«جیران» و یک سوءتفاهم تاریخی
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
این روزها دو سریال تاریخی در شبکه نمایش خانگی عرضه شده است. «جیران» ساخته حسن فتحی به دوران قاجار و سلطنت ناصرالدین شاه و رابطه عاشقانه او با دختری روستایی میپردازد و «خاتون» به کارگردانی تینا پاکروان دوران پهلوی و حضور متفقین در ایران را روایت میکند. «خاتون» در کنار روایت یک قصه عاشقانه، بیشتر از «جیران» به مسائل اجتماعی میپردازد و در «جیران» مثل اغلب سریالهای فتحی، عشق پررنگ است. مسألهای که «جیران» با آن مواجه شده و پیشتر، علی حاتمی بسیار با آن روبهرو بود، مقایسه تصویر شخصیتهای واقعی و بازیگرانی است که نقش آنها را بازی میکنند. زمانی که حاتمی فیلم و سریال میساخت، عدهای به او خرده میگرفتند که تاریخ را تحریف میکند. حاتمی در مصاحبههایش پاسخ آنها را میداد و معتقد بود تاریخی که او روایت میکند، تهرانی که میسازد و شخصیتهایش باب سلیقه و زیباییشناسی خودش شکل گرفته است. روایت تاریخ، بخشی از دغدغه حاتمی بود، او در طراحی صحنه، لباس و دیالوگ نویسی، معیارهایی داشت که آنها را در آثارش اجرا میکرد و بیشتر به قصهگویی توجه داشت. فتحی هم، در کنار روایت قصههایی که در گذشته اتفاق افتاده و رنگ گذشته گرفته، میکوشد زیبایی شناسی و سلیقه تصویری خود را در آثارش نمایش دهد.
انتخاب بازیگران و طراحی چهره آنها هم بخشی از این رویکرد و سلیقه است. بنابراین این خواسته که خدیجه شبیه نمونه واقعی باشد یا مهدعلیا چرا شبیه مادر ناصرالدین شاه نیست یا بهرام رادان شباهتی به ناصرالدین شاه قاجار ندارد، از پایه و اساس خطاست. بیننده با اثری تاریخی یا مستند روبهرو نیست، «جیران» و فتحی هم ادعایی ندارند که تاریخ را نعل به نعل روایت کردهاند. «جیران» سریال است و باید زیبا، جذاب و پرکشش باشد. همان طور که فیلمها و سریالهای غربی، روایتی پرتعلیق و جذاب از زندگی گذشتگانشان دارند. نمونه دم دستی و بسیار دیده شده «قصههای جزیره» است. آیا این سریال جزئیات زندگی مردم کانادا در آن مقطع تاریخی را روایت کرده؟ لباسها، دکور خانهها، پوشش و آرایش زنان کاملاً منطبق بر تاریخ است؟ قطعاً تیم تولید برای جذابتر نشان دادن آنچه در گذشته رخ داده، دست به تغییر زده و همه چیز را زیباتر و جذابتر نشان داده است. جذب مخاطب، آن هم برای اثری که باید به شکلی درست در بازار عرضه و تقاضا دیده و پسندیده شود، ملاحظاتی دارد که از جزیره پرنس ادوارد آن سالها و کانادای آن روزگار، فرهنگ، سلیقه و زیباییشنایی عرضه میکند که ممکن است شبیه دنیای واقعی نباشد. اما تماشاگر ایرانی، هر چه سریالها و فیلمهای خارجی مقابل چشمانش قرار میدهد، میپذیرد اما درباره سریالها و فیلمهای ایرانی خط کشی در دست دارد که به غلط و بدون در نظر گرفتن معیارهای درام، به تماشای یک اثر نشسته و از آن خرده میگیرد.
«جیران» ضعفها و کاستیهایی دارد، اما ضعف آن ربطی به انتخاب بازیگران و شبیه نبودن مریلا زارعی به مهدعلیا و پریناز ایزدیار به خدیجه ندارد. اگرچه شبکههای اجتماعی این فرصت را به مردم میدهد که بیمحابا، پدیدهای را نقد یا ستایش کنند، اما زمان محک درست تری برای قضاوت درباره اثر هنری است. از علی حاتمی، «دلشدگان» و «هزاردستان» باقی است و تهرانی که گاه خیالانگیز است و گاه دهشتناک. آداب و سنتهایی که در آثار او جلوهگری میکنند و دیالوگهایی شاعرانه و گوشنواز که دیگر شبیهشان در سینمای ایران، نوشته نخواهد شد.
روزنامهنگار
این روزها دو سریال تاریخی در شبکه نمایش خانگی عرضه شده است. «جیران» ساخته حسن فتحی به دوران قاجار و سلطنت ناصرالدین شاه و رابطه عاشقانه او با دختری روستایی میپردازد و «خاتون» به کارگردانی تینا پاکروان دوران پهلوی و حضور متفقین در ایران را روایت میکند. «خاتون» در کنار روایت یک قصه عاشقانه، بیشتر از «جیران» به مسائل اجتماعی میپردازد و در «جیران» مثل اغلب سریالهای فتحی، عشق پررنگ است. مسألهای که «جیران» با آن مواجه شده و پیشتر، علی حاتمی بسیار با آن روبهرو بود، مقایسه تصویر شخصیتهای واقعی و بازیگرانی است که نقش آنها را بازی میکنند. زمانی که حاتمی فیلم و سریال میساخت، عدهای به او خرده میگرفتند که تاریخ را تحریف میکند. حاتمی در مصاحبههایش پاسخ آنها را میداد و معتقد بود تاریخی که او روایت میکند، تهرانی که میسازد و شخصیتهایش باب سلیقه و زیباییشناسی خودش شکل گرفته است. روایت تاریخ، بخشی از دغدغه حاتمی بود، او در طراحی صحنه، لباس و دیالوگ نویسی، معیارهایی داشت که آنها را در آثارش اجرا میکرد و بیشتر به قصهگویی توجه داشت. فتحی هم، در کنار روایت قصههایی که در گذشته اتفاق افتاده و رنگ گذشته گرفته، میکوشد زیبایی شناسی و سلیقه تصویری خود را در آثارش نمایش دهد.
انتخاب بازیگران و طراحی چهره آنها هم بخشی از این رویکرد و سلیقه است. بنابراین این خواسته که خدیجه شبیه نمونه واقعی باشد یا مهدعلیا چرا شبیه مادر ناصرالدین شاه نیست یا بهرام رادان شباهتی به ناصرالدین شاه قاجار ندارد، از پایه و اساس خطاست. بیننده با اثری تاریخی یا مستند روبهرو نیست، «جیران» و فتحی هم ادعایی ندارند که تاریخ را نعل به نعل روایت کردهاند. «جیران» سریال است و باید زیبا، جذاب و پرکشش باشد. همان طور که فیلمها و سریالهای غربی، روایتی پرتعلیق و جذاب از زندگی گذشتگانشان دارند. نمونه دم دستی و بسیار دیده شده «قصههای جزیره» است. آیا این سریال جزئیات زندگی مردم کانادا در آن مقطع تاریخی را روایت کرده؟ لباسها، دکور خانهها، پوشش و آرایش زنان کاملاً منطبق بر تاریخ است؟ قطعاً تیم تولید برای جذابتر نشان دادن آنچه در گذشته رخ داده، دست به تغییر زده و همه چیز را زیباتر و جذابتر نشان داده است. جذب مخاطب، آن هم برای اثری که باید به شکلی درست در بازار عرضه و تقاضا دیده و پسندیده شود، ملاحظاتی دارد که از جزیره پرنس ادوارد آن سالها و کانادای آن روزگار، فرهنگ، سلیقه و زیباییشنایی عرضه میکند که ممکن است شبیه دنیای واقعی نباشد. اما تماشاگر ایرانی، هر چه سریالها و فیلمهای خارجی مقابل چشمانش قرار میدهد، میپذیرد اما درباره سریالها و فیلمهای ایرانی خط کشی در دست دارد که به غلط و بدون در نظر گرفتن معیارهای درام، به تماشای یک اثر نشسته و از آن خرده میگیرد.
«جیران» ضعفها و کاستیهایی دارد، اما ضعف آن ربطی به انتخاب بازیگران و شبیه نبودن مریلا زارعی به مهدعلیا و پریناز ایزدیار به خدیجه ندارد. اگرچه شبکههای اجتماعی این فرصت را به مردم میدهد که بیمحابا، پدیدهای را نقد یا ستایش کنند، اما زمان محک درست تری برای قضاوت درباره اثر هنری است. از علی حاتمی، «دلشدگان» و «هزاردستان» باقی است و تهرانی که گاه خیالانگیز است و گاه دهشتناک. آداب و سنتهایی که در آثار او جلوهگری میکنند و دیالوگهایی شاعرانه و گوشنواز که دیگر شبیهشان در سینمای ایران، نوشته نخواهد شد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه