آقا لبخندی زدند و گفتند: به خاطر همین دوستش دارم...


مصباح‌الهدی باقری

سلام حاج نادر!
چطوری عزیز؟ بهتری؟
حالا وقتشه که کمی آرام بگیری برادر!
اون همه شور، اون همه شوق، اون همه از پا ننشستن، اون همه حرکت مدام
آخر خسته شدی برادر...
عمری دویدی
و آخر رسیدی...
به همان چه همیشه دنبالش بودی...
گوارایت باد و نوشین...
***
یادته عکسی ازت رو به آقا نشون دادن و گفت: این نادر طالب‌زاده که دوستش دارید اینه‌ها... این عکسشه تو امریکا...
بعد آقا لبخندی زدند و گفتن: به خاطر همین دوستش دارم...
کسی که از این عکس به این حقیقت برسه، یعنی انتخاب کرده...
آره حاج‌ نادر!
تو می‌تونستی خیلی انتخاب‌های رنگی و بزک کرده داشته باشی
اصلاً به انتخاب‌های دیگه خیلی خیلی نزدیک‌تر هم بودی؛
دنیا هم به کامت بود...
عقل و سوادش رو هم داشتی
اما تو گزینه سخت‌تر رو انتخاب کردی
و همه عمر پای این انتخاب ایستادی:
جهاد برای حقیقت
و ذره‌ای هم کم نیاوردی و کم نگذاشتی...
و لحظه‌ای هم گرفتار حواشی و فرعیات نشدی
در جبهه حق‌طلبی و حق‌خواهی
مستقیم به سمت دشمن انسانیت و آزادگی
همه تیرهایت را درست نشانه رفتی
با رسانه، با کلام، بدون کلام...
تا آرمان‌هایت همیشه سبز باشد و زنده...
اما
دشمن مغرور تا دندان مسلح و مجهز
زورش به دوربین و میکروفون و لوکیشن و دکوپاژ و خطابه بلیغ تو نرسید!
اصلاً نمی‌فهمید از کجا دارد می‌خورد...
با محاسباتش جور درنمی‌آمد
کل مساحت عملیات تو، ۳۰ متر مربع هم نبود
اما قدرت طوفان تو،
سونامی درست می‌کرد
که به پا خیزد به مقابله با هر چه تعدی و بدعهدی و خیانت و قساوت است...
آنگاه دیگر تحمل نشدی...
آن وقت بود که تو را
و همسر مجاهدت را
تحریم کردند...
مضحک‌ترین مجازات تاریخ این است که مجاهدی را تحریم کنی
چه رزق و روزی‌ای بهتر از این...
مجاهد همیشه به‌دنبال محدودیت و محرومیت است
اصلاً با محدودیت، وسعت می‌گیرد...جهانی می‌شود... ابدی می‌شود...
 بار می‌آید، رشد می‌کند، شکوفا می‌شود و شکوفا می‌کند
و از این باغ شکوفایی‌ات
چه جوان‌ها که جوانه زدند با تو...
و چه آرمان‌ها که سرو ماندند با ماندن
تو...
***
حالا اما
با همه کوله‌بار مجاهدت و استقامتت
سرمشق خوش‌خطی هستی
برای همه آرمان‌ها و آرمانی‌ها
آزادها و آزاده‌ها
عدالت‌خواه‌ها و عدالت‌گسترها
که یاد بگیرند
قلم و بیان و تصویر
چه معرکه‌ای به پا می‌کند...
که یاد بگیرند
استقامت و مجاهدت
چه بنیان مرصوصی می‌سازد
تا در آخر دانش‌آموخته مکتب عشق شوند
همان مکتب جان دادن در راه حق و حقیقت...
***
حاج‌نادر! خسته نباشی...
 بچه‌ها همچنان به نفس تو پای کارند...
می‌دانند تو رفتنی نیستی...
همان طور که بهار...
و سبزه‌های مقاومت و جهاد را تا ابد پاس می‌دارند
تا آن را به بهار حقیقی بسپرند
و روزگاران را پر از بهجت مستضعفین کنند...



آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7904/25/612414/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها