چگونه دولت اشغالگر «شهروندان فلسطین» را به «عربهای اسرائیل» تغییر داد؟
انتفاضه جدید در راه است
ایلیا داوودی
روزنامه نگار
بهدنبال حملات خشونتبار و چند باره اسرائیل، خشم شهروندان فلسطینی از دههها ظلم و ستم اسرائیل به آنها برانگیخته شده است. تظاهرات فلسطینیان هم هربار که انجام میشود با واکنشهای وحشیانه روبهرو است؛ ترکیبی از خشونت پلیس رسمی اسرائیل و خشونت باندهای راست افراطی یهودی. هرچه فلسطینیها بیشتر به تبعیض ساختاری که با آن مواجه هستند، اعتراض کنند، خشونت راست افراطی یهودی بیشتر شعلهور میشود. سیاستمداران صهیونیستی بارها همگان را از «قتلعام یهودیان» توسط اعراب ترساندهاند اما با افزایش نفوذ جناح راست افراطی آشکارا فاشیست (که بسیاری از آنها شهرکنشینان مسلح هستند و برخی هم بهطور مستقیم با واحدهای نظامی ارتباط دارند) خطر افزایش جنایات علیه فلسطینیان بسیار بیشتر شده است. رسانههای اجتماعی مملو از کلیپهای یورش پلیس به مراکز تجمع و اعتراض فلسطینیها است؛ پلیس همواره به شیوهای آشنا نسبت به این تجمعات واکنش نشان میدهد؛ نارنجکهای شوکر را به سمت جمعیت شلیک کرده و آنها را با گاز اشکآور خفه میکند و تعداد زیادی هم بازداشت میشوند. برخی از خشونتآمیزترین درگیریها در جاهایی مانند شهرهای لود (لید)، رامل، یافا، حیفا و عکا رخ داده که اسرائیل آنها را بهطور گمراهکنندهای «شهرهای مختلط» توصیف میکند. اسرائیل همواره سعی داشته این مناطق را به عنوان نمونههایی از همزیستی یهودیان و اعراب معرفی کند تا از این رهگذر بر جعلی بودن ماهیت خود سرپوش بگذارد. اما واقعیت بسیار متفاوت است. در هر یک از این شهرها، شهروندان فلسطینی در حاشیه یک شهر فلسطینی سابق زندگی میکنند که با تأسیس نامشروع اسرائیل در سال 1948 هدف پاکسازی قومی قرار گرفت و از آن زمان تاکنون بشدت «یهودیسازی» شده است. ساکنان فلسطینی این شهرها مجبورند هر روز با نژادپرستی بسیاری از همسایگان یهودی خود دست و پنجه نرم کنند و در قوانینی که برای بیرون راندن آنها و کمک به یهودیان (که اغلب اعضای جنبش شهرکنشینان یا دانشجویان مذهبی افراطی هستند) برنامهریزی شده با تبعیض سازمانی آشکار مواجه میشوند. آنها بشدت تحت نظارت پلیس قرار دارند تا از حقوق ساکنان یهودی با هزینه خود محافظت کنند.
تاریخ از بین رفتنی نیست
سال هاست که کینه و خشم به طور پیوسته در حال افزایش است و اکنون به نظر میرسد به نقطه اوج رسیده است. از آنجا که «شهرهای مختلط» از معدود مکانهایی در اسرائیل هستند که شهروندان یهودی و فلسطینی در مجاورت نسبتاً نزدیکی در آنها زندگی میکنند، اکثر مکانهای دیگر بشدت توسط اسرائیل جدا شدهاند و به همین خاطر پتانسیل خشونت اجتماعی در مناطق مورد بحث است. این توضیحات به نوعی ریشهیابی مقولهای است که برخی آن را یک انتفاضه جدید بالقوه یا قیام فلسطینی میدانند؛ انتفاضهای که اسرائیل سعی دارد آن را سرکوب کند. هرچه فلسطینیان بیشتر به تبعیض ساختاری که با آن مواجه است اعتراض کنند، خطر شعلهور شدن احساسات راست افراطی یهودی نیز بیشتر خواهد شد. نیروهای اسرائیلی که برخی تحلیلگران آنها را فاشیستهای یهودی میخوانند، پس از به دست آوردن شش کرسی پارلمانی احزاب آنها در انتخابات ماه مارس اسرائیل به این سرکوبها شدت بخشیدهاند.
سالهاست که شهرکنشینان تلاش میکنند خانوادههای فلسطینی باقیمانده را از «شهرهای مختلط»، بویژه آنهایی که در مرکز کشور، در کنار تلآویو قرار دارند، بیرون برانند. آنها برای راهاندازی مدارس علمی افراطی در میان محلههای فلسطینی کمک دولتی دریافت کردهاند. اکنون تحت پوشش مقابله با اعتراضات، جناح راست افراطی این شانس را دارد که سرکوبهای خود را افزایش دهد. پیشتر رئیس پلیس رژیم صهیونیستی «ایتامار بن گویر» به دروغ ادعا کرده بود که پلیس از برخورد قاطعانه با اعتراضات منع شده است. اما شگفتآورتر آن است که در عین حال از شهروندان دارای سلاح خواسته شده تا سرخود و ذیل اجازه کلی قانونی که به فعالیت آنها داده شده، به خنثی کردن آنچه خود «تهدیدها و خطرها» نام گذاشتهاند، بپردازند. با توجه به اینکه بسیاری از اعضای راست افراطی یهودی مجوز حمل سلاح گرم دارند، واقعیت این است که شهروندان فلسطینی راههای زیادی برای محافظت مؤثر از خود ندارند. نتانیاهو تعهدی واقعی برای آرام کردن اوضاع نداده و دیگر مقامات اسرائیلی نیز شعلههای آتش را برافروختهاند؛ رئیس جمهور رووین ریولین هم که برخلاف نتانیاهو، سعی دارد در ظاهر خود را یک شخصیت متحدکننده معرفی کند، شهروندان فلسطینی را اوباش عرب تشنه به خون میخواند. برای دههها، اسرائیل سعی کرده است این تصویر رسانهای را برای مخاطبان غربی بسازد که شهروندان فلسطینی به «عربهای اسرائیلی» تغییر نام دادهاند و در آنچه خود «تنها دموکراسی در خاورمیانه» میخوانند، با یهودیان کاملاً برابر هستند. رژیم صهیونیستی سعی دارد تاریخ این جمعیت فلسطینی را از طریق تبعیضهای سیستماتیکی که آنها در یک کشور خودخوانده یهودی با آن مواجه هستند، پنهان کند؛ اما فوران خشم فلسطینیان مانع سرپوش گذاشتن بر این موضوع است.
سرکوب قانونی در دموکراسی یهودی
از اواخر دهه 1960، فلسطینیها همواره به دلایل مختلف تظاهرات کردهاند، اما تظاهرات خیابانی گسترده و سراسری تنها یک بار در هر نسل رخ داده است؛ چون آنها همیشه به طرز وحشیانهای توسط نیروهای اسرائیلی سرکوب میشوند. نقطه آغاز قیام جدید را میتوان همان اتفاقی دانست که در دهه 1970 در روز زمین رخ داد؛ زمانی که جوامع فلسطینی اولین اعتصاب عمومی یک روزه خود را در اعتراض به سرقت گسترده دولت از زمینهای کشاورزی تاریخی خود به راه انداختند تا جوامع فقط یهودی در آنها ایجاد شود. مقامات اسرائیلی، از جمله اسحاق رابین، نخستوزیر وقت، از این حمله چنان خشمگین شدند که تانکهای خود را فرستادند؛ در نتیجه شش شهروند فلسطینی کشته شدند. اعتراضات در اکتبر 2000 در آغاز انتفاضه دوم را نیز باید در راستای این موضوع تفسیر کرد. در این اعتراضات طی چند روز، 13 تظاهرکننده به ضرب گلوله کشته و صدها نفر دیگر بشدت مجروح شدند؛ زیرا پلیس اسرائیل از گلولههای جنگی و گلولههای فلزی با روکش لاستیکی به عنوان اولین خط کنترل جمعیت استفاده کرد. تحقیقات قضایی بعدی کمیسیون مربوطه به این نتیجه رسید که پلیس همواره به فلسطینیهای این مناطق به عنوان «دشمن» مینگرد. نسل جدید معترض اعتراضات 2000 را عمدتاً در قالب داستان از والدین خود شنیدهاند و درک مستقیمی با رویداد نداشتهاند؛ اما با وقایع اخیر آنها از نزدیک متوجه میشوند که در دو دهه اخیر پلیس اسرائیل تا چه اندازه نژادپرست و متفاوت از تصویر مثبت برساختهای است که همواره سعی داشته از خود بسازد. اسرائیل همواره فلسطینیان را ستون پنجم میبیند و به همین خاطر آنها هیچ امیدی به بیرون آمدن از زیر سایه الگوی امنیتی اسرائیل ندارند. از یکسو، غیرنظامیان مسلح و از سوی دیگر، سرکوب فوری شهروندان فلسطینی که مخالفت سیاسی خود را نشان میدهند، باعث میشود تا الگویی آشنا برای این دست تعارضها و تنشها درنظر بگیریم؛ بسیاری از عواملی که فلسطینیان را در سال 2000 به خیابانها آورد، هنوز از بین نرفتهاند. پلیس همچنان نسبت به معترضان سیاسی، خشن و سرکوبگر است و تخریب خانهها و سیاستهای برنامهریزی نژادپرستانه هنوز به این معنی است که جوامع فلسطینی در خفقان اسرائیل به سر میبرند. روی کار بودن سیاستمداران یهودی هنوز یک امر معمول است و رهبران فلسطینی در اسرائیل همچنان از دولت و نهادهای اصلی محروم هستند.
در سالهای اخیر، اوضاع حتی بدتر شده است. تصویب قانون «دولت-ملت یهود» در سال 2018 به این معنی است که وضعیت حقوقی فلسطینیان تحت سرکوب به طور رسمی و ساختاری هم بدتر شده است. براساس این قانون که بلافاصله بعد از هفتادمین سالگرد تشکیل کشور اسرائیل به تصویب رسید، زبان عربی دیگر زبان رسمی اسرائیل نخواهد بود و برای تعیین حق سرنوشت یهودیان لازم است زبان عربی تنزل داده شود. بر اساس قوانین، شهروندان عرب باید از حقوق یکسانی با دیگر شهروندان یهودی برخوردار باشند، اما بسیاری از آنها معتقدند که در زندگی روزمره شاهد برخوردهای تبعیضآمیز هستند و شهروند درجه دو محسوب میشوند. این قانون صراحتاً شهروندان فلسطینی را به طبقه فرودست دائمی تنزل داده است؛ به طوری که آنها دیگر نه شهروندان واقعی بلکه کارگرانی میهمان هستند که ناخوانده در یک کشور یهودی حضور دارند. نتانیاهو درباره تصویب این قانون گفته بود: «ما حقوق مدنی را در دموکراسی اسرائیل تضمین خواهیم کرد. اما اکثریت هم حقوقی دارد و اکثریت تصمیم میگیرد. اکثریت مطلق میخواهد ویژگی یهودی دولت ما را برای نسلهای آینده تضمین کند.» فلسطینیان بنبست سیاسی و دیپلماتیک را پیش روی خود میبینند و تحت فشار سایه پارادایم امنیتی اسرائیل روی خود هستند؛ پارادایمی که به راحتی آنها را به عنوان ستون پنجم یا اسب تروای فلسطینی در داخل یک کشور یهودی میبیند. این همان پارادایمی است که در حال حاضر علیهشان جریان دارد و خشونت پلیس و شهرک نشینان را در مناطق مختلف توجیه میکند.
روزنامه نگار
بهدنبال حملات خشونتبار و چند باره اسرائیل، خشم شهروندان فلسطینی از دههها ظلم و ستم اسرائیل به آنها برانگیخته شده است. تظاهرات فلسطینیان هم هربار که انجام میشود با واکنشهای وحشیانه روبهرو است؛ ترکیبی از خشونت پلیس رسمی اسرائیل و خشونت باندهای راست افراطی یهودی. هرچه فلسطینیها بیشتر به تبعیض ساختاری که با آن مواجه هستند، اعتراض کنند، خشونت راست افراطی یهودی بیشتر شعلهور میشود. سیاستمداران صهیونیستی بارها همگان را از «قتلعام یهودیان» توسط اعراب ترساندهاند اما با افزایش نفوذ جناح راست افراطی آشکارا فاشیست (که بسیاری از آنها شهرکنشینان مسلح هستند و برخی هم بهطور مستقیم با واحدهای نظامی ارتباط دارند) خطر افزایش جنایات علیه فلسطینیان بسیار بیشتر شده است. رسانههای اجتماعی مملو از کلیپهای یورش پلیس به مراکز تجمع و اعتراض فلسطینیها است؛ پلیس همواره به شیوهای آشنا نسبت به این تجمعات واکنش نشان میدهد؛ نارنجکهای شوکر را به سمت جمعیت شلیک کرده و آنها را با گاز اشکآور خفه میکند و تعداد زیادی هم بازداشت میشوند. برخی از خشونتآمیزترین درگیریها در جاهایی مانند شهرهای لود (لید)، رامل، یافا، حیفا و عکا رخ داده که اسرائیل آنها را بهطور گمراهکنندهای «شهرهای مختلط» توصیف میکند. اسرائیل همواره سعی داشته این مناطق را به عنوان نمونههایی از همزیستی یهودیان و اعراب معرفی کند تا از این رهگذر بر جعلی بودن ماهیت خود سرپوش بگذارد. اما واقعیت بسیار متفاوت است. در هر یک از این شهرها، شهروندان فلسطینی در حاشیه یک شهر فلسطینی سابق زندگی میکنند که با تأسیس نامشروع اسرائیل در سال 1948 هدف پاکسازی قومی قرار گرفت و از آن زمان تاکنون بشدت «یهودیسازی» شده است. ساکنان فلسطینی این شهرها مجبورند هر روز با نژادپرستی بسیاری از همسایگان یهودی خود دست و پنجه نرم کنند و در قوانینی که برای بیرون راندن آنها و کمک به یهودیان (که اغلب اعضای جنبش شهرکنشینان یا دانشجویان مذهبی افراطی هستند) برنامهریزی شده با تبعیض سازمانی آشکار مواجه میشوند. آنها بشدت تحت نظارت پلیس قرار دارند تا از حقوق ساکنان یهودی با هزینه خود محافظت کنند.
تاریخ از بین رفتنی نیست
سال هاست که کینه و خشم به طور پیوسته در حال افزایش است و اکنون به نظر میرسد به نقطه اوج رسیده است. از آنجا که «شهرهای مختلط» از معدود مکانهایی در اسرائیل هستند که شهروندان یهودی و فلسطینی در مجاورت نسبتاً نزدیکی در آنها زندگی میکنند، اکثر مکانهای دیگر بشدت توسط اسرائیل جدا شدهاند و به همین خاطر پتانسیل خشونت اجتماعی در مناطق مورد بحث است. این توضیحات به نوعی ریشهیابی مقولهای است که برخی آن را یک انتفاضه جدید بالقوه یا قیام فلسطینی میدانند؛ انتفاضهای که اسرائیل سعی دارد آن را سرکوب کند. هرچه فلسطینیان بیشتر به تبعیض ساختاری که با آن مواجه است اعتراض کنند، خطر شعلهور شدن احساسات راست افراطی یهودی نیز بیشتر خواهد شد. نیروهای اسرائیلی که برخی تحلیلگران آنها را فاشیستهای یهودی میخوانند، پس از به دست آوردن شش کرسی پارلمانی احزاب آنها در انتخابات ماه مارس اسرائیل به این سرکوبها شدت بخشیدهاند.
سالهاست که شهرکنشینان تلاش میکنند خانوادههای فلسطینی باقیمانده را از «شهرهای مختلط»، بویژه آنهایی که در مرکز کشور، در کنار تلآویو قرار دارند، بیرون برانند. آنها برای راهاندازی مدارس علمی افراطی در میان محلههای فلسطینی کمک دولتی دریافت کردهاند. اکنون تحت پوشش مقابله با اعتراضات، جناح راست افراطی این شانس را دارد که سرکوبهای خود را افزایش دهد. پیشتر رئیس پلیس رژیم صهیونیستی «ایتامار بن گویر» به دروغ ادعا کرده بود که پلیس از برخورد قاطعانه با اعتراضات منع شده است. اما شگفتآورتر آن است که در عین حال از شهروندان دارای سلاح خواسته شده تا سرخود و ذیل اجازه کلی قانونی که به فعالیت آنها داده شده، به خنثی کردن آنچه خود «تهدیدها و خطرها» نام گذاشتهاند، بپردازند. با توجه به اینکه بسیاری از اعضای راست افراطی یهودی مجوز حمل سلاح گرم دارند، واقعیت این است که شهروندان فلسطینی راههای زیادی برای محافظت مؤثر از خود ندارند. نتانیاهو تعهدی واقعی برای آرام کردن اوضاع نداده و دیگر مقامات اسرائیلی نیز شعلههای آتش را برافروختهاند؛ رئیس جمهور رووین ریولین هم که برخلاف نتانیاهو، سعی دارد در ظاهر خود را یک شخصیت متحدکننده معرفی کند، شهروندان فلسطینی را اوباش عرب تشنه به خون میخواند. برای دههها، اسرائیل سعی کرده است این تصویر رسانهای را برای مخاطبان غربی بسازد که شهروندان فلسطینی به «عربهای اسرائیلی» تغییر نام دادهاند و در آنچه خود «تنها دموکراسی در خاورمیانه» میخوانند، با یهودیان کاملاً برابر هستند. رژیم صهیونیستی سعی دارد تاریخ این جمعیت فلسطینی را از طریق تبعیضهای سیستماتیکی که آنها در یک کشور خودخوانده یهودی با آن مواجه هستند، پنهان کند؛ اما فوران خشم فلسطینیان مانع سرپوش گذاشتن بر این موضوع است.
سرکوب قانونی در دموکراسی یهودی
از اواخر دهه 1960، فلسطینیها همواره به دلایل مختلف تظاهرات کردهاند، اما تظاهرات خیابانی گسترده و سراسری تنها یک بار در هر نسل رخ داده است؛ چون آنها همیشه به طرز وحشیانهای توسط نیروهای اسرائیلی سرکوب میشوند. نقطه آغاز قیام جدید را میتوان همان اتفاقی دانست که در دهه 1970 در روز زمین رخ داد؛ زمانی که جوامع فلسطینی اولین اعتصاب عمومی یک روزه خود را در اعتراض به سرقت گسترده دولت از زمینهای کشاورزی تاریخی خود به راه انداختند تا جوامع فقط یهودی در آنها ایجاد شود. مقامات اسرائیلی، از جمله اسحاق رابین، نخستوزیر وقت، از این حمله چنان خشمگین شدند که تانکهای خود را فرستادند؛ در نتیجه شش شهروند فلسطینی کشته شدند. اعتراضات در اکتبر 2000 در آغاز انتفاضه دوم را نیز باید در راستای این موضوع تفسیر کرد. در این اعتراضات طی چند روز، 13 تظاهرکننده به ضرب گلوله کشته و صدها نفر دیگر بشدت مجروح شدند؛ زیرا پلیس اسرائیل از گلولههای جنگی و گلولههای فلزی با روکش لاستیکی به عنوان اولین خط کنترل جمعیت استفاده کرد. تحقیقات قضایی بعدی کمیسیون مربوطه به این نتیجه رسید که پلیس همواره به فلسطینیهای این مناطق به عنوان «دشمن» مینگرد. نسل جدید معترض اعتراضات 2000 را عمدتاً در قالب داستان از والدین خود شنیدهاند و درک مستقیمی با رویداد نداشتهاند؛ اما با وقایع اخیر آنها از نزدیک متوجه میشوند که در دو دهه اخیر پلیس اسرائیل تا چه اندازه نژادپرست و متفاوت از تصویر مثبت برساختهای است که همواره سعی داشته از خود بسازد. اسرائیل همواره فلسطینیان را ستون پنجم میبیند و به همین خاطر آنها هیچ امیدی به بیرون آمدن از زیر سایه الگوی امنیتی اسرائیل ندارند. از یکسو، غیرنظامیان مسلح و از سوی دیگر، سرکوب فوری شهروندان فلسطینی که مخالفت سیاسی خود را نشان میدهند، باعث میشود تا الگویی آشنا برای این دست تعارضها و تنشها درنظر بگیریم؛ بسیاری از عواملی که فلسطینیان را در سال 2000 به خیابانها آورد، هنوز از بین نرفتهاند. پلیس همچنان نسبت به معترضان سیاسی، خشن و سرکوبگر است و تخریب خانهها و سیاستهای برنامهریزی نژادپرستانه هنوز به این معنی است که جوامع فلسطینی در خفقان اسرائیل به سر میبرند. روی کار بودن سیاستمداران یهودی هنوز یک امر معمول است و رهبران فلسطینی در اسرائیل همچنان از دولت و نهادهای اصلی محروم هستند.
در سالهای اخیر، اوضاع حتی بدتر شده است. تصویب قانون «دولت-ملت یهود» در سال 2018 به این معنی است که وضعیت حقوقی فلسطینیان تحت سرکوب به طور رسمی و ساختاری هم بدتر شده است. براساس این قانون که بلافاصله بعد از هفتادمین سالگرد تشکیل کشور اسرائیل به تصویب رسید، زبان عربی دیگر زبان رسمی اسرائیل نخواهد بود و برای تعیین حق سرنوشت یهودیان لازم است زبان عربی تنزل داده شود. بر اساس قوانین، شهروندان عرب باید از حقوق یکسانی با دیگر شهروندان یهودی برخوردار باشند، اما بسیاری از آنها معتقدند که در زندگی روزمره شاهد برخوردهای تبعیضآمیز هستند و شهروند درجه دو محسوب میشوند. این قانون صراحتاً شهروندان فلسطینی را به طبقه فرودست دائمی تنزل داده است؛ به طوری که آنها دیگر نه شهروندان واقعی بلکه کارگرانی میهمان هستند که ناخوانده در یک کشور یهودی حضور دارند. نتانیاهو درباره تصویب این قانون گفته بود: «ما حقوق مدنی را در دموکراسی اسرائیل تضمین خواهیم کرد. اما اکثریت هم حقوقی دارد و اکثریت تصمیم میگیرد. اکثریت مطلق میخواهد ویژگی یهودی دولت ما را برای نسلهای آینده تضمین کند.» فلسطینیان بنبست سیاسی و دیپلماتیک را پیش روی خود میبینند و تحت فشار سایه پارادایم امنیتی اسرائیل روی خود هستند؛ پارادایمی که به راحتی آنها را به عنوان ستون پنجم یا اسب تروای فلسطینی در داخل یک کشور یهودی میبیند. این همان پارادایمی است که در حال حاضر علیهشان جریان دارد و خشونت پلیس و شهرک نشینان را در مناطق مختلف توجیه میکند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه