چه کسانی اولین ضربهها را به ارتش عراق زدند
علی غفوری
نویسنده
یکی از اتفاقات غمانگیز زمانه ما فراموشی نقش قهرمانان جنگهای هوایی کشور است. در نیمه دوم قرن بیستم تعداد جنگهای هوایی بزرگ و طولانی چندان زیاد نیستند؛ جنگ کره (1950 تا 1953)، جنگ ویتنام (1964 تا 1973)، جنگهای اعراب و اسرائیل و سرانجام جنگ فالکلند (1982). سایر جنگها یا بسیار کوچک بودند یا درگیریهای هوایی کاملاً یکطرفه بود مانند جنگ متحدین و ارتش عراق یا جنگهای صربها و ناتو. اما جنگ ایران و عراق در سالهای 59 تا 67 (1980 تا 1988) از همه نظر در نبردهای هوایی، یک استثنا بود. خلبانان دو کشور بهدلیل شرایط خاص این نبردها مجبور به انجام کارهایی بسیار سخت شدند و 8 سال تمام در نبرد مرگ و زندگی سعی کردند ضمن خنثی کردن تحرکات نیروهای هوایی طرف مقابل، سایر قوای نظامی را نیز از کار بیندازند.
در این میان بسیاری از رکوردهای جنگهای هوایی در این رخداد استثنایی توسط خلبانان ایرانی شکسته شد. خلبانان ایرانی اقدامات شگفتانگیزی انجام دادند، حتی با خلبانان امریکایی، سعودی، آلمان شرقی و ... سرشاخ شدند. اما افسوس که به این دلاوریها در حدی درخور پرداخته نشد.
بسیاری گمان میکنند ارتش ایران در جنگ کاملاً غافلگیر شد حال آنکه اینگونه نبود. جنگ بویژه برای نیروی هوایی ارتش بسیار زودتر از 31 شهریور 59 آغاز شد. حتی اف- 14ها که به اشتباه گفته میشد در ماههای اول جنگ نقشی نداشتند از همان هفتههای اول شهریور گشتهای خود را آغاز کردند.
در 16 شهریور 1359 یک اف ـ 14 با رهگیری یک هلیکوپتر عظیمالجثه میل 24 در داخل مرز، آن را به گلوله بسته و با توپ ولکان خود آن را به آتش کشید.
اما معروفترین و اثباتشدهترین نبرد هوایی اف- 14 در 19 شهریور رخ داد. در آن روز سرگرد خلبان محمدرضا عطایی از خلبانان برجسته گردانهای اف- 14 و از استادان باسابقه نیروی هوایی که صدها ساعت پرواز با اف- 5 را نیز در کارنامه خود داشت به همراه سروان خلبان بهروز پاشاپور در یک درگیری هوایی زیر نظر سایت راداری سوباشی، اولین فونیکس را از اف ـ 14 شلیک و سوخوی 22 عراق را در فضای میمک از فاصله دور سرنگون کردند. سرتیپ عطایی درباره وقایع آن روز (میزگرد تحلیلی نقش نیروی هوایی در دفاع مقدس 28 آبان 92) میگوید:
19 شهریور در حوالی بستان در حال پرواز بودیم که رادار اعلام کرد یک هواپیمای عراقی در حال ورود به خاک ایران است آیا درگیر میشوید؟
ما در آن زمان دستور داشتیم به هواپیمای عراقی در خاک خودش حمله نکنیم بنابراین من عجله نکردم و گفتم بله اما سوخت کم دارم و به سمت او نمیروم. لحظاتی بعد 4 هواپیمای دیگر از کوت (جنوب شرق بغداد) بلند شدند. رادار گفت: آیا هنوز درگیر میشوی؟ پاسخ من مثبت بود. گویا آنها از برنامه من برای کشاندن آن یک فروند به داخل خاک ایران باخبر شدند بنابراین آن یک فروند به عراق بازگشت، من هم با تغییر مسیر به سمت اصفهان حرکت کردم که ناگهان پس از طی 25 مایل رادار هشدار داد: 4 فروند هواپیمای عراقی پشت سر شما هستند. مطابق محاسبات من و سروان پاشاپور (کمک خلبان) آنها باید اکنون داخل خاک ایران میبودند بنابراین من برگشتم و آماده درگیری شدم اما برخلاف انتظار هر 4 فروند بازگشتند غافل از اینکه یک سوخوی 22 با هدف غافلگیر کردن ما از سمت همدان در حال نزدیک شدن بود.
هواپیمای دشمن در ارتفاع پایین با سرعت در حال حرکت بود که ما او را در رادار گرفتیم. در آن زمان هنوز خلبانان اف- 14 تجربه زیادی از نبردهای واقعی هوایی نداشتند. عطایی حتی نمیدانست که آیا فونیکس واقعاً قادر به سرنگونسازی هواپیمای با قدرت مانور و چالاک سوخوی 22 از فاصله دهها مایلی هست یا خیر.
زمان بسرعت میگذشت و عطایی تصمیم خود را گرفت. باید موشک هر چه زودتر شلیک میشد. سوخوی 22 با سرعت در حال کم کردن فاصله خود با تامکت بود و دو خلبان باید تصمیم میگرفتند. عطایی میگوید: اکنون موقع استفاده از موشک فونیکس بود و ما که هیچ کدام تا آن زمان فونیکس استفاده نکرده بودیم آن را روی هدف قفل کرده و موشک را شلیک کردیم. ابتدا گمان کردم موشک از دست رفته چون ارتفاع آن بهشدت کاهش یافت اما آنگاه که اوج گرفت و با سرعت به سمت هدف رفت فهمیدم تا ثانیههای دیگر چیزی از هواپیمای متجاوز نمیماند. کامپیوتر هواپیما شمارش معکوس را آغاز کرد و ثانیهها بسرعت میگذشت.
وی میگوید: چشمان من به کامپیوتر دوخته شد تا آنکه عدد صفر به نمایش درآمد، آنگاه هدف از روی رادار محو شد. مسئول رادار سوباشی و ما تقریباً همزمان اعلام کردیم که هواپیمای دشمن از بین رفته است. ما چون سوخت نداشتیم رفتیم و در دزفول نشستیم، البته واهمه داشتیم که دشمن پایگاه را بزند که البته عراق از شوک این ضربه کاری نکرد.
سرنگونی پیدرپی هواگردهای دشمن
در 24 (یا 25) شهریور نبردهای هوایی شدت بیشتری یافت، در سرپل ذهاب یک میگ 21 شناسایی و جنگنده همراهش اسیر یک فانتوم از پایگاه همدان شد و در دهلران یک سوخوی 20 و یک بالگرد عراقی توسط اف ـ 5های دزفول ساقط شدند و پدافند نیروی هوایی نیز 2 میگ 21 را سرنگون کرد، البته ایران نیز مجبور به تحمل خسارت سقوط یک اف ـ 5 و یک هلیکوپتر بل ـ 214 شد. عصر همان روز یک میگ 21 دیگر نیز شکار یک فانتوم شد.
از دیگر خلبانان فعال آن روزها سروان فریدون مازندرانی خلبان اف 14 بود. وی میگوید: در اولین درگیری من در 26 شهریور با 2 هواپیما روبهرو شدم. رادار همدان اعلام کرد که 2 هواپیمای عراق در حال حمله به مهران هستند. زمانی که به 11 مایلی آنها رسیدم دیدم با خیال راحت انگار که در حال تمرین هستند، شهر را به راکت بستهاند. ارتفاع آنها 3500 پا بود. بلافاصله فونیکس را (کابین عقب خلبان قاسم سلطانی) شلیک کردیم. دسک (واحد هماهنگکننده عملیات) کرمانشاه نیز گزارش سقوط را تأیید کرد.
نویسنده
یکی از اتفاقات غمانگیز زمانه ما فراموشی نقش قهرمانان جنگهای هوایی کشور است. در نیمه دوم قرن بیستم تعداد جنگهای هوایی بزرگ و طولانی چندان زیاد نیستند؛ جنگ کره (1950 تا 1953)، جنگ ویتنام (1964 تا 1973)، جنگهای اعراب و اسرائیل و سرانجام جنگ فالکلند (1982). سایر جنگها یا بسیار کوچک بودند یا درگیریهای هوایی کاملاً یکطرفه بود مانند جنگ متحدین و ارتش عراق یا جنگهای صربها و ناتو. اما جنگ ایران و عراق در سالهای 59 تا 67 (1980 تا 1988) از همه نظر در نبردهای هوایی، یک استثنا بود. خلبانان دو کشور بهدلیل شرایط خاص این نبردها مجبور به انجام کارهایی بسیار سخت شدند و 8 سال تمام در نبرد مرگ و زندگی سعی کردند ضمن خنثی کردن تحرکات نیروهای هوایی طرف مقابل، سایر قوای نظامی را نیز از کار بیندازند.
در این میان بسیاری از رکوردهای جنگهای هوایی در این رخداد استثنایی توسط خلبانان ایرانی شکسته شد. خلبانان ایرانی اقدامات شگفتانگیزی انجام دادند، حتی با خلبانان امریکایی، سعودی، آلمان شرقی و ... سرشاخ شدند. اما افسوس که به این دلاوریها در حدی درخور پرداخته نشد.
بسیاری گمان میکنند ارتش ایران در جنگ کاملاً غافلگیر شد حال آنکه اینگونه نبود. جنگ بویژه برای نیروی هوایی ارتش بسیار زودتر از 31 شهریور 59 آغاز شد. حتی اف- 14ها که به اشتباه گفته میشد در ماههای اول جنگ نقشی نداشتند از همان هفتههای اول شهریور گشتهای خود را آغاز کردند.
در 16 شهریور 1359 یک اف ـ 14 با رهگیری یک هلیکوپتر عظیمالجثه میل 24 در داخل مرز، آن را به گلوله بسته و با توپ ولکان خود آن را به آتش کشید.
اما معروفترین و اثباتشدهترین نبرد هوایی اف- 14 در 19 شهریور رخ داد. در آن روز سرگرد خلبان محمدرضا عطایی از خلبانان برجسته گردانهای اف- 14 و از استادان باسابقه نیروی هوایی که صدها ساعت پرواز با اف- 5 را نیز در کارنامه خود داشت به همراه سروان خلبان بهروز پاشاپور در یک درگیری هوایی زیر نظر سایت راداری سوباشی، اولین فونیکس را از اف ـ 14 شلیک و سوخوی 22 عراق را در فضای میمک از فاصله دور سرنگون کردند. سرتیپ عطایی درباره وقایع آن روز (میزگرد تحلیلی نقش نیروی هوایی در دفاع مقدس 28 آبان 92) میگوید:
19 شهریور در حوالی بستان در حال پرواز بودیم که رادار اعلام کرد یک هواپیمای عراقی در حال ورود به خاک ایران است آیا درگیر میشوید؟
ما در آن زمان دستور داشتیم به هواپیمای عراقی در خاک خودش حمله نکنیم بنابراین من عجله نکردم و گفتم بله اما سوخت کم دارم و به سمت او نمیروم. لحظاتی بعد 4 هواپیمای دیگر از کوت (جنوب شرق بغداد) بلند شدند. رادار گفت: آیا هنوز درگیر میشوی؟ پاسخ من مثبت بود. گویا آنها از برنامه من برای کشاندن آن یک فروند به داخل خاک ایران باخبر شدند بنابراین آن یک فروند به عراق بازگشت، من هم با تغییر مسیر به سمت اصفهان حرکت کردم که ناگهان پس از طی 25 مایل رادار هشدار داد: 4 فروند هواپیمای عراقی پشت سر شما هستند. مطابق محاسبات من و سروان پاشاپور (کمک خلبان) آنها باید اکنون داخل خاک ایران میبودند بنابراین من برگشتم و آماده درگیری شدم اما برخلاف انتظار هر 4 فروند بازگشتند غافل از اینکه یک سوخوی 22 با هدف غافلگیر کردن ما از سمت همدان در حال نزدیک شدن بود.
هواپیمای دشمن در ارتفاع پایین با سرعت در حال حرکت بود که ما او را در رادار گرفتیم. در آن زمان هنوز خلبانان اف- 14 تجربه زیادی از نبردهای واقعی هوایی نداشتند. عطایی حتی نمیدانست که آیا فونیکس واقعاً قادر به سرنگونسازی هواپیمای با قدرت مانور و چالاک سوخوی 22 از فاصله دهها مایلی هست یا خیر.
زمان بسرعت میگذشت و عطایی تصمیم خود را گرفت. باید موشک هر چه زودتر شلیک میشد. سوخوی 22 با سرعت در حال کم کردن فاصله خود با تامکت بود و دو خلبان باید تصمیم میگرفتند. عطایی میگوید: اکنون موقع استفاده از موشک فونیکس بود و ما که هیچ کدام تا آن زمان فونیکس استفاده نکرده بودیم آن را روی هدف قفل کرده و موشک را شلیک کردیم. ابتدا گمان کردم موشک از دست رفته چون ارتفاع آن بهشدت کاهش یافت اما آنگاه که اوج گرفت و با سرعت به سمت هدف رفت فهمیدم تا ثانیههای دیگر چیزی از هواپیمای متجاوز نمیماند. کامپیوتر هواپیما شمارش معکوس را آغاز کرد و ثانیهها بسرعت میگذشت.
وی میگوید: چشمان من به کامپیوتر دوخته شد تا آنکه عدد صفر به نمایش درآمد، آنگاه هدف از روی رادار محو شد. مسئول رادار سوباشی و ما تقریباً همزمان اعلام کردیم که هواپیمای دشمن از بین رفته است. ما چون سوخت نداشتیم رفتیم و در دزفول نشستیم، البته واهمه داشتیم که دشمن پایگاه را بزند که البته عراق از شوک این ضربه کاری نکرد.
سرنگونی پیدرپی هواگردهای دشمن
در 24 (یا 25) شهریور نبردهای هوایی شدت بیشتری یافت، در سرپل ذهاب یک میگ 21 شناسایی و جنگنده همراهش اسیر یک فانتوم از پایگاه همدان شد و در دهلران یک سوخوی 20 و یک بالگرد عراقی توسط اف ـ 5های دزفول ساقط شدند و پدافند نیروی هوایی نیز 2 میگ 21 را سرنگون کرد، البته ایران نیز مجبور به تحمل خسارت سقوط یک اف ـ 5 و یک هلیکوپتر بل ـ 214 شد. عصر همان روز یک میگ 21 دیگر نیز شکار یک فانتوم شد.
از دیگر خلبانان فعال آن روزها سروان فریدون مازندرانی خلبان اف 14 بود. وی میگوید: در اولین درگیری من در 26 شهریور با 2 هواپیما روبهرو شدم. رادار همدان اعلام کرد که 2 هواپیمای عراق در حال حمله به مهران هستند. زمانی که به 11 مایلی آنها رسیدم دیدم با خیال راحت انگار که در حال تمرین هستند، شهر را به راکت بستهاند. ارتفاع آنها 3500 پا بود. بلافاصله فونیکس را (کابین عقب خلبان قاسم سلطانی) شلیک کردیم. دسک (واحد هماهنگکننده عملیات) کرمانشاه نیز گزارش سقوط را تأیید کرد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه