراتیونیها است که در قرن 12 و اوایل قرن 13 میلادی میزیسته و به نام تامار کبیر و تامار مقدس شناخته میشود و کلیسای ارتدوکس وی را بهعنوان جزء چهارم در کنار تثلیث مقدس قرار داد.
هنوز هم عکس او را بر اسکناسهای 50 لاری گرجی میبینید. منظور نظرم این است که ما نباید خود را محدود به کلیشههای جنسیتی کنیم همانطور که نمونههای آن را در تاریخ تفکر بشر برایتان ذکر کردم.
خبرنگار
هر زمان سخن از فلسفه و فیلسوف به میان میآید نخستین تصویری که به ذهن میرسد تصویر سقراط، افلاطون و ارسطو یا کانت و هگل است. کمتر پیش میآید که در ذهنیت ابتدایی سخن گفتن با کسی درباره فیلسوف، فرد تصور یک «فیلسوف زن» به ذهنش بیاید. این اتفاق بدین معنا نیست که فلاسفه زن هیچگاه در تاریخ بشر حضور نداشتند اتفاقاً بالعکس ما در طول تاریخ، زنان متفکر بنامی هم داشتیم اما همیشه شرایط تاریخی، سیاسی و اجتماعی به گونهای رقم خورده که رد پای آنان کمرنگتر از مردان دیده شده است. مجموعهای چهار جلدی «تاریخ زنان فیلسوف»A History of Women Philosophes که توسط خانم مری آلن وایت تألیف شده، مصداق خوبی برای حضور زنان فیلسوف در طول تاریخ است. جلد نخست این مجموعه مربوط به زنان فیلسوف در سده ششم تا پنجم قبل از میلاد و جلد چهارم این مجموعه مربوط به فیلسوفان زن در قرن بیستم است. بنابراین زنان هم همواره در تاریخ تفکر حضور داشتند اما رد پای کمتری از خود به جا گذاشتند و در عوض رد پای پررنگ مردان باعث شده که تصور شود مردان در حوزه تفکر و بخصوص فلسفه پیشروتر هستند در حالی که برای اثبات این مدعا نباید از شرایط تاریخی که بر زنان گذشته غافل شد!نادیا مفتونی، از جمله استادان فلسفهای است که به دور از شلوغیها و شهرتطلبیها در اتاقش در دانشکده الهیات دانشگاه تهران مشغول به تدریس، تحقیق و پژوهش است و به واسطه تسلطش به زبان انگلیسی و اینکه پژوهشگر ارشد دانشگاه ییل است در یک سال اخیر وبینارهای فلسفی قابل تأملی با حضور فلاسفهای چون ژیژک و نیکولاس رشر برگزار و با آنان درباره مسائل مختلف بحث و گفتوگو کرده است. در وبیناری که با حضور اسلاوی ژیژک، فیلسوف و نظریهپرداز اسلوونیایی، شکل گرفت، ژیژک خطاب به مفتونی گفت: «کارها و آثار پژوهشی شما بویژه نوع نگاه و خوانشهایتان همواره برایم جذاب بوده است. شاید این گفته من، شما را شگفتزده کند اما من طرفدار رویکرد شما به سنت ایران هستم.»با دکتر مفتونی، استاد فلسفه و مشاور بینالملل دانشکده الهیات دانشگاه تهران، درباره «رد پای زنان در تاریخ تفکر» گفتوگو کردهایم، هرچند که او در این گفتوگو بارها به ما متذکر میشود نباید به تفکر و اندیشه، نگاه جنسیتی داشت! اما بر این نکته هم تأکید میگذارد که «اقتضائات و شرایط اجتماعی بسیاری هستند که میتوانند بر پیشرفت فکری و سیاسی و علمی افراد تأثیر بگذارند. در مقاطعی از تاریخ، تجربه اجتماعی زنان اندک است و به تبع آن پیشرفتهای فکریشان هم تحتتأثیر آن قرار میگیرد.»
خانم دکتر مفتونی، قبول دارید ردپای زنان در تاریخ تفکر کمرنگ است و ما کمتر درباره «زنان فیلسوف» میدانیم و میخوانیم؟
من اساساً دغدغهمند نگاه جنسیتی به تفکر نبودهام اما گاهی در رساله دانشجویان، طرف مشورت پایان نامههایی قرار گرفتهام که درباره «پیشینه زنان در تاریخ اندیشه» تحقیق کردهاند. به خاطر دارم در یک جلسه دفاعیه رساله دکتری، سخن بر سر فعالیتهای اجتماعی و سیاسی زنان بود و من از زنان سیاسی متعدد در تاریخ کشورمان یاد کردم مانند سیده خاتون همسرفخرالدوله دیلمی که از ۳۸۵ تا ۴۰۷ هجری قمری حکومت را در دست داشت. همچنین در دوران سلجوقیان در قرن پنجم ترکان خاتون یا خاتون جلالیه زن ملکشاه سلجوقی و زبیده خاتون زن دیگر وی که برخی مورخان ترکان خاتون را عامل اصلی برکناری و قتل خواجه نظامالملک میدانند و برخی گفتهاند او پای شیعیان مخالف خواجه را به دربار باز کرد. یا جان بیگم خاتون، همسر جهانشاه قراقویونلو را نام بردم. و در دوران نزدیکتر به ما، در زمان ناصرالدینشاه قاجار، نویسندهای به نام بیبی خانم استرآبادی که کتابی به نام «معایب الرجال» در ۱۳۱۳ قمری در پاسخ به رسالهای با عنوان تأدیب النسوان یا تأدیب النساء نگاشته است.
جالب است که نویسنده تأدیب النسوان که گویا از شاهزادگان قاجار بوده، نام خود را آشکار نکرده و نگران واکنش زنان نسبت به کتابش بوده است. یعنی شرایط اجتماعی به گونهای بوده که نمیتوانسته بدون هراس چنین مطالبی را منتشر کند. بیبی خانم هم که ساکت ننشسته و فوراً جوابش را داده و کتابش را هم با نام و نشان منتشر کرده است.
علاوه بر شرایط تاریخی چه عوامل دیگری در این امر تأثیرگذار است؟
باز تأکید میکنم که نباید به «تفکر» نگاه جنسیتی داشت، اما اقتضائات و شرایط اجتماعی و عوامل دیگری هستند که میتوانند بر پیشرفت فکری و سیاسی و علمی افراد تأثیر بگذارند. در مقاطعی از تاریخ، تجربه اجتماعی زنان اندک است و به تبع آن پیشرفتهای فکریشان تحت تأثیر آن قرار میگیرد.
در مقاطع دیگری هم زنان درگیر تجارب و فعالیتهای اجتماعی بیشتری میشوند. میخواهم بگویم صرف زن یا مرد بودن نقطه ضعف یا قوت به شمار نمیآید. شما زن باشید یا مرد، میتوانید به قول حکما منحصر به فرد باشید. آن جنبه مفارق و نطقی انسان، اسیر این بدن زنانه یا مردانه نمیماند و قادر است فراتر برود.
میدانیم که سفرهای علمی بسیاری به خارج از کشور داشتهاید آیا تا به حال شده بهصورت محسوس این حس کمرنگ بودن یا درجه دو بودن خانمها در امر تفکر و فلسفه را احساس کرده باشید؟
رقابتها باید بنیان اخلاقی و انسانی داشته باشد نه جنسیتی. در طول تاریخ تفکر هم این اصل حاکم است؛ به این معنا که زنانی که بهدنبال ادعاهای جنسیتی نبودهاند، بلکه قابلیتها و توانمندیهای انسانی خود را به کار بستهاند، در تاریخ ماندگار شدهاند مانند ملکه تامار؛ او بانویی از گرجستان و از سلسله باگراتیونیها است که در قرن 12 و اوایل قرن 13 میلادی میزیسته و به نام تامار کبیر و تامار مقدس شناخته میشود و کلیسای ارتدوکس وی را بهعنوان جزء چهارم در کنار تثلیث مقدس قرار داد.
هنوز هم عکس او را بر اسکناسهای 50 لاری گرجی میبینید. منظور نظرم این است که ما نباید خود را محدود به کلیشههای جنسیتی کنیم همانطور که نمونههای آن را در تاریخ تفکر بشر برایتان ذکر کردم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه