ریشه تعرض، در نبود آموزش و آگاهی است
دکترحجت
عرفانیان پور
متخصص روانشناسی جنسی و مدرس سواد رسانهای
هرگاه که خبری در رابطه با خشونت یا شیوع آن، بویژه خشونتهای جنسی و جنسیتی علیه زنان، رسانهای میشود، بیش و پیش از آنکه شرمسار از هبوط اخلاقی جامعه باشم، به فقر و قحطی آموزش میاندیشم و این که چگونه میشود با پشتوانه غنی آموزههای فرهنگی ایرانی اسلامی خود هنوز گرفتار این دست فجایع باشیم؛ روشن است که این گروکشیها، خشونتها و تعرضات جنسی بسیار جای تأمل دارد و ضروری است که ساختارهای ناسالم و معیوب، با همتی همگانی از ریشه اصلاح شود.براساس تعریف سازمان ملل، هرگونه عملی که شامل خشونتهای مبتنی بر جنسیت باشد، از جمله رساندن آسیبهای فیزیکی یا روحی مثل تحقیر یا توهین، استفاده از واژگان و ادبیات نامناسب، محرومیت یا هرآنچه سبب رنج کشیدن یا ایجاد وحشت در شخصی شود، از مصادیق خشونت است و هرگونه عملی که در تقابل با تمایلات جنسی فرد دیگر باشد، از ادبیاتی که در آن واژگان نامناسب جنسی به کار میرود تا هتاکیهای ناموسی در درگیریها، که متأسفانه برخی افراد درباره مادر، خواهر، همسر یا دختر یکدیگر به کار میبرند، همگی مصادیق ادبیات خشونتآمیز جنسی است.یکی دیگر از مصداقهای خشونت برای خانمها، ترغیب آنها به برقراری رابطه جنسی، یا تهدید آنها به از دست دادن کار، موقعیت یا مزایا در صورت رد پیشنهادهای بیشرمانه است.
مهارتهای فردی را نیاموختهایم
مشکل دیگر این است که آموزش مهارتهای فردی ضعیف است. ما در مسیر رشد و تربیت فرزندان دختر خود، آنها را به گونهای تربیت نمیکنیم که اگر با رفتارها یا درخواستهای ناروایی مواجه شدند، بدانند واکنش درست چیست؛ بیشتر به آنها میآموزیم که برای حفظ آبرو، پنهانکاری و سکوت کنند. به آنها نمیگوییم که چنین افرادی غالباً دچار اختلالات روانی، جنسی و هویتی هستند و اگر تو با این تیپ افراد مواجه شدی، چگونه باید رفتار کنی. به دختران و زنان خانواده خود آرامش خاطر و امنیت نمیدهیم که اگر در چنین شرایطی قرار گرفتند، ما در جایگاه پدر، برادر، همسر، در جایگاه یک مرد و مهمتر از آن یک انسان، حامی آنها هستیم و از آنها با تمام وجود دفاع خواهیم کرد؛ چراکه آنها مقصر و مسئول رفتار افراد بیمار نیستند و نباید از بیان کردن هیچ چیز در حریم امن خانواده بترسند.به پسران خود نیاموختهایم که با خانمها چگونه رفتار کنند؟ به آنها نمیگوییم که همه ما فارغ از جنسیت، حقوقی برابر داریم و کسی نباید با دیگری آمرانه و دستوری صحبت کند یا دیگری را کنترل یا به او تعدی کند.و مهمتر از همه اینها، خود والدین در جامعه ما چقدر آگاهند؟ چقدر از الگوهای سالم رفتاری پیروی میکنند؟ چقدر برای آموختن و آموزاندن، وقت و انرژی و هزینه میکنند؟ حال آنکه شرایط و ساختارهای نادرست رشد و تربیت افراد در خانه و خانواده، نخستین منشأ شکل گرفتن خشونت جنسی است.دیگر اینکه فرد آسیبدیده و قربانی، به جای آنکه مورد حمایت قرار گیرد، بیشتر شهره شهر و بدنام و دعوت به سکوت و سازگاری میشود. اینها همه ضعفها و اشکالات ساختاری جامعه کنونی ماست که باید از ریشه اصلاح شود. نکته دیگر، لزوم داشتن پایگاههای حمایتی حقوقی، مدنی و دینی برای شهروندان است و آگاهی از اینکه در صورت مواجهه با چنین تعرضاتی به کدام مرجع قانونی و کدام ملجأ اجتماعی باید مراجعه کنند تا فرد خاطی و متعرض مورد پیگرد قانونی و توبیخ و مجازات قرار گیرد.در واقع رسالت همه رسانهها تولید محتوا، روشنگری و مطالبه چنین حقوقی است و اینکه با آموزش و ایمنسازیهای اجتماعی سطح سلامت روان افراد و جامعه را ارتقا دهند؛ ما مردم نیز بد نیست از خودمان شروع کنیم و مسئولیتپذیرانه هرجا رفتار ناشایست، هرجا نگاه نامناسب و هرگاه درخواست و پیشنهاد ناروایی در ذهنمان شکل گرفت، خود را در جایگاه فرد مقابل بگذاریم.به همین مناسبت فیلم سینمایی «شاید فردا» به کارگردانی رضا حسنی رنجبر را معرفی میکنم که روایتگر برشی از زندگی خانمی است که برای جلسه امتحان از منزل خارج و با نگاههای نامناسب راننده خودروی عمومی در طول مسیر مواجه میشود. فرد کناری او هم بوی سیگار میدهد و بسیار بیملاحظه خود را در حریم این خانم رها کرده و او پیش از امتحان با این همه آسیب و اضطراب و نبود امنیت اجتماعی، درگیر است و...
عرفانیان پور
متخصص روانشناسی جنسی و مدرس سواد رسانهای
هرگاه که خبری در رابطه با خشونت یا شیوع آن، بویژه خشونتهای جنسی و جنسیتی علیه زنان، رسانهای میشود، بیش و پیش از آنکه شرمسار از هبوط اخلاقی جامعه باشم، به فقر و قحطی آموزش میاندیشم و این که چگونه میشود با پشتوانه غنی آموزههای فرهنگی ایرانی اسلامی خود هنوز گرفتار این دست فجایع باشیم؛ روشن است که این گروکشیها، خشونتها و تعرضات جنسی بسیار جای تأمل دارد و ضروری است که ساختارهای ناسالم و معیوب، با همتی همگانی از ریشه اصلاح شود.براساس تعریف سازمان ملل، هرگونه عملی که شامل خشونتهای مبتنی بر جنسیت باشد، از جمله رساندن آسیبهای فیزیکی یا روحی مثل تحقیر یا توهین، استفاده از واژگان و ادبیات نامناسب، محرومیت یا هرآنچه سبب رنج کشیدن یا ایجاد وحشت در شخصی شود، از مصادیق خشونت است و هرگونه عملی که در تقابل با تمایلات جنسی فرد دیگر باشد، از ادبیاتی که در آن واژگان نامناسب جنسی به کار میرود تا هتاکیهای ناموسی در درگیریها، که متأسفانه برخی افراد درباره مادر، خواهر، همسر یا دختر یکدیگر به کار میبرند، همگی مصادیق ادبیات خشونتآمیز جنسی است.یکی دیگر از مصداقهای خشونت برای خانمها، ترغیب آنها به برقراری رابطه جنسی، یا تهدید آنها به از دست دادن کار، موقعیت یا مزایا در صورت رد پیشنهادهای بیشرمانه است.
مهارتهای فردی را نیاموختهایم
مشکل دیگر این است که آموزش مهارتهای فردی ضعیف است. ما در مسیر رشد و تربیت فرزندان دختر خود، آنها را به گونهای تربیت نمیکنیم که اگر با رفتارها یا درخواستهای ناروایی مواجه شدند، بدانند واکنش درست چیست؛ بیشتر به آنها میآموزیم که برای حفظ آبرو، پنهانکاری و سکوت کنند. به آنها نمیگوییم که چنین افرادی غالباً دچار اختلالات روانی، جنسی و هویتی هستند و اگر تو با این تیپ افراد مواجه شدی، چگونه باید رفتار کنی. به دختران و زنان خانواده خود آرامش خاطر و امنیت نمیدهیم که اگر در چنین شرایطی قرار گرفتند، ما در جایگاه پدر، برادر، همسر، در جایگاه یک مرد و مهمتر از آن یک انسان، حامی آنها هستیم و از آنها با تمام وجود دفاع خواهیم کرد؛ چراکه آنها مقصر و مسئول رفتار افراد بیمار نیستند و نباید از بیان کردن هیچ چیز در حریم امن خانواده بترسند.به پسران خود نیاموختهایم که با خانمها چگونه رفتار کنند؟ به آنها نمیگوییم که همه ما فارغ از جنسیت، حقوقی برابر داریم و کسی نباید با دیگری آمرانه و دستوری صحبت کند یا دیگری را کنترل یا به او تعدی کند.و مهمتر از همه اینها، خود والدین در جامعه ما چقدر آگاهند؟ چقدر از الگوهای سالم رفتاری پیروی میکنند؟ چقدر برای آموختن و آموزاندن، وقت و انرژی و هزینه میکنند؟ حال آنکه شرایط و ساختارهای نادرست رشد و تربیت افراد در خانه و خانواده، نخستین منشأ شکل گرفتن خشونت جنسی است.دیگر اینکه فرد آسیبدیده و قربانی، به جای آنکه مورد حمایت قرار گیرد، بیشتر شهره شهر و بدنام و دعوت به سکوت و سازگاری میشود. اینها همه ضعفها و اشکالات ساختاری جامعه کنونی ماست که باید از ریشه اصلاح شود. نکته دیگر، لزوم داشتن پایگاههای حمایتی حقوقی، مدنی و دینی برای شهروندان است و آگاهی از اینکه در صورت مواجهه با چنین تعرضاتی به کدام مرجع قانونی و کدام ملجأ اجتماعی باید مراجعه کنند تا فرد خاطی و متعرض مورد پیگرد قانونی و توبیخ و مجازات قرار گیرد.در واقع رسالت همه رسانهها تولید محتوا، روشنگری و مطالبه چنین حقوقی است و اینکه با آموزش و ایمنسازیهای اجتماعی سطح سلامت روان افراد و جامعه را ارتقا دهند؛ ما مردم نیز بد نیست از خودمان شروع کنیم و مسئولیتپذیرانه هرجا رفتار ناشایست، هرجا نگاه نامناسب و هرگاه درخواست و پیشنهاد ناروایی در ذهنمان شکل گرفت، خود را در جایگاه فرد مقابل بگذاریم.به همین مناسبت فیلم سینمایی «شاید فردا» به کارگردانی رضا حسنی رنجبر را معرفی میکنم که روایتگر برشی از زندگی خانمی است که برای جلسه امتحان از منزل خارج و با نگاههای نامناسب راننده خودروی عمومی در طول مسیر مواجه میشود. فرد کناری او هم بوی سیگار میدهد و بسیار بیملاحظه خود را در حریم این خانم رها کرده و او پیش از امتحان با این همه آسیب و اضطراب و نبود امنیت اجتماعی، درگیر است و...
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه