نگاهی به تحولات لبنان پس از جنگ 33 روزه

مقاومت در لبنان چگونه تثبیت شد؟


محمود علوی
روزنامه نگار
18 اردیبهشت ماه را باید سالگرد تثبیت مقاومت در لبنان دانست. وقتی جناح 14 مارس(متشکل از گروه‌های ضد مقاومت در لبنان) مأمور می‌شود به جای رژیم صهیونیستی حزب‌الله را از داخل نابود کند تصمیم به برچیدن شبکه مخابراتی حزب‌الله و برکناری شیعیان از مناصب امنیتی می‌گیرد. با مشخص شدن توطئه آنان مبنی بر جمع‌آوری سلاح و هزاران نیرو برای حمله به مقاومت و مناطق شیعیان، حزب‌الله و حرکت امل در اقدامی هماهنگ و بدون خونریزی، در کمتر از سه ساعت در کل بیروت پراکنده شدند و دفاتر توطئه گران را محاصره کرده و آنها را به همراه اسلحه هایشان به ارتش لبنان تحویل دادند. این ماجرا را به تفصیل بخوانید:
جنگ 33 روزه سال 2006 تمام شده است. اسرائیل ناکام از رسیدن به اهداف خود در جنگ با حزب‌الله لبنان، تنها دستاوردش قطعنامه ضعیفی است که سازمان ملل تصویب کرده که خودش هم به آن پایبند نیست. تلاش‌ها برای نابودی مقاومت از درون لبنان آغاز می‌شود. اولین گام پرداختن به پیراهن عثمان حریری است. دادگاه بین‌المللی تشکیل می‌شود؛ از جیب لبنان و برای دستگیری سران مقاومت به بهانه مشارکت در قتل رفیق حریری نخست‌وزیر شهیدِ لبنان (که قبلاً به او دزد می‌گفتند!) شاهدانی دروغین می‌سازند و بدون داشتن مدارک مستند، حزب‌الله را محکوم به قتل حریری می‌کنند. وزرای حزب‌الله و حرکت امل در اعتراض به همراهی کورکورانه یا متعمدانه دولت با دادگاه قلابی، استعفا کرده و از دولت بیرون می‌روند. یک وزیر مسیحی هم به همراه آنان از دولت خارج می‌شود. دولت از رسمیت می‌افتد ولی کنار نمی‌رود و تلاش دارد تا اقدامات بیشتری بر ضد حزب‌الله و مقاومت انجام دهد. تقریباً دو سال مردم به اعتصاب نشسته بودند و بارها مورد هجوم چماقداران و گلوله باران مزدوران حزب (التیار) مستقبل قرار گرفتند و چندین شهید دادند.
ولید جنبلاط رئیس دروزی‌های لبنان (که به خاطر شخصیت متزلزلش به حزب باد معروف است) در راستای هجوم به مقاومت و شیعیان به‌طور عموم، رئیس امنیت فرودگاه بیروت (یک شیعه) را متهم کرد که دوربین‌های فرودگاه را در اختیار حزب‌الله قرار داده و آنها ورود و خروج افراد به لبنان را چک می‌کنند و هر کسی را که بخواهند ترور می‌کنند. این سخن وی باعث تشکیل هیأت وزیران در تاریخ 16/2/1387 و تصویب دو حکم شد: (5 ایار 2008)
1- برکناری رئیس امنیت فرودگاه
2- قطع شبکه مخابراتی داخلی حزب‌الله و پیگرد و بازداشت تمام کسانی که در این رابطه هرگونه مشارکتی داشته‌اند!
این اقدام در واقع مکمل نقشه استکبار جهانی در بازداشت سید حسن نصرالله و سران مقاومت بود که در جریان دادگاه بین‌المللی از رسیدن به آن ناکام مانده بودند. (چرا که قضیه شاهدان دروغین برملا شد و حزب‌الله هم تصاویر پهپادهای اسرائیل را که ماه‌ها مسیر رفیق حریری را چک می‌کردند ارائه کرد و دهان همگان باز ماند.)
سید حسن نصرالله در مقابل این تصمیم هیأت وزیران اعلام کرد شبکه مخابراتی حزب‌الله جزو سلاح مقاومت است و هر دستی به سوی آن دراز شود دست اسرائیلی تلقی شده و قطع می‌گردد.در همین حین اتحادیه‌های کارگری در اعتصاب بودند و تظاهرات و فعالیت خیابانی داشتند. مقاومت از این وضع استفاده کرد و به همراه آنان تمام راه‌های اصلی بیروت را بست. فرودگاه و بندر بیروت هم بسته شد. در این میان کشف شد که حزب مستقبل هزاران سنی از عکار (شمال لبنان) به بهانه استخدام مأمور برای شرکت‌های امنیتی و نگهبانی به بیروت آورده و در دفاتر خود به همراه مقادیر زیادی سلاح مسلح کرده. و این یعنی هجوم به شیعیان بعد از تصمیم دولت و جنبلاط برای برچیدن حزب‌الله و سران آن. مقاومت (خصوصاً حزب‌الله و حرکت امل) تصمیم به نافرمانی مدنی گرفتند چرا که نه تنها مقاومت بلکه شیعیان عادی در معرض نابودی قرار گرفتند. فردای آن شب، یعنی 18 اردیبهشت، نیروهای حزب مستقبل به سوی تظاهرکنندگان آتش گشودند. در پی این اقدام و آمادگی قبلی حزب‌الله و حرکت امل، در عرض کمتر از سه ساعت تمام دفاتر مستقبل و نمایندگان و وزرای وابسته به آنان محاصره شد و آنها را به مکان‌های امن و طبق خواسته خودشان منتقل کردند. اما نیروهایی که آمده بودند با شیعیان بجنگند با شنیدن صدای تیرهای هوایی و جمعیت محاصره‌کننده و دو سه بمب صوتی خود را تسلیم کردند و اعتراف کردند که برای پول آمده بودند. این افراد به همراه اسلحه و مهماتشان به ارتش لبنان تحویل داده شدند.المستقبل که نقشه‌هایش نقش بر آب شده بود شروع به مظلوم نمایی کرد و ادعا نمود حزب‌الله صدها تن از آنان را کشته و این در حالی بود که حتی یک نفر از آنان یک سیلی هم نخورده بود.
در این میان جنبلاط وارد ماجرا شد و به اتکای رزمنده‌های دروزی خواست با این اقدام مقاومت برخورد کند (به قول خودشان کودتای حزب الله). درگیری‌هایی رخ داد و عده‌ای از دو طرف در جبل لبنان کشته شدند. حزب‌الله که می‌توانست آنها را به جرم این دشمنی مورد هجوم قرار دهد سیاست به خرج داد و به جنبلاط پیغامی فرستاد. در این پیغام محل‌های سری وابسته به جنبلاط را بیان کرده بودند و گفته بودند مواظب باش که تمام اقداماتت زیر نظر ماست. جنبلاط عقب کشید و دستور داد نیروهایش سلاح هایشان را بر زمین بگذارند و ما جرا تقریباً خاتمه پیدا کرد. یک کاروان از نیروهای حزب‌الله در راه بازگشت از جبل به جهت خیانت یکی از همپیمانان دروزی حزب‌الله به نام ارسلان در کمین افتاد و 16 نفر از نیروهای این حزب شهید شدند. درگیری با این نیروهای خودسر دروزی چند روز ادامه داشت تا اینکه نابود شدند. در کل این ماجرا حزب‌الله 30 شهید داد و دروزی‌ها هم جنایاتی مرتکب شدند. جوانی شیعه را از خیابان ربودند و خالکوبی دستش را که تصویر دوالفقار بود با چاقو بریدند و او را مثله کردند. دروزی‌ها به آدمکشی در جنگ معروفند و کسی را اسیر نمی‌گیرند. آنها تنها گروهی بودند که در جنگ داخلی لبنان اسیری نزد خود نداشتند زیرا همه را می‌کشتند.بعد از این جریانات اجلاسی در دوحه برگزار شد که طرف های مختلف لبنانی در آن شرکت کردند و قرار شد میشل سلیمان که رئیس ارتش لبنان بود به‌عنوان ریاست جمهوری برگزیده شود و بعد از آن هم سعد حریری به‌عنوان نخست‌وزیر انتخاب شد.
بعد از آن آرامش قبل از طوفان ادامه داشت تا هجوم تروریست ها به سوریه و دخالت 14 مارس در ارسال سلاح و تروریست به سوریه. خدا می‌داند چند هزار نفر را فرستادند و حالا که حزب‌الله چند شهید داده دادشان درآمده که چرا حزب‌الله با دخالتش در سوریه، لبنان را به خطر می‌اندازد! آنجا بود که حزب‌الله ضمن خنثی‌سازی فتنه در لبنان به سراغ فتنه شام رفت و با همراهی محور مقاومت و تقدیم ده‌ها شهید، فتنه تروریستی شامات خنثی شد.


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7902/6/612134/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها