تأملی در برساخت سیاسی امنیتی حوادث میدانی اخیر

تیغ تفرقه رسانه های معاند بر روابط ایران و افغانستان


حلما حکیم نژاد
کارشناس مطالعات منطقه‌ای
آنچه در روزهای اخیر در رسانه‌های معاند با انقلاب اسلامی و فضای مجازی پیرامون روابط ایران و افغانستان ردوبدل می‌شود، بازتابی از حوادث میدانی و برساخت روانی رسانه‌ها بود. چند رخداد در طول مدت‌زمان بسیار کوتاهی (تقریباً ظرف یک هفته) اتفاق افتاد که به هیچ‌وجه نباید به آنها به طور مجزا و مستقل پرداخت؛ بلکه آنچه منجر به کشف اهداف و تحلیل جامع و دقیق مسأله یا مسائل می‌شود، فهم و توجه به نسبت رفت و برگشتی میان این حوادث میدانی و بازنمود رسانه‌ای آنها است. ابتدا بهتر است به رخدادهای حادث شده پرداخت و بعد بازنمایی رسانه‌ای آن را تحلیل کرد. نخستین رخدادی که اتفاق افتاد، قتل دو طلبه اهل گنبدکاووس در استان گلستان بود، سه روز بعد  در مشهد مقدس و در صحن پیامبر اعظم(ص)، سه روحانی توسط تبعه وهابی مسلک افغان با چاقو مضروب شدند که این حمله تروریستی منجر به شهادت دو تن از این روحانیان شد. نشر تصاویر تجمعات افرادی در کابل و هرات در مقابل سفارت و کنسولگری ایران، رخداد دیگری بود که رسانه‌های معاند به آن پرداختند. شب گذشته نیز در فضای مجازی، شایعه‌ای مبنی بر ربودن و قتل یک دختر نوجوان ایرانی توسط یک تبعه افغان منتشر شد که با پیگیری‌های صورت گرفته کذب آن مشخص شد. همچنین تصاویری در فضای مجازی در حال گردش است که در آن ادعا می‌شود نیروهای پلیس ایران اتباع افغانستانی را تحقیر و آزار می‌کنند.
اما در ضمن این رخدادها و شایعات رسانه‌ای چه تصاویر و گزاره‌هایی بازنمایی و القا شد و می‌شود؟ رسانه‌های جریان ضدانقلاب بلافاصله پس از همان رخداد نخست، یعنی قتل دو طلبه گنبدی، با طرح گمانه مذهبی بودن این قتل، زمینه فعال کردن گسل‌های قومیتی و مذهبی را فراهم کردند. یکی از دلالت‌ها در القای مذهبی بودن این حادثه، تأکیدی بود که رسانه‌های معاند بر زمان وقوع قتل یعنی کلیدواژه «قبل از نماز تراویح» - به مثابه امری اختلافی میان شیعه و سنی- داشتند. دلالت دیگر، مربوط به اشاره بی‌ربط رسانه‌های ضدانقلاب به ماجرای اظهارات محمدحسین گرگیج در ضمن خبر قتل این دو طلبه اهل گنبد بود.
همچنین، العربیه فارسی وابسته به دربار سعودی از همان ابتدا و زمانی که هنوز هیچ وجهی از وجوه این حادثه ازجمله انگیزه‌های این قتل روشن نشده بود، با القای گزاره سنتی «فشار حاکمیت بر اقلیت‌های مذهبی» این خبر را پوشش داد. العربیه به واسطه کلیدواژه‌هایی همچون «قتل‌های زنجیره‌ای شهروندان و روحانیان اهل سنت» و «فشار نهادهای امنیتی بر جامعه اهل تسنن در ایران» این برساخت تفرقه‌افکنانه را رقم زد. سایر منابع تولید ضدانقلاب ازجمله رادیو فردا (وابسته به کنگره امریکا)، صدای امریکا (متعلق به وزارت خارجه امریکا)، دویچه وله (وابسته به وزارت خارجه آلمان) و ایندیپندنت سعودی و کیهان لندن و... نیز تقریباً با همین رویکرد این رخداد را پوشش دادند و از همان ابتدا شائبه مذهبی بودن آن را بدون هیچ دلیل مستندی پوشش دادند.
نکته قابل توجه و تعجب در این میان، رویکردهای برخی رسانه‌های رسمی در داخل بود که در مواضعی کاملاً همسو با تصویرسازی جریان ضدانقلاب بود. برای نمونه وب‌سایت روزنامه اصلاح‌طلب آسیا، با استناد به محتویات تولیدی در فضای مجازی و با تأکید بر «تبعیض سیستماتیک میان شیعیان و اهل سنت» نوشت:«در همین‌باره برخی کاربران شبکه‌های اجتماعی اسم کامل مقتولان را «گل‌محمد آخوند پژمان» و «عبدالرحمان آخوند خوجه» اعلام کرده‌اند‌ و نوشته‌اند که قتل این دو طلبه پیش از برگزاری مراسم «نماز تروایح» صورت گرفته است. نماز تراویح، به نمازهایی اطلاق می‌شود که مسلمانان سنی در شب‌های ماه رمضان پس از نماز عشاء به جماعت می‌خوانند. بر‌اساس این گزارش‌ها، جنازه این افراد پس از قتل با گلوله، با تبر نیز مورد حمله قرار گرفته است. مردم گنبدکاووس اکثراً ترکمن و سنی‌مذهب هستند. بر‌اساس آمارهای رسمی حدود ۸ تا ۱۰ درصد از جمعیت ایران را مسلمانان سنی تشکیل می‌دهند، اما این گروه همواره به تبعیض‌ها و فشارهای سیستماتیک اعتراض دارند»...
اما برساختی که پس از رخداد دوم - یعنی حمله با چاقو به سه طلبه در حرم رضوی- صورت گرفت را باید در امتداد همین پروژه اختلاف‌افکنی مذهبی ضدانقلاب تحلیل کرد که نشانه آن نیز در بازنمایی این رخداد به عنوان «اقدامی تلافی جویانه» نسبت رخداد قبلی بود. نشانه دیگر برای اثبات پروژه اختلاف افکنی مذهبی توسط جریان معاند، به ارتباط دادن انگیزه عامل این حمله تروریستی به بحث امر به معروف و نهی از منکر بازمی‌گردد.
پس از رخداد نخست - یعنی قتل دو طلبه گنبدی - عمده تلاش ضدانقلاب معطوف به تفرقه‌افکنی مذهبی بود، درحالی که پس رخداد دوم -یعنی حمله به سه روحانی در حرم رضوی و محرز شدن تابعیت ضارب- علاوه بر القای تصویر اختلاف مذهبی، پروژه دامن زدن به اختلاف قومیتی و تقابل‌سازی میان دو ملت ایران و افغانستان را نیز در دستور کار قرار دادند. پس از آن بود که تعداد زیادی ویدیو و متن خبر با مضمون «آزار و اذیت مهاجرین افغانستانی در ایران» در فضای مجازی منتشر شد تا گسل های قومیتی را فعال کند.
به نظر می‌رسد آنچه در برساخت سیاسی امنیتی اخیر در حال بروز است، تقدم عملیات روانی بر عملیات میدانی است. به‌عبارت دیگر، رسانه‌های جریان معاند با انقلاب اسلامی در حال پیشبرد اهداف میدانی خود ازجمله راه‌اندازی نزاع‌های قومیتی و مذهبی - به مثابه یک راهبرد سنتی استعماری- از مجرای برساخت روانی و رسانه‌ای هستند. اما درباره همراهی خواسته یا ناخواسته یک جریان بدسابقه داخلی، در تقابل با امنیت و منافع ملی، باید به راهبرد رسانه‌ای جریان موسوم به اصلاح‌طلبی اشاره کرد که در زمان خروج امریکا از افغانستان و روی کار آمدن طالبان، قصد داشت کشور را به ورطه یک درگیری بی‌سرانجام در افغانستان بکشاند؛ جریانی که در برهه‌های تاریخی دیگر نیز بحران‌های اقتصادی، سیاسی و امنیتی متعددی را به کشور تحمیل کرده است.



آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7885/6/609395/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها