هنر ایران و ساحتی چند گفتمانی
حجت امانی
نقاش و مدرس دانشگاه
هویت هنر تجسمی معاصر ایران دارای ساحتی چند گفتمانی است. همان طورکه اندیشههای متکثر درکنار هویت ایرانی اسلامی در شکلگیری هویت امروزه هنر معاصر ایران نقش اساسی داشته است حضور هنرمندان با سلایق مختلف و هویتهای بومی در کنار یکدیگر اهمیت فراوان دارد. بنابراین همه اقشار هنرمند این کشور باید از عدالت در بهرهمندی از فضاهای هنری دولتی کشور و حمایتهای دولتی برخوردار باشند، چرا که همواره گروه خاصی تحت عنوان هنرمندان منتسب به دولت در همه عرصههای هنری دولتی کشور حضور داشته و مجالی به حضور اندیشههای جوان و استعدادهای نوظهور و گاه متفاوت نمیدهند که موجب حاشیه رفتن سلیقهها و تنوع تجارب هنری در گفتمان هنر تجسمی رسمی کشور میشود. این خود مهمترین دلیل خروج سرمایههای هنری از کشور است که حاصل و ثمره آن نصیب بیگانگان میشود.
پیشتر دانشگاههای هنری در زمینههای مختلف هنر پیشرو به شمار میآمدند اما امروزه جامعه و مراکز خصوصی پیشروتر از دانشگاههای هنری حرکت میکنند. بنابراین آسیب شناسی و تغییر در ساختار آموزشی دانشگاههای هنری از ضروریات امروز است. پذیرش و تدریس مبانی هنرهای تجسمی غرب که بارها توسط هنرمندان پیشرو خود غرب نفی و مطرود شده موجب ازخودبیگانگی و ایجاد گسست و فاصله دانشجویان از ریشههای میراث و تمدن عظیم کشورمان میشود لذا به نظر میرسد با تغییر و بازخوانی سرفصلهای آموزشی کهنه هنر غربی با کرسیهای تولید اندیشه و حکمت هنر شرقی و ایرانی- اسلامی میتوان هنر ایران را در جامعه و فرهنگ جهانی در زمانه جهانی شدن فرهنگها برجسته ساخت. از اینرو میتوان با ایجاد و تقویت پژوهشکدهها در دانشگاههای هنری مبنی بر تدوین نظریههای متناسب آموزش هنر، زمینههای ترویج و تعلیم فرهنگ و هنر معاصر ایرانی - اسلامی را فراهم آورد.
فارغالتحصیلان رشتههای هنری روز به روز در حال افزایشاند و این در حالی است که همچنان نهادها و مؤسسات دولتی هنری افرادی با تحصیلات غیر هنری را به کار میگیرند همان گونه که یک هنرمند نقاش یا معمار اجازه ندارد مدیر یک بیمارستان باشد .پزشک یا مهندس هم نباید مدیر دانشگاه یا مراکز هنری باشد ،از اینرو در ارتباط با نهادهای هنری باید با دید تخصصی از افراد آگاه و متخصص استفاده کرد. لذا با توجه به این ضرورت، شایسته است امروزه با پیریزی رشتههای مدیریت و روابط هنری در دانشگاهها زمینههای رفع نیاز آن در آینده برآورده شود.
از دیگر عوامل ناهنجاری در جامعه هنری که در سایه توسعه و رونق اقتصادی در زمینه هنر در کشور شکل گرفته است ظهور دلالان و واسطه گران نا آگاه است که زیر نظر سیستمهای عرضه آثار هنری مانند گالری و نگارخانهها فعالیت ندارند و فعالیت آنان از چشم مراکز نظارتی پنهان مانده است. این گونه واسطه گران که اغلب فاقد دانش و تخصص لازماند ناخواسته جریان هنر را از مسیر رشد خود به سمت سودجویی هدایت میکنند که از آسیبهای پنهان هنر معاصر ایران به شمار میآید لذا ساماندهی و تعیین معیار و احراز شایستگی آنان از بایستههای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است تا
بیش از پیش سلامت و امنیت اقتصاد هنر در جامعه تأمین شود.
گالریها در میان بخشهای غیر دولتی، نقش مهمی در شکوفایی اقتصاد هنر معاصر ایران داشتهاند لذا تقویت و ارتقای گالریهای فعال بهعنوان بازارهای کوچک هنرهای تجسمی و نیز مشارکت آنان در فرایندها و رویدادهای بزرگ هنری فراملی و منطقهای میتواند افزون بر ایجاد زمینهای برای تبادل ایدههای نوین هنری، نقش مهمی در بهرهوری از اقتصاد جهانی هنر نیز داشته باشد.
از میان آسیبها و بحرانهایی که میتواند هنر تجسمی کشور را مشوش و منحط سازد این موارد به نظر حائز اهمیت است که توجه دولتمردان را میطلبد. امید که با همگرایی دولت و همه هنرمندان، بسترهای رشد و توسعه روابط فرهنگی، هنری و علمی فراهم شود و شاهد شکوفایی و توسعه عمیق هنرهای تجسمی باشیم.
نقاش و مدرس دانشگاه
هویت هنر تجسمی معاصر ایران دارای ساحتی چند گفتمانی است. همان طورکه اندیشههای متکثر درکنار هویت ایرانی اسلامی در شکلگیری هویت امروزه هنر معاصر ایران نقش اساسی داشته است حضور هنرمندان با سلایق مختلف و هویتهای بومی در کنار یکدیگر اهمیت فراوان دارد. بنابراین همه اقشار هنرمند این کشور باید از عدالت در بهرهمندی از فضاهای هنری دولتی کشور و حمایتهای دولتی برخوردار باشند، چرا که همواره گروه خاصی تحت عنوان هنرمندان منتسب به دولت در همه عرصههای هنری دولتی کشور حضور داشته و مجالی به حضور اندیشههای جوان و استعدادهای نوظهور و گاه متفاوت نمیدهند که موجب حاشیه رفتن سلیقهها و تنوع تجارب هنری در گفتمان هنر تجسمی رسمی کشور میشود. این خود مهمترین دلیل خروج سرمایههای هنری از کشور است که حاصل و ثمره آن نصیب بیگانگان میشود.
پیشتر دانشگاههای هنری در زمینههای مختلف هنر پیشرو به شمار میآمدند اما امروزه جامعه و مراکز خصوصی پیشروتر از دانشگاههای هنری حرکت میکنند. بنابراین آسیب شناسی و تغییر در ساختار آموزشی دانشگاههای هنری از ضروریات امروز است. پذیرش و تدریس مبانی هنرهای تجسمی غرب که بارها توسط هنرمندان پیشرو خود غرب نفی و مطرود شده موجب ازخودبیگانگی و ایجاد گسست و فاصله دانشجویان از ریشههای میراث و تمدن عظیم کشورمان میشود لذا به نظر میرسد با تغییر و بازخوانی سرفصلهای آموزشی کهنه هنر غربی با کرسیهای تولید اندیشه و حکمت هنر شرقی و ایرانی- اسلامی میتوان هنر ایران را در جامعه و فرهنگ جهانی در زمانه جهانی شدن فرهنگها برجسته ساخت. از اینرو میتوان با ایجاد و تقویت پژوهشکدهها در دانشگاههای هنری مبنی بر تدوین نظریههای متناسب آموزش هنر، زمینههای ترویج و تعلیم فرهنگ و هنر معاصر ایرانی - اسلامی را فراهم آورد.
فارغالتحصیلان رشتههای هنری روز به روز در حال افزایشاند و این در حالی است که همچنان نهادها و مؤسسات دولتی هنری افرادی با تحصیلات غیر هنری را به کار میگیرند همان گونه که یک هنرمند نقاش یا معمار اجازه ندارد مدیر یک بیمارستان باشد .پزشک یا مهندس هم نباید مدیر دانشگاه یا مراکز هنری باشد ،از اینرو در ارتباط با نهادهای هنری باید با دید تخصصی از افراد آگاه و متخصص استفاده کرد. لذا با توجه به این ضرورت، شایسته است امروزه با پیریزی رشتههای مدیریت و روابط هنری در دانشگاهها زمینههای رفع نیاز آن در آینده برآورده شود.
از دیگر عوامل ناهنجاری در جامعه هنری که در سایه توسعه و رونق اقتصادی در زمینه هنر در کشور شکل گرفته است ظهور دلالان و واسطه گران نا آگاه است که زیر نظر سیستمهای عرضه آثار هنری مانند گالری و نگارخانهها فعالیت ندارند و فعالیت آنان از چشم مراکز نظارتی پنهان مانده است. این گونه واسطه گران که اغلب فاقد دانش و تخصص لازماند ناخواسته جریان هنر را از مسیر رشد خود به سمت سودجویی هدایت میکنند که از آسیبهای پنهان هنر معاصر ایران به شمار میآید لذا ساماندهی و تعیین معیار و احراز شایستگی آنان از بایستههای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است تا
بیش از پیش سلامت و امنیت اقتصاد هنر در جامعه تأمین شود.
گالریها در میان بخشهای غیر دولتی، نقش مهمی در شکوفایی اقتصاد هنر معاصر ایران داشتهاند لذا تقویت و ارتقای گالریهای فعال بهعنوان بازارهای کوچک هنرهای تجسمی و نیز مشارکت آنان در فرایندها و رویدادهای بزرگ هنری فراملی و منطقهای میتواند افزون بر ایجاد زمینهای برای تبادل ایدههای نوین هنری، نقش مهمی در بهرهوری از اقتصاد جهانی هنر نیز داشته باشد.
از میان آسیبها و بحرانهایی که میتواند هنر تجسمی کشور را مشوش و منحط سازد این موارد به نظر حائز اهمیت است که توجه دولتمردان را میطلبد. امید که با همگرایی دولت و همه هنرمندان، بسترهای رشد و توسعه روابط فرهنگی، هنری و علمی فراهم شود و شاهد شکوفایی و توسعه عمیق هنرهای تجسمی باشیم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه