جامعه و جشنواره، ما و فیلمها
علیرضا نراقی
منتقد
وقتی با همه کم و کاست و اختلاف نظرها، برآیند تولید یک سال سینمای ایران را در جشنواره فیلم فجر میبینیم، آنگاه به این نتیجه میرسیم که مجموعه فیلمهای ایرانی جدای از نقاط قوت و ضعف منحصر به فرد و خاص خود، از مشکلاتی مشابه و تکرار شونده رنج میبرند. اغلب در طول دیدن متوالی آثار با خودم فکر میکنم که این مشکلات مشابه از کجا میآیند. به تربیت سینمایی در ایران باز میگردد؟ جواب منفی است؛ چون آموزش و زمینه پرورشی واحدی برای همه فیلمسازان وجود ندارد و هر فیلمسازی خاستگاه و روند رشد خاص خود را داشته و به روش خود موفق به فیلمسازی شده است. آیا به فضای سینمای ایران و کار در آن باز میگردد؟ این هم نمیتواند درست باشد؛ چون فضای هر فیلمی مختص به خود است و اصولاً فضای آثار و کار در سینمای ایران متفاوت و متکثر است. خاستگاههای فردی و تولیدی در سینمای ایران اگرچه اغلب وابسته به دولت و منابع عمومی هستند، اما یکسان و متشکل نیستند و دیدگاهها و رویکردها دستکم در ظاهر متنوع است. نهادهایی هم که فیلم تولید میکنند و گرایش و شناخت تهیهکنندگان اعم از خصوصی و دولتی درباره سینما یکسان نیست. پس این مشکلات مشابه در کجا ریشه دارد؟
شاید یک نمونه از مشکلات مشابه در این میان کمک کننده باشد. اغلب آثار سینمای ایران در چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر با مشکل انحراف از ایده و سردرگمی در به ثمر رساندن ایده خود، خاصه در یک سوم پایانی رنج میبردند. بخش عمدهای از آثار میانی و متوسط جشنواره با یک ایده آغاز و با ایدهای دیگر به پایان میرسیدند. به همین دلیل اغلب دچار ایدهکشی و یا دستکم کامل نشدن ایده اولیه بودند. ایده به ثمر نرسیده هم مثل تجربه فرزند گم شده است، هم هست و هم نیست. هم تجربه است و هم تجربه کاملی از آن اراده ابتدایی نیست که شناخت دقیق و روشنی را به فرد تجربه کننده عطا کند. این خاصیت بینابینی را بیش از هر چیز در سطوح مختلف تصمیمگیری و زندگی اجتماعی امروزمان میتوانیم ببینیم. بله آن بستر مشترکی که مشکلات مشترکی را به بار میآورد جامعه است. همه این فیلمسازان با وجود خاستگاه طبقاتی مختلف، روند رشد و پرورش متفاوت، کار در فضاها و زمینههای متمایز و همچنین فردیت و دیدگاه منحصر به فرد، در زیست جمعی و موقعیت تاریخی اجتماعی مشترک هستند. پس آثار آنها در کنار هم با همه نقاط ضعف و قوتی که دارند، مینیاتوری از جامعه هستند. مینیاتوری از نقاط ضعف و قوت جمعی ما که در خصوصیات و درونیات فردی هم ریشه دوانده و به طور ناخودآگاه نمایان میشود. مثل رنگ، نور، شکل طبیعت، آداب و باورهایی که در هر جغرافیایی ویژگیهای خاص خودشان را دارند. برخی خصوصیات فردی در نسبت با زمینه اجتماعی شکل میگیرند و با وجود فردی بودن در اکثریت افراد جامعه تکثیر میشود. سینمای ایران با مجموعه خوبیها و بدیهایش، نمایی از ماست پس شاید نیاز داریم خود را ببینیم و از خود بپرسیم ما کجا ایدههایمان را ناقص رها میکنیم؟
منتقد
وقتی با همه کم و کاست و اختلاف نظرها، برآیند تولید یک سال سینمای ایران را در جشنواره فیلم فجر میبینیم، آنگاه به این نتیجه میرسیم که مجموعه فیلمهای ایرانی جدای از نقاط قوت و ضعف منحصر به فرد و خاص خود، از مشکلاتی مشابه و تکرار شونده رنج میبرند. اغلب در طول دیدن متوالی آثار با خودم فکر میکنم که این مشکلات مشابه از کجا میآیند. به تربیت سینمایی در ایران باز میگردد؟ جواب منفی است؛ چون آموزش و زمینه پرورشی واحدی برای همه فیلمسازان وجود ندارد و هر فیلمسازی خاستگاه و روند رشد خاص خود را داشته و به روش خود موفق به فیلمسازی شده است. آیا به فضای سینمای ایران و کار در آن باز میگردد؟ این هم نمیتواند درست باشد؛ چون فضای هر فیلمی مختص به خود است و اصولاً فضای آثار و کار در سینمای ایران متفاوت و متکثر است. خاستگاههای فردی و تولیدی در سینمای ایران اگرچه اغلب وابسته به دولت و منابع عمومی هستند، اما یکسان و متشکل نیستند و دیدگاهها و رویکردها دستکم در ظاهر متنوع است. نهادهایی هم که فیلم تولید میکنند و گرایش و شناخت تهیهکنندگان اعم از خصوصی و دولتی درباره سینما یکسان نیست. پس این مشکلات مشابه در کجا ریشه دارد؟
شاید یک نمونه از مشکلات مشابه در این میان کمک کننده باشد. اغلب آثار سینمای ایران در چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر با مشکل انحراف از ایده و سردرگمی در به ثمر رساندن ایده خود، خاصه در یک سوم پایانی رنج میبردند. بخش عمدهای از آثار میانی و متوسط جشنواره با یک ایده آغاز و با ایدهای دیگر به پایان میرسیدند. به همین دلیل اغلب دچار ایدهکشی و یا دستکم کامل نشدن ایده اولیه بودند. ایده به ثمر نرسیده هم مثل تجربه فرزند گم شده است، هم هست و هم نیست. هم تجربه است و هم تجربه کاملی از آن اراده ابتدایی نیست که شناخت دقیق و روشنی را به فرد تجربه کننده عطا کند. این خاصیت بینابینی را بیش از هر چیز در سطوح مختلف تصمیمگیری و زندگی اجتماعی امروزمان میتوانیم ببینیم. بله آن بستر مشترکی که مشکلات مشترکی را به بار میآورد جامعه است. همه این فیلمسازان با وجود خاستگاه طبقاتی مختلف، روند رشد و پرورش متفاوت، کار در فضاها و زمینههای متمایز و همچنین فردیت و دیدگاه منحصر به فرد، در زیست جمعی و موقعیت تاریخی اجتماعی مشترک هستند. پس آثار آنها در کنار هم با همه نقاط ضعف و قوتی که دارند، مینیاتوری از جامعه هستند. مینیاتوری از نقاط ضعف و قوت جمعی ما که در خصوصیات و درونیات فردی هم ریشه دوانده و به طور ناخودآگاه نمایان میشود. مثل رنگ، نور، شکل طبیعت، آداب و باورهایی که در هر جغرافیایی ویژگیهای خاص خودشان را دارند. برخی خصوصیات فردی در نسبت با زمینه اجتماعی شکل میگیرند و با وجود فردی بودن در اکثریت افراد جامعه تکثیر میشود. سینمای ایران با مجموعه خوبیها و بدیهایش، نمایی از ماست پس شاید نیاز داریم خود را ببینیم و از خود بپرسیم ما کجا ایدههایمان را ناقص رها میکنیم؟
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه