جلال دهقانی فیروزآبادی، استاد دانشگاه در گفتوگو با «ایران» به تشریح تحولات جاری در مذاکرات احیای برجام پرداخت
امریکا میخواهد باجگیری کند
گروه سیاسی/مذاکرات احیای برجام در وین با وقفهای نامعلوم روبهروشده است و دولتمردان امریکایی هنوز برای تصمیمگیری پیرامون این موضوع با تردید دست و پنجه نرم میکنند. جلال دهقانی فیروزآبادی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتوگویی کوتاه با روزنامه ایران به تبیین تحولات جاری و دلایل توقف گفتوگوها پرداخته است که از نظر میگذرد.
مذاکرات احیای برجام در وین دچار وقفه شده و به نظر میرسد امریکا در گرفتن تصمیم آخر دچار مشکل شده است دلیل این مسأله را بروز تردید در مقامهای دولت امریکا برای بازگشت به برجام میدانید یا تنش در محافل سیاسی این کشور سبب شکلگیری شرایط کنونی در مذاکرات شده است؟
دولت جوبایدن از اول یک راهبرد مشخص در قبال برنامه هستهای ایران داشت و آن فشار به اضافه دیپلماسی بود. مهمترین نقد بایدن به راهبرد فشار حداکثری ترامپ این بود که فشار حداکثری به تنهایی کفایت نمیکند بلکه دیپلماسی باید مکمل این فشار باشد. بنابراین دولت بایدن همان ابتدا تلاش میکرد از میراث ترامپ برای چانه زنی هرچه بیشتر با ایران استفاده کند و بیشترین امتیاز را بگیرد و کمترین امتیاز را بدهد. اما در فرایند مذاکرات به این نتیجه رسید این زیادهخواهی و بیشینهسازی امتیازات از دولت جدید در ایران غیرممکن است، از این رو تلاش کرد به نوعی در سیاست فشار حداکثری ترامپ تعدیلی ایجاد کند ولی کلاً از رویکرد فشار دست برنداشت.
از سوی دیگر گذر زمان و تعمیق اختلافات داخلی در امریکا بین دو حزب، هم دولت را دچار تردید کرد و هم برخی از دموکراتهای تندرو که در بحث هستهای ایران دیدگاههایشان بیشتر نزدیک به جمهوریخواهان بود، فعالتر شدند بنابراین یک عدم تصمیمگیری قطعی وجود داشت. این اختلافات داخلی بویژه که امسال انتخابات کنگره هم برگزار و سال بعد مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری هم شروع میشود، دست به دست هم داده که دولت امریکا نتواند درباره مذاکرات به یک جمعبندی قطعی برسد. این در حالی است که بسیاری از انتقادات نسبت به عدم تصمیمگیری یا راهبرد متزلزل دولت بایدن در قبال ایران در خود امریکا هم مطرح بود. چنانکه بسیاری معتقد بودند که بایدن بعد از رسیدن به قدرت در قبال ایران سیاست مشخصی ندارد. این در حالی بود که او قبل از آن، بحث فشار به اضافه دیپلماسی و شعاری مبنی بر برجام بلندمدتتر یا برجام تقویتشده را مطرح میکرد که مجموع اینها تاکنون سبب شده دولت امریکا نتواند تصمیم سیاسی خود را بگیرد.
رویکرد اروپاییها را درباره تحولات پیش آمده بویژه توقف مذاکرات چگونه ارزیابی میکنید؟ علت سکوت این کشورها در شرایطی که توپ برجام در زمین امریکاست، چیست؟
چهار محور در همان ابتدای مذاکرات هستهای مطرح بود؛ تضمینها، دامنه تحریمها، راستی آزمایی و اجرای هسته ای. اولین حوزهای که با حضور اروپاییها درباره آن تصمیمگیری شد، حوزه اجرای تعهدات هستهای ایران در ازای رفع تحریمها بود. این امر هم مشخص شد که ایران باید چه اقداماتی انجام دهد. نظر اروپاییها درباره 3 مورد دیگر از همان ابتدا این بود که این موارد مشخصاً میان ایران و امریکا مطرح است و این دو کشور باید درباره آنها مذاکره و تصمیمگیری کنند. یعنی موضعشان این بود مطالباتی که جمهوری اسلامی ایران میخواهد در واقع هزینههایی است که امریکا باید در برابر تعهدات ایران دهد بنابراین این مسأله را به ایران احاله میدادند که خودتان مشکلات تان را با امریکا حل کنید. از این رو طبیعی بود اروپاییها بهطور طبیعی با توافقاتی که بهصورت غیرمستقیم بین ایران و امریکا شکل میگیرد، مخالفتی نداشته باشند. الان که امریکاییها به دلیلی به تصمیم نرسیدهاند طبیعتاً اروپاییها موضعشان این است که باز باید سکوت کنند.
البته تاریخ نشان داده اروپاییها برای احیای برجام با وجود بدعهدی امریکا تلاش کردهاند فشارهای خود را بیشتر متوجه ایران کنند
بله؛ تجربه نشان میدهد اروپاییها خیلی امکان نقشآفرینی مثبت که بتوانند مواضع امریکا را تعدیل کنند، ندارند؛ یعنی هم امکان زیادی ندارند و هم نمیخواهند این فشار سیاسی را وارد کنند. چنانکه در بسیاری از مواقع میخواهند پشت سر امریکا سنگر بگیرند. بخصوص که تجربه خروج ترامپ از برجام نشان داد واقعاً اروپاییها جایی که امریکا اراده انجام کاری نداشته باشد، نمیتوانند کاری انجام دهند. البته این دلیل نمیشود آنها موضع بیطرفانه بگیرند بلکه انتظار میرود به عنوان طرفهای مستقلی که با ایران در حال مذاکره هستند، هر دو طرف را ترغیب کنند یا به امریکا فشار بیاورند اما آنها معمولاً برای حل مشکل روی ایران فشار میآورند و نسبت به امریکا اقدامی نمیکنند در حقیقت نمیخواهند برای اجرای برجام هزینهای بپردازند. این در حالی است که برجام یک توافق چند جانبه است و انتظار میرود که سه کشور اروپایی به عنوان شرکای این توافق، سهم خود را ایفا کنند. زمانی که ترامپ به طور یکجانبه از توافق هستهای خارج شد، انتظار میرفت اروپاییها در اجرای این توافق، سهم خود را ایفا کنند که این اتفاق رخ نداد و حالا هم که باید فشار لازم را به امریکا بیاورند تا زودتر تصمیمگیری کند یک موضع بیطرفی گرفتهاند که بیمعنی است؛ زیرا اروپا خود یک طرف قرارداد است و باید هم خودش به تعهدش عمل کند و هم طرفی را که به تعهداتش عمل نمیکند، تحت فشار قرار دهد یا حداقل تلاش کند ولی الان شاهد یک نوع بیتفاوتی در اروپاییها هستیم.
امریکا تلاش میکند موضوعات اختلافی با ایران را تنها به تحریمهای سپاه تقلیل دهد اما به نظر میرسد این تنها مسأله باقی مانده برای حل موضوع برجام نیست. نظر شما چیست؟
بخشی از مسأله اختلافات به موضوع تحریمهای سپاه برمی گردد. رفع این تحریمها مورد مخالفت بسیاری از نمایندگان کنگره قرار گرفته و حتی برخی از دموکراتها نیز با این موضوع مخالف هستند ولی این تنها عامل باقی مانده در مذاکرات نیست. نکته مهمتر این است که دولت بایدن به نوعی تصمیم گرفته بود این تحریم را بردارد و سپاه را از لیست گروههای حامی تروریست حذف کند اما الان به این نتیجه رسیده است که علاوه بر توافقاتی که در چهارچوب برجام مطرح است، مابه ازاهای بیشتری را از ایران مطالبه کند. چنانکه موضع اخیر سخنگوی کاخ سفید که گفته بود اگر ایران خواستههای فرابرجامی دارد، فراتر از آن هم باید امتیازاتی را بدهد، به معنای باجگیری امریکا از ایران است. یعنی امریکا به نوعی دارد باجگیری میکند یا میخواهد باجگیری کند. اما این تنها مشکل نیست یکی از مهمترین مشکلات موجود که به نوعی به سپاه هم مرتبط میشود، دامنه تحریمهاست از همان اول بحث درباره این بود که چه تحریمهایی رفع شود تا کجا باشد و شامل چه مواردی بشود. این مسائل هنوز کاملاً حل نشده است. همچنین یکی از موضوعات بسیار مهمی که ایران با توجه به سابقهای که امریکا از خودش برجا گذاشته ، بهدرستی در حال پیگیری آن است، موضوع تضمینها است. همه اینها دال بر این است که جمهوری اسلامی در گرفتن تضمینها از امریکا نهایت تلاش خود را کرده است. از سوی دیگر یکی از دلایل برجستهنمایی امریکا در موضوع تحریمهای سپاه میتواند با هدف ایجاد اختلاف داخلی در ایران نیز باشد.
به نظر شما چه ابتکار عملی از سوی هر یک از کشورهای طرف توافق میتواند به شکسته شدن قفل مذاکرات کمک کند؟
ایران تا اینجا به اندازه کافی از خود انعطاف نشان داده است و اگر بپذیریم امریکاییها درصدد باجخواهی از ایران هستند، از این رو انعطاف بیشتر بهخصوص درباره تضمینها و راستیآزمایی خیلی به سود ایران نخواهد بود. فضای کنونی بیش از هر وقت دیگری نیازمند ابتکار عمل اروپاییها، چین و روسیه است که باید امریکا را به نوعی قانع کنند حداقل به توافقات اولیهای که کرده بوده، پایبند باشد. یعنی ابتکار عمل را میتوان در سطح اروپا وچین و روسیه جستوجو کرد. حالا ایران میتواند بهواسطه این کشورها بخصوص اروپاییها که هماهنگ کننده این مذاکرات هستند، روند را به نحوی پیش ببرد تا امریکاییها از مواضع خود کوتاه بیایند.
مذاکرات احیای برجام در وین دچار وقفه شده و به نظر میرسد امریکا در گرفتن تصمیم آخر دچار مشکل شده است دلیل این مسأله را بروز تردید در مقامهای دولت امریکا برای بازگشت به برجام میدانید یا تنش در محافل سیاسی این کشور سبب شکلگیری شرایط کنونی در مذاکرات شده است؟
دولت جوبایدن از اول یک راهبرد مشخص در قبال برنامه هستهای ایران داشت و آن فشار به اضافه دیپلماسی بود. مهمترین نقد بایدن به راهبرد فشار حداکثری ترامپ این بود که فشار حداکثری به تنهایی کفایت نمیکند بلکه دیپلماسی باید مکمل این فشار باشد. بنابراین دولت بایدن همان ابتدا تلاش میکرد از میراث ترامپ برای چانه زنی هرچه بیشتر با ایران استفاده کند و بیشترین امتیاز را بگیرد و کمترین امتیاز را بدهد. اما در فرایند مذاکرات به این نتیجه رسید این زیادهخواهی و بیشینهسازی امتیازات از دولت جدید در ایران غیرممکن است، از این رو تلاش کرد به نوعی در سیاست فشار حداکثری ترامپ تعدیلی ایجاد کند ولی کلاً از رویکرد فشار دست برنداشت.
از سوی دیگر گذر زمان و تعمیق اختلافات داخلی در امریکا بین دو حزب، هم دولت را دچار تردید کرد و هم برخی از دموکراتهای تندرو که در بحث هستهای ایران دیدگاههایشان بیشتر نزدیک به جمهوریخواهان بود، فعالتر شدند بنابراین یک عدم تصمیمگیری قطعی وجود داشت. این اختلافات داخلی بویژه که امسال انتخابات کنگره هم برگزار و سال بعد مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری هم شروع میشود، دست به دست هم داده که دولت امریکا نتواند درباره مذاکرات به یک جمعبندی قطعی برسد. این در حالی است که بسیاری از انتقادات نسبت به عدم تصمیمگیری یا راهبرد متزلزل دولت بایدن در قبال ایران در خود امریکا هم مطرح بود. چنانکه بسیاری معتقد بودند که بایدن بعد از رسیدن به قدرت در قبال ایران سیاست مشخصی ندارد. این در حالی بود که او قبل از آن، بحث فشار به اضافه دیپلماسی و شعاری مبنی بر برجام بلندمدتتر یا برجام تقویتشده را مطرح میکرد که مجموع اینها تاکنون سبب شده دولت امریکا نتواند تصمیم سیاسی خود را بگیرد.
رویکرد اروپاییها را درباره تحولات پیش آمده بویژه توقف مذاکرات چگونه ارزیابی میکنید؟ علت سکوت این کشورها در شرایطی که توپ برجام در زمین امریکاست، چیست؟
چهار محور در همان ابتدای مذاکرات هستهای مطرح بود؛ تضمینها، دامنه تحریمها، راستی آزمایی و اجرای هسته ای. اولین حوزهای که با حضور اروپاییها درباره آن تصمیمگیری شد، حوزه اجرای تعهدات هستهای ایران در ازای رفع تحریمها بود. این امر هم مشخص شد که ایران باید چه اقداماتی انجام دهد. نظر اروپاییها درباره 3 مورد دیگر از همان ابتدا این بود که این موارد مشخصاً میان ایران و امریکا مطرح است و این دو کشور باید درباره آنها مذاکره و تصمیمگیری کنند. یعنی موضعشان این بود مطالباتی که جمهوری اسلامی ایران میخواهد در واقع هزینههایی است که امریکا باید در برابر تعهدات ایران دهد بنابراین این مسأله را به ایران احاله میدادند که خودتان مشکلات تان را با امریکا حل کنید. از این رو طبیعی بود اروپاییها بهطور طبیعی با توافقاتی که بهصورت غیرمستقیم بین ایران و امریکا شکل میگیرد، مخالفتی نداشته باشند. الان که امریکاییها به دلیلی به تصمیم نرسیدهاند طبیعتاً اروپاییها موضعشان این است که باز باید سکوت کنند.
البته تاریخ نشان داده اروپاییها برای احیای برجام با وجود بدعهدی امریکا تلاش کردهاند فشارهای خود را بیشتر متوجه ایران کنند
بله؛ تجربه نشان میدهد اروپاییها خیلی امکان نقشآفرینی مثبت که بتوانند مواضع امریکا را تعدیل کنند، ندارند؛ یعنی هم امکان زیادی ندارند و هم نمیخواهند این فشار سیاسی را وارد کنند. چنانکه در بسیاری از مواقع میخواهند پشت سر امریکا سنگر بگیرند. بخصوص که تجربه خروج ترامپ از برجام نشان داد واقعاً اروپاییها جایی که امریکا اراده انجام کاری نداشته باشد، نمیتوانند کاری انجام دهند. البته این دلیل نمیشود آنها موضع بیطرفانه بگیرند بلکه انتظار میرود به عنوان طرفهای مستقلی که با ایران در حال مذاکره هستند، هر دو طرف را ترغیب کنند یا به امریکا فشار بیاورند اما آنها معمولاً برای حل مشکل روی ایران فشار میآورند و نسبت به امریکا اقدامی نمیکنند در حقیقت نمیخواهند برای اجرای برجام هزینهای بپردازند. این در حالی است که برجام یک توافق چند جانبه است و انتظار میرود که سه کشور اروپایی به عنوان شرکای این توافق، سهم خود را ایفا کنند. زمانی که ترامپ به طور یکجانبه از توافق هستهای خارج شد، انتظار میرفت اروپاییها در اجرای این توافق، سهم خود را ایفا کنند که این اتفاق رخ نداد و حالا هم که باید فشار لازم را به امریکا بیاورند تا زودتر تصمیمگیری کند یک موضع بیطرفی گرفتهاند که بیمعنی است؛ زیرا اروپا خود یک طرف قرارداد است و باید هم خودش به تعهدش عمل کند و هم طرفی را که به تعهداتش عمل نمیکند، تحت فشار قرار دهد یا حداقل تلاش کند ولی الان شاهد یک نوع بیتفاوتی در اروپاییها هستیم.
امریکا تلاش میکند موضوعات اختلافی با ایران را تنها به تحریمهای سپاه تقلیل دهد اما به نظر میرسد این تنها مسأله باقی مانده برای حل موضوع برجام نیست. نظر شما چیست؟
بخشی از مسأله اختلافات به موضوع تحریمهای سپاه برمی گردد. رفع این تحریمها مورد مخالفت بسیاری از نمایندگان کنگره قرار گرفته و حتی برخی از دموکراتها نیز با این موضوع مخالف هستند ولی این تنها عامل باقی مانده در مذاکرات نیست. نکته مهمتر این است که دولت بایدن به نوعی تصمیم گرفته بود این تحریم را بردارد و سپاه را از لیست گروههای حامی تروریست حذف کند اما الان به این نتیجه رسیده است که علاوه بر توافقاتی که در چهارچوب برجام مطرح است، مابه ازاهای بیشتری را از ایران مطالبه کند. چنانکه موضع اخیر سخنگوی کاخ سفید که گفته بود اگر ایران خواستههای فرابرجامی دارد، فراتر از آن هم باید امتیازاتی را بدهد، به معنای باجگیری امریکا از ایران است. یعنی امریکا به نوعی دارد باجگیری میکند یا میخواهد باجگیری کند. اما این تنها مشکل نیست یکی از مهمترین مشکلات موجود که به نوعی به سپاه هم مرتبط میشود، دامنه تحریمهاست از همان اول بحث درباره این بود که چه تحریمهایی رفع شود تا کجا باشد و شامل چه مواردی بشود. این مسائل هنوز کاملاً حل نشده است. همچنین یکی از موضوعات بسیار مهمی که ایران با توجه به سابقهای که امریکا از خودش برجا گذاشته ، بهدرستی در حال پیگیری آن است، موضوع تضمینها است. همه اینها دال بر این است که جمهوری اسلامی در گرفتن تضمینها از امریکا نهایت تلاش خود را کرده است. از سوی دیگر یکی از دلایل برجستهنمایی امریکا در موضوع تحریمهای سپاه میتواند با هدف ایجاد اختلاف داخلی در ایران نیز باشد.
به نظر شما چه ابتکار عملی از سوی هر یک از کشورهای طرف توافق میتواند به شکسته شدن قفل مذاکرات کمک کند؟
ایران تا اینجا به اندازه کافی از خود انعطاف نشان داده است و اگر بپذیریم امریکاییها درصدد باجخواهی از ایران هستند، از این رو انعطاف بیشتر بهخصوص درباره تضمینها و راستیآزمایی خیلی به سود ایران نخواهد بود. فضای کنونی بیش از هر وقت دیگری نیازمند ابتکار عمل اروپاییها، چین و روسیه است که باید امریکا را به نوعی قانع کنند حداقل به توافقات اولیهای که کرده بوده، پایبند باشد. یعنی ابتکار عمل را میتوان در سطح اروپا وچین و روسیه جستوجو کرد. حالا ایران میتواند بهواسطه این کشورها بخصوص اروپاییها که هماهنگ کننده این مذاکرات هستند، روند را به نحوی پیش ببرد تا امریکاییها از مواضع خود کوتاه بیایند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه