تطهیر همهجانبه و کارنامهای تاریک
مهدی توکلیان
عکاس و روزنامهنگار
ساز مخالف، برای گوش خیلیها شنیدنیتر است نسبت به سازی که موافق باشد. درست مانند تمام افرادی که در فضای فرهنگ و هنر و رسانه دچار نوعی عقبافتادگی از فضای امروز شده و سعی دارند تمام کمبودهای شخصی و شخصیتی خود را در قالب شعارهای خوشضرباهنگ متمدنانه و روشنفکرانهای در قالب مخالفت فریاد زده تا شاید به نوعی خود را در قاب نگاه رسانههای مکتوب و بر خط، جای دهند.هرچند سرعت تحولات اخیر این واقعیت را به گونه حقیقی به نمایش گذاشته و هر صاحب اثر خلاقی در عصر رسانههای نوظهور بازتاب فعالیت و عملکرد خلاقانه و هنرمندانه خود را خیلی زود درمییابد و در فضای عرضه و تقاضای جهانی به تجارت و اقتصاد فرهنگ و هنر نیز اقبال نشان میدهد اما با تأسف فراوان بسیارند هنرمندنماها و فعال نماهای فرهنگی که تلاش وافر میکنند تا با برجسته کردن نقش و جایگاه هنرمندان و نویسندگانی که به طور آشکار با اسلام و انقلاب اسلامی ناسازگار بوده و به بهانههای روشنگرانه و نواندیشانه در بستر تاریخی و حتی علیه آن اعلام موضع نمودهاند اقدامی در راستای مقابله با سیاستهای فرهنگی و هنری جمهوری اسلامی را در قالب برنامههای رسانهای به مخاطبان عرضه کنند و تمام تلاش خود را در چهارچوب تطهیر هنرمندان متعلق به دوره پهلوی از مفاسد اخلاقی و تجلیل و تمجید ضمنی از رویدادهای مبتذلی مانند جشن هنر شیراز نیز در دستور کار رسانهای قرار دادهاند. شاید مدیران برنامهریز نابخرد حوزه تبلیغات این موضوع را فراموش کردهاند که در بازار جهانی پیام، امکان خنثیسازی اثرات تهاجم فرهنگی، یعنی آنچه که بهصورت یک پروژه اجرا میشود بیشتر خواهد شد... در واقع، در بازار پیام، عصر دروغهای بزرگ به سر خواهد آمد. علاوه بر این، در بازار پیام، فرهنگها همان قدر که تفاوتهای میان خود را خواهند شناخت، از مشابهتها نیز آگاه خواهند شد... رویکرد نادرست رسانههای معاند نظام در بازه زمانی چند ساله اخیر سعی وافر بر این دارد که با معرفی و تطهیر افراد و تشکلهای فرهنگی و هنری متعلق به دوره پهلوی یک روند در حال گسترش را دامن زده و بر تنویر افکارعمومی بیفزاید. روایتهای نادرست درباره کارگاه های هنری و معرفی چهرههای فاسد فعال زمان گذشته و تشریح خدمت محور برنامههای بیمحتوایی چون جشن هنر شیراز در زمره مطالب افشاگرانه زیادی است که تاکنون در رسانههای معاند نظام منتشر شده است، اما ظاهراً بازخوانی وضعیت فرهنگی پیش از انقلاب اسلامی و ارائه روایتهای متفاوت از آن و نحوه مواجهه مبارزان مسلمان و انقلابیون با مفاسد و مفسدان فرهنگی بازمانده از آن رژیم منحوس، با هدف تطهیر و دستکم تبدیل چهره سیاه فرهنگ مبتذل آن دوره به چهرهای خاکستری، مورد توجه برخی جریانهای معارض و واگرا نیز قرار دارد. مرز بین حقیقت و باطل روایتهای بیدرایت مورد مهمی است که مبادا با کوتاهی در انتقال درست و روایت گری صحیح از اتفاقات پیشین در تاریخ فرهنگ و هنر ایران اسلامی پیام رسانهای معاند نظام را در نقش مصلحان اجتماعی و منجیان فرهنگ و هنر در اندیشه مخاطبان جوان ایران اسلامی نمایش دهد و موج رسانهای و تبلیغاتی دشمن موجب شود که بسیاری از هنرمندان نوپای ناشناخته وطنی تحت تأثیر حجم انبوه اطلاعات نادرست دچار خودباختگی عمیق و جدی شوند و هنر را متعلق به غرب بدانند وآثار هنری خود را در فرم و محتوا با شیفتگی جنونآمیز عجیب به آثار غرب همراه کنند و با نهایت وابستگی به این فرهنگ و هنر غربی، آثار خویش را خلق و ارائه کنند. ضرورت دارد تا برای مراقبت از آثار سوء تداخل فرهنگی صرفاً از طریق افزایش خرد جمعی همت گماشت و از روشهای نفوذ و تداوم جریان ابتذال فرهنگی پیش از انقلاب در فرهنگ و هنر بعد از انقلاب با روشنگری هر چه بیشتر بهره برد تا در میان نسل جوانی که نه آن روزهای اول پیروزی انقلاب اسلامی را دیده و نه به اندازه نیازش روایتهای معتبر و مبتنی بر حقیقت در دسترس دارد اثر گذاشته شود.
عکاس و روزنامهنگار
ساز مخالف، برای گوش خیلیها شنیدنیتر است نسبت به سازی که موافق باشد. درست مانند تمام افرادی که در فضای فرهنگ و هنر و رسانه دچار نوعی عقبافتادگی از فضای امروز شده و سعی دارند تمام کمبودهای شخصی و شخصیتی خود را در قالب شعارهای خوشضرباهنگ متمدنانه و روشنفکرانهای در قالب مخالفت فریاد زده تا شاید به نوعی خود را در قاب نگاه رسانههای مکتوب و بر خط، جای دهند.هرچند سرعت تحولات اخیر این واقعیت را به گونه حقیقی به نمایش گذاشته و هر صاحب اثر خلاقی در عصر رسانههای نوظهور بازتاب فعالیت و عملکرد خلاقانه و هنرمندانه خود را خیلی زود درمییابد و در فضای عرضه و تقاضای جهانی به تجارت و اقتصاد فرهنگ و هنر نیز اقبال نشان میدهد اما با تأسف فراوان بسیارند هنرمندنماها و فعال نماهای فرهنگی که تلاش وافر میکنند تا با برجسته کردن نقش و جایگاه هنرمندان و نویسندگانی که به طور آشکار با اسلام و انقلاب اسلامی ناسازگار بوده و به بهانههای روشنگرانه و نواندیشانه در بستر تاریخی و حتی علیه آن اعلام موضع نمودهاند اقدامی در راستای مقابله با سیاستهای فرهنگی و هنری جمهوری اسلامی را در قالب برنامههای رسانهای به مخاطبان عرضه کنند و تمام تلاش خود را در چهارچوب تطهیر هنرمندان متعلق به دوره پهلوی از مفاسد اخلاقی و تجلیل و تمجید ضمنی از رویدادهای مبتذلی مانند جشن هنر شیراز نیز در دستور کار رسانهای قرار دادهاند. شاید مدیران برنامهریز نابخرد حوزه تبلیغات این موضوع را فراموش کردهاند که در بازار جهانی پیام، امکان خنثیسازی اثرات تهاجم فرهنگی، یعنی آنچه که بهصورت یک پروژه اجرا میشود بیشتر خواهد شد... در واقع، در بازار پیام، عصر دروغهای بزرگ به سر خواهد آمد. علاوه بر این، در بازار پیام، فرهنگها همان قدر که تفاوتهای میان خود را خواهند شناخت، از مشابهتها نیز آگاه خواهند شد... رویکرد نادرست رسانههای معاند نظام در بازه زمانی چند ساله اخیر سعی وافر بر این دارد که با معرفی و تطهیر افراد و تشکلهای فرهنگی و هنری متعلق به دوره پهلوی یک روند در حال گسترش را دامن زده و بر تنویر افکارعمومی بیفزاید. روایتهای نادرست درباره کارگاه های هنری و معرفی چهرههای فاسد فعال زمان گذشته و تشریح خدمت محور برنامههای بیمحتوایی چون جشن هنر شیراز در زمره مطالب افشاگرانه زیادی است که تاکنون در رسانههای معاند نظام منتشر شده است، اما ظاهراً بازخوانی وضعیت فرهنگی پیش از انقلاب اسلامی و ارائه روایتهای متفاوت از آن و نحوه مواجهه مبارزان مسلمان و انقلابیون با مفاسد و مفسدان فرهنگی بازمانده از آن رژیم منحوس، با هدف تطهیر و دستکم تبدیل چهره سیاه فرهنگ مبتذل آن دوره به چهرهای خاکستری، مورد توجه برخی جریانهای معارض و واگرا نیز قرار دارد. مرز بین حقیقت و باطل روایتهای بیدرایت مورد مهمی است که مبادا با کوتاهی در انتقال درست و روایت گری صحیح از اتفاقات پیشین در تاریخ فرهنگ و هنر ایران اسلامی پیام رسانهای معاند نظام را در نقش مصلحان اجتماعی و منجیان فرهنگ و هنر در اندیشه مخاطبان جوان ایران اسلامی نمایش دهد و موج رسانهای و تبلیغاتی دشمن موجب شود که بسیاری از هنرمندان نوپای ناشناخته وطنی تحت تأثیر حجم انبوه اطلاعات نادرست دچار خودباختگی عمیق و جدی شوند و هنر را متعلق به غرب بدانند وآثار هنری خود را در فرم و محتوا با شیفتگی جنونآمیز عجیب به آثار غرب همراه کنند و با نهایت وابستگی به این فرهنگ و هنر غربی، آثار خویش را خلق و ارائه کنند. ضرورت دارد تا برای مراقبت از آثار سوء تداخل فرهنگی صرفاً از طریق افزایش خرد جمعی همت گماشت و از روشهای نفوذ و تداوم جریان ابتذال فرهنگی پیش از انقلاب در فرهنگ و هنر بعد از انقلاب با روشنگری هر چه بیشتر بهره برد تا در میان نسل جوانی که نه آن روزهای اول پیروزی انقلاب اسلامی را دیده و نه به اندازه نیازش روایتهای معتبر و مبتنی بر حقیقت در دسترس دارد اثر گذاشته شود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه