شادی کرمرودی از حضور فیلم کوتاه «هرگز گاهی همیشه» به «ایران» گفته است:
فیلم کوتاه، فیلمساز جدید معرفی میکند
نرگس عاشوری
خبرنگار
«هرگز گاهی همیشه» از جمله فیلم کوتاههای حاضر در چهلمین جشنواره فیلم فجر است که حضوری درخشان در بخش داستانی سی و هشتمین جشنواره فیلم کوتاه تهران داشت و در چهار حوزه (بهترین فیلمنامه، بهترین فیلم داستانی، بهترین کارگردانی و بهترین صدابرداری) نیز کاندیدای دریافت جایزه اصلی جشنواره شد و توانست جایزه بهترین فیلمنامه را از آن خود کند. شادی کرمرودی که علاوه بر این فیلم کوتاه، بهعنوان بازیگر در اولین تجربه فیلم بلند همسرش آرین وزیر دفتری حضور دارد، در گفتوگو با «ایران» از تجربه بازیگری، کارگردانی، فیلمنامهنویسی در این فیلم کوتاه گفته است.
ایده داستانی و فرم روایی «هرگز گاهی همیشه» چطور به ذهنتان رسید؟ چطور سوژه را پرورش دادید و برای رسیدن به نتیجه ایده آل چه معیارهایی را مد نظر قرار دادید؟
نقطه شروع کار خبر تلخی بود که سال 96 منتشر شد و مثل خیلیها من را هم متأثر کرد. دو دختر نوجوان دبیرستانی در اصفهان اقدام به خودکشی کرده و ویدیویی را هم از خودشان منتشر کرده بودند. ذهنم درگیر خانواده و اطرافیان آنها شده بود، اینکه آنها چه میکنند و چطور میشود جلوی این اتفاق را گرفت. قصه درباره خواهر کوچکتر است اما کاراکتر اصلی فیلم من خواهر بزرگتری است که در آموزشگاه موسیقی درس میدهد. من خودم موسیقی تدریس میکردم و حال و هوایی از آن زمان در این فیلم وارد شده است.
درباره تشابه نام فیلمتان با «هرگز به ندرت گاهی همیشه» (Never Rarely Sometimes Always) ساخته الیزا هیتمن توضیح دهید. این تشابه از کجا میآید؟
این ماجرا واقعاً عجیب و تا حدودی آزاردهنده شده است. فیلمنامه «هرگز گاهی همیشه» را با ارجاع به گزینههای پرسشنامهای، مرداد سال 98 در بانک فیلمنامه خانه سینما ثبت کردم. همان سال با همین عنوان و مشخصات در یک مسابقه فیلمنامه ایرانی شرکت کردم و 20 داور فیلمنامهام را خواندند و بابت آن هم جایزه گرفتم. آذر سال 98 فیلمبرداری کار تمام شده بود - همه مدارک موجود است- اما زمستان همان سال و در جشنواره ساندنس 2020 متوجه حضور فیلمی با همین عنوان شدم. شوکه شده بودم، فیلمبرداری تمام شده بود و مهمترین سکانس فیلم همین بخش پرسشنامه بود. نمیتوانستم اسم فیلم را عوض کنم چون آن سکانس الکن میشد. با خودم فکر کردم همه شواهد که موجود است و مشکلی پیش نمیآید ولی مشکلساز شد و دارم به همه جواب میدهم. حتی پرسشنامه من هم 4 گزینهای یعنی «هرگز ندرتاً گاهی همیشه» بود اما برای اینکه عنوان فیلم طولانی نشود از گزینه ندرتاً فاکتور گرفتم. میدانم این اتفاق عجیب به نظر میرسد، برای خود من هم عجیب بود.
مشکلات ساخت فیلم کوتاه در روزهای کرونایی دو چندان شده است. مهمترین مشکلی که برای ساخت فیلمتان با آن مواجه بودید چه بود؟ چطور اعتماد سرمایهگذار را جلب کردید. حضور آرین وزیر دفتری و کارنامه درخشان او در ساخت فیلم کوتاه چقدر این مسیر را برای شما هموار کرد.
خوشبختانه آذر سال 98 و یک ماه پیش از شیوع کرونا در ایران فیلمبرداری تمام شده بود. همان طور که خودتان اشاره کردید از مهمترین موانع برای فیلمسازی کوتاه سرمایه است. «هرگز گاهی همیشه» با سرمایه شخصی خودم و همسرم ساخته شد. دوستانم در کنارم ایستادند و توانستم با کمک آنها فیلم را راحتتر بسازم. به طور معمول سرمایه مانعی بزرگ است چون ساز و کار مشخصی برای پیدا کردن آن وجود ندارد. هر فیلمی یک جور سرمایهاش را پیدا میکند و سیستماتیک نیست. بالا رفتن هزینه تولید و گران شدن تجهیزات باعث شده آدم ها با ریسک کمتری فیلم بسازند، طبعاً فیلمها محافظهکارتر میشوند و روح زندهای که شاخصه فیلم کوتاه است، ساقط میشود.
تجربه همزمان بازی و کارگردانی سخت نبود؟ فکر میکنید اگر بازیگر دیگری در فیلم حضور داشت، از تأثیرگذاری آن کم میشد یا مشکل سرمایه و هزینه بود؟
اساساً دنبال تجربه کردن همین وضعیت بودم که خودم بنویسم، بسازم و بازی هم کنم. میخواستم این حد از مؤلف بودن را در فیلم تجربه کنم. پروژه از اول همین طور شکل گرفت. قطعاً در میان دوستانم بازیگران توانمندی هستند که بهتر از خودم میتوانستند این نقش را بازی کنند اما به شخصه دنبال کسب این تجربه بودم که چطور میشود هم فیلمنامه را نوشت، هم کارگردانی و هم بازیگری کرد.
از حضور چهرههای شناخته شده در فیلمهای کوتاه استقبال میکنید؟
فیلم کوتاه مخاطب عام ندارد و فروش هم ندارد. مخاطب اصلیاش جشنواره و منتقدان و فعالان این عرصه هستند بنابراین حضور چهرهها به منظور تضمین گیشه مؤلفهای تصمیمساز نیست. آنچه اهمیت دوچندان دارد الزام فیلمنامه است. گاهی فیلمنامه ایجاب میکند که بازیگر حرفهای نقش را بازی کند. از فیلم «هنوز نه» آرین وزیر دفتری مثال میزنم که درجریان ساخت آن حضور داشتم. حضور فرهاد اصلانی و خانم پانتهآ پناهی در این فیلم لازم و ضروری بود. این فیلم یک سکانس پلان بسیار پیچیده بود. دو پلان سکانس همزمان گرفته میشد و نمیشد با بازیگر غیرحرفهای کار کرد. باید سراغ پرتجربهها میرفتیم.
ساخت فیلم کوتاه برای بسیاری از علاقهمندان پیش زمینهای برای فیلمسازی بلند است. جایگاه خودتان را در این مسیر چطور ارزیابی میکنید؟ به نظرتان فیلمسازان کوتاه در بستر سینمای حرفهای ایران میتوانند از این مسیر به سازنده آثار داستانی یا مستند بلند تبدیل شوند؟
قطعاً برایم مهم است که وارد سینمای بلند شوم. ساختن فیلم کوتاه میتواند مسیر را برای تجربه بلند سینمایی هموار کند. آرین وزیردفتری و امید شمس که در جشنواره امسال حضور دارند هر دو از فیلمسازان شناخته شده عرصه فیلم کوتاه بودند.
برگزیده شدن فیلمتان در جشنواره فیلم فجر چقدر به دیده شدن آن کمک میکند؟ با توجه به پتانسیلهای جشنواره فیلم کوتاه برای معرفی فیلمسازان جوان و نوگرا، اساساً چه ضرورتی به بودن این بخش در جشنواره فیلم فجر وجود دارد؟
نمی شود انکار کرد که جشنواره فیلم فجر مهمترین جشنواره سینمای ایران است و حضور فیلم کوتاه در این رویداد فرصت انکار نشدنی برای فیلم و سازندهاش ایجاد میکند اما به اعتقاد من پتانسیلهای این بخش خیلی بیشتر از آن چیزی است که اجرا میشود. باید این بخش را جدیتر گرفت چرا که فیلم کوتاه، فیلمساز جدید معرفی میکند و آیندهساز سینمای ایران است.
از حضور در فیلم «بیرویا» آرین وزیر دفتری و پیچیدگی این نقش مکمل بگویید.
همانطور که خودتان گفتید نقش پیچیده است و قابل توضیح دادن نیست. در عین پیچیدگی خیلی کم راجع به آن اطلاعات داده میشود و در نتیجه بخش زیادی از بار نقش روی دوش بازیگر است. من از مرحله طرح در جریان فیلمنامه بودم و به تمام مسیری که کاراکتر شکل گرفت آگاه بودم. با وجود این ایفای آن کار سختی بود. خیلی جاها گیج میزدم و به هر آنچه که آرین میگفت، اعتماد میکردم. پارتنر اصلی من - طناز طباطبایی- به پیدا کردن نقش کمک کرد. اگر این ارتباط دو سویه شکل نمیگرفت، نقش در نمیآمد.
خبرنگار
«هرگز گاهی همیشه» از جمله فیلم کوتاههای حاضر در چهلمین جشنواره فیلم فجر است که حضوری درخشان در بخش داستانی سی و هشتمین جشنواره فیلم کوتاه تهران داشت و در چهار حوزه (بهترین فیلمنامه، بهترین فیلم داستانی، بهترین کارگردانی و بهترین صدابرداری) نیز کاندیدای دریافت جایزه اصلی جشنواره شد و توانست جایزه بهترین فیلمنامه را از آن خود کند. شادی کرمرودی که علاوه بر این فیلم کوتاه، بهعنوان بازیگر در اولین تجربه فیلم بلند همسرش آرین وزیر دفتری حضور دارد، در گفتوگو با «ایران» از تجربه بازیگری، کارگردانی، فیلمنامهنویسی در این فیلم کوتاه گفته است.
ایده داستانی و فرم روایی «هرگز گاهی همیشه» چطور به ذهنتان رسید؟ چطور سوژه را پرورش دادید و برای رسیدن به نتیجه ایده آل چه معیارهایی را مد نظر قرار دادید؟
نقطه شروع کار خبر تلخی بود که سال 96 منتشر شد و مثل خیلیها من را هم متأثر کرد. دو دختر نوجوان دبیرستانی در اصفهان اقدام به خودکشی کرده و ویدیویی را هم از خودشان منتشر کرده بودند. ذهنم درگیر خانواده و اطرافیان آنها شده بود، اینکه آنها چه میکنند و چطور میشود جلوی این اتفاق را گرفت. قصه درباره خواهر کوچکتر است اما کاراکتر اصلی فیلم من خواهر بزرگتری است که در آموزشگاه موسیقی درس میدهد. من خودم موسیقی تدریس میکردم و حال و هوایی از آن زمان در این فیلم وارد شده است.
درباره تشابه نام فیلمتان با «هرگز به ندرت گاهی همیشه» (Never Rarely Sometimes Always) ساخته الیزا هیتمن توضیح دهید. این تشابه از کجا میآید؟
این ماجرا واقعاً عجیب و تا حدودی آزاردهنده شده است. فیلمنامه «هرگز گاهی همیشه» را با ارجاع به گزینههای پرسشنامهای، مرداد سال 98 در بانک فیلمنامه خانه سینما ثبت کردم. همان سال با همین عنوان و مشخصات در یک مسابقه فیلمنامه ایرانی شرکت کردم و 20 داور فیلمنامهام را خواندند و بابت آن هم جایزه گرفتم. آذر سال 98 فیلمبرداری کار تمام شده بود - همه مدارک موجود است- اما زمستان همان سال و در جشنواره ساندنس 2020 متوجه حضور فیلمی با همین عنوان شدم. شوکه شده بودم، فیلمبرداری تمام شده بود و مهمترین سکانس فیلم همین بخش پرسشنامه بود. نمیتوانستم اسم فیلم را عوض کنم چون آن سکانس الکن میشد. با خودم فکر کردم همه شواهد که موجود است و مشکلی پیش نمیآید ولی مشکلساز شد و دارم به همه جواب میدهم. حتی پرسشنامه من هم 4 گزینهای یعنی «هرگز ندرتاً گاهی همیشه» بود اما برای اینکه عنوان فیلم طولانی نشود از گزینه ندرتاً فاکتور گرفتم. میدانم این اتفاق عجیب به نظر میرسد، برای خود من هم عجیب بود.
مشکلات ساخت فیلم کوتاه در روزهای کرونایی دو چندان شده است. مهمترین مشکلی که برای ساخت فیلمتان با آن مواجه بودید چه بود؟ چطور اعتماد سرمایهگذار را جلب کردید. حضور آرین وزیر دفتری و کارنامه درخشان او در ساخت فیلم کوتاه چقدر این مسیر را برای شما هموار کرد.
خوشبختانه آذر سال 98 و یک ماه پیش از شیوع کرونا در ایران فیلمبرداری تمام شده بود. همان طور که خودتان اشاره کردید از مهمترین موانع برای فیلمسازی کوتاه سرمایه است. «هرگز گاهی همیشه» با سرمایه شخصی خودم و همسرم ساخته شد. دوستانم در کنارم ایستادند و توانستم با کمک آنها فیلم را راحتتر بسازم. به طور معمول سرمایه مانعی بزرگ است چون ساز و کار مشخصی برای پیدا کردن آن وجود ندارد. هر فیلمی یک جور سرمایهاش را پیدا میکند و سیستماتیک نیست. بالا رفتن هزینه تولید و گران شدن تجهیزات باعث شده آدم ها با ریسک کمتری فیلم بسازند، طبعاً فیلمها محافظهکارتر میشوند و روح زندهای که شاخصه فیلم کوتاه است، ساقط میشود.
تجربه همزمان بازی و کارگردانی سخت نبود؟ فکر میکنید اگر بازیگر دیگری در فیلم حضور داشت، از تأثیرگذاری آن کم میشد یا مشکل سرمایه و هزینه بود؟
اساساً دنبال تجربه کردن همین وضعیت بودم که خودم بنویسم، بسازم و بازی هم کنم. میخواستم این حد از مؤلف بودن را در فیلم تجربه کنم. پروژه از اول همین طور شکل گرفت. قطعاً در میان دوستانم بازیگران توانمندی هستند که بهتر از خودم میتوانستند این نقش را بازی کنند اما به شخصه دنبال کسب این تجربه بودم که چطور میشود هم فیلمنامه را نوشت، هم کارگردانی و هم بازیگری کرد.
از حضور چهرههای شناخته شده در فیلمهای کوتاه استقبال میکنید؟
فیلم کوتاه مخاطب عام ندارد و فروش هم ندارد. مخاطب اصلیاش جشنواره و منتقدان و فعالان این عرصه هستند بنابراین حضور چهرهها به منظور تضمین گیشه مؤلفهای تصمیمساز نیست. آنچه اهمیت دوچندان دارد الزام فیلمنامه است. گاهی فیلمنامه ایجاب میکند که بازیگر حرفهای نقش را بازی کند. از فیلم «هنوز نه» آرین وزیر دفتری مثال میزنم که درجریان ساخت آن حضور داشتم. حضور فرهاد اصلانی و خانم پانتهآ پناهی در این فیلم لازم و ضروری بود. این فیلم یک سکانس پلان بسیار پیچیده بود. دو پلان سکانس همزمان گرفته میشد و نمیشد با بازیگر غیرحرفهای کار کرد. باید سراغ پرتجربهها میرفتیم.
ساخت فیلم کوتاه برای بسیاری از علاقهمندان پیش زمینهای برای فیلمسازی بلند است. جایگاه خودتان را در این مسیر چطور ارزیابی میکنید؟ به نظرتان فیلمسازان کوتاه در بستر سینمای حرفهای ایران میتوانند از این مسیر به سازنده آثار داستانی یا مستند بلند تبدیل شوند؟
قطعاً برایم مهم است که وارد سینمای بلند شوم. ساختن فیلم کوتاه میتواند مسیر را برای تجربه بلند سینمایی هموار کند. آرین وزیردفتری و امید شمس که در جشنواره امسال حضور دارند هر دو از فیلمسازان شناخته شده عرصه فیلم کوتاه بودند.
برگزیده شدن فیلمتان در جشنواره فیلم فجر چقدر به دیده شدن آن کمک میکند؟ با توجه به پتانسیلهای جشنواره فیلم کوتاه برای معرفی فیلمسازان جوان و نوگرا، اساساً چه ضرورتی به بودن این بخش در جشنواره فیلم فجر وجود دارد؟
نمی شود انکار کرد که جشنواره فیلم فجر مهمترین جشنواره سینمای ایران است و حضور فیلم کوتاه در این رویداد فرصت انکار نشدنی برای فیلم و سازندهاش ایجاد میکند اما به اعتقاد من پتانسیلهای این بخش خیلی بیشتر از آن چیزی است که اجرا میشود. باید این بخش را جدیتر گرفت چرا که فیلم کوتاه، فیلمساز جدید معرفی میکند و آیندهساز سینمای ایران است.
از حضور در فیلم «بیرویا» آرین وزیر دفتری و پیچیدگی این نقش مکمل بگویید.
همانطور که خودتان گفتید نقش پیچیده است و قابل توضیح دادن نیست. در عین پیچیدگی خیلی کم راجع به آن اطلاعات داده میشود و در نتیجه بخش زیادی از بار نقش روی دوش بازیگر است. من از مرحله طرح در جریان فیلمنامه بودم و به تمام مسیری که کاراکتر شکل گرفت آگاه بودم. با وجود این ایفای آن کار سختی بود. خیلی جاها گیج میزدم و به هر آنچه که آرین میگفت، اعتماد میکردم. پارتنر اصلی من - طناز طباطبایی- به پیدا کردن نقش کمک کرد. اگر این ارتباط دو سویه شکل نمیگرفت، نقش در نمیآمد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه