یک داستان تخیلی واقعی
بهاءالدین مرشدی
داستاننویس
آن روز در کتابفروشی ایستاده بودم و دو نفر داشتند درباره فیلم «آبی و رابی» حرف میزدند. اینکه در چه چیز اولین بوده. یکی میگفت اولین فیلم بلند ناطق بوده و آن یکی میگفت نه این فیلم نبوده. من هم داشتم به این فکر میکردم که این فیلم در چه چیزی اولین بوده است. یادم آمد که پادکست «رادیو تراژدی» در یکی از قسمتهایی که داشت درباره این فیلم و سازندهاش حرف زده بود. اما از آنجایی که من حافظه لجوجی دارم درست یادم نیامد این فیلم در چه چیز اول بوده. اما یادم است که این پادکست را خیلی دوست داشتم. آن هم با لحنی که راوی داشت. کریم نیکونظر خیلی راحت تعریف میکرد که اُوانس اوهانیان یا رضا مژده چه کسی بوده و چه کارهایی کرده است. آدمی نابغه که در سینمای ایران کم کار کرده اما یکی از مهمترینهاست. اینها را دارم به نقل از حافظهام میگویم. اما آنقدر روایتی که نیکونظر پیش میبرد جذاب بود که با این نابغه همراه میشدی و دلت میخواست ببینی چه شده و چه بر سر این همه نبوغ آمده است.
همه اینها را داشته باشید تا برسم به کتابی که تازگیها منتشر شده و به چاپ دوم هم رسیده است. کتابی با نام «آدم ما در بالیوود» که نشر چشمه منتشر کرده و کریم نیکونظر نوشته و به زندگی پرماجرای رژیستور مشهور پروفسور اُوانس اوهانیان اوگانیانس (یا رضا مژده) میپردازد. این است که توصیه میکنم به همان دو نفری که داشتند درباره «آبی و رابی» حرف میزدند بروند و این کتاب را بخوانند. همان موقع باید به آنها میگفتم اما فکر میکنم کنجکاوی در کار دیگران بود و بیاجازه شنیدن حرفهایشان این است که به آنها نگفتم این کتاب را بخوانند. البته در این ستون میگویم آن دو نفری که داشتید درباره این فیلم حرف میزدید این کتاب منبع خوبی است برای این موضوع. البته امیدوارم که حداقل یکی از آن دو نفر این ستون هفتگی را بخوانند.
اما برم سروقت کتاب. کتاب به همان روانیای که نیکونظر در پادکست روایت میکند پیش میرود. وقتی شروع به خواندن میکنید مانند یک قصه پیش میروید. به گمان من مهم است که نویسنده بتواند براساس اسناد یک داستان خلق کند. حالا داستان که نه، شبه داستان. روایت. روایتی جذاب که بتواند مخاطب را با خودش همراه کند. این کتاب همین کار را میکند. و البته برایم عجیب بود که چقدر اسنادی که نویسنده استفاده کرده جذاب بودهاند. آنقدر برایم عجیب بودند که فکر میکردم این اسناد هم ساخته ذهنیت نویسنده است اما همهشان مستند بودند و ارجاع خورده بودند. اما فکر میکنم شرحی که در این کتاب آمده یک داستان تخیلی واقعی است از مردی که یکی از عجایب سینمای ایران است و این کتاب توانسته یکی از مهمترین آدمهای سینما را تشریح کند. کسی که اگر به سراغش نمیرفتند در اطلاعات مختصری که از او داشتیم باقی میماند و دیگر نمیفهمیدم که اوهانیان چه کارها که در زندگیاش نکرده است. چطور برای تهیه فیلمش ترفند جور کرده است و چطور زندگیاش را گذرانده است و چه اتفاقاتی از سر رد کرده است تا بخش مهم و مغفولی از تاریخ سینمای ایران باشد.
داستاننویس
آن روز در کتابفروشی ایستاده بودم و دو نفر داشتند درباره فیلم «آبی و رابی» حرف میزدند. اینکه در چه چیز اولین بوده. یکی میگفت اولین فیلم بلند ناطق بوده و آن یکی میگفت نه این فیلم نبوده. من هم داشتم به این فکر میکردم که این فیلم در چه چیزی اولین بوده است. یادم آمد که پادکست «رادیو تراژدی» در یکی از قسمتهایی که داشت درباره این فیلم و سازندهاش حرف زده بود. اما از آنجایی که من حافظه لجوجی دارم درست یادم نیامد این فیلم در چه چیز اول بوده. اما یادم است که این پادکست را خیلی دوست داشتم. آن هم با لحنی که راوی داشت. کریم نیکونظر خیلی راحت تعریف میکرد که اُوانس اوهانیان یا رضا مژده چه کسی بوده و چه کارهایی کرده است. آدمی نابغه که در سینمای ایران کم کار کرده اما یکی از مهمترینهاست. اینها را دارم به نقل از حافظهام میگویم. اما آنقدر روایتی که نیکونظر پیش میبرد جذاب بود که با این نابغه همراه میشدی و دلت میخواست ببینی چه شده و چه بر سر این همه نبوغ آمده است.
همه اینها را داشته باشید تا برسم به کتابی که تازگیها منتشر شده و به چاپ دوم هم رسیده است. کتابی با نام «آدم ما در بالیوود» که نشر چشمه منتشر کرده و کریم نیکونظر نوشته و به زندگی پرماجرای رژیستور مشهور پروفسور اُوانس اوهانیان اوگانیانس (یا رضا مژده) میپردازد. این است که توصیه میکنم به همان دو نفری که داشتند درباره «آبی و رابی» حرف میزدند بروند و این کتاب را بخوانند. همان موقع باید به آنها میگفتم اما فکر میکنم کنجکاوی در کار دیگران بود و بیاجازه شنیدن حرفهایشان این است که به آنها نگفتم این کتاب را بخوانند. البته در این ستون میگویم آن دو نفری که داشتید درباره این فیلم حرف میزدید این کتاب منبع خوبی است برای این موضوع. البته امیدوارم که حداقل یکی از آن دو نفر این ستون هفتگی را بخوانند.
اما برم سروقت کتاب. کتاب به همان روانیای که نیکونظر در پادکست روایت میکند پیش میرود. وقتی شروع به خواندن میکنید مانند یک قصه پیش میروید. به گمان من مهم است که نویسنده بتواند براساس اسناد یک داستان خلق کند. حالا داستان که نه، شبه داستان. روایت. روایتی جذاب که بتواند مخاطب را با خودش همراه کند. این کتاب همین کار را میکند. و البته برایم عجیب بود که چقدر اسنادی که نویسنده استفاده کرده جذاب بودهاند. آنقدر برایم عجیب بودند که فکر میکردم این اسناد هم ساخته ذهنیت نویسنده است اما همهشان مستند بودند و ارجاع خورده بودند. اما فکر میکنم شرحی که در این کتاب آمده یک داستان تخیلی واقعی است از مردی که یکی از عجایب سینمای ایران است و این کتاب توانسته یکی از مهمترین آدمهای سینما را تشریح کند. کسی که اگر به سراغش نمیرفتند در اطلاعات مختصری که از او داشتیم باقی میماند و دیگر نمیفهمیدم که اوهانیان چه کارها که در زندگیاش نکرده است. چطور برای تهیه فیلمش ترفند جور کرده است و چطور زندگیاش را گذرانده است و چه اتفاقاتی از سر رد کرده است تا بخش مهم و مغفولی از تاریخ سینمای ایران باشد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه