صاحبنظر و البته تأثیرگذار
کوروش زارعی
مدیر مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری
درباره نادر طالبزاده که به جد میشود او را هنرمندی چند وجهی خواند و نامید ساعتها میشود حرف زد و از این وجوه مختلف و کارآمدی او در جبهههایی بخصوص جبهه رسانه و فرهنگ گفت. آنها که او را یکی از ستونهای خیمه وسیع میدان فرهنگ و رسانه میدانند و چنین لقبی برای او در نظر میگیرند او را درست شناختهاند که چنین لقبی را برازنده چنین قامتی در نظر گرفتهاند. او مرد میدان فرهنگ بود و کسی که علم اقتدار فرهنگ و هنر نوین انقلاب اسلامی را تا آخرین نفس برافراشته نگاه داشت و برای این کار از هیچ چیز حتی جان خود هم مضایقه نداشت. به این تاریخ و سالها تلاش و همیت نمیشود در چند کلمه و چند ساعت پرداخت بلکه گمان میکنم که شخصیت او را باید در بخشهای مختلف از رسانه گرفته تا فرهنگ و هنر بررسی کرد و مورد مداقه قرار داد. مرحوم طالبزاده را همه میشناسند. کسی که در یک قامت جا نمیگرفت و هم تهیهکننده آثار فاخر انقلابی بود و هم کارگردان و مجری و مستندسازی که متأسفانه آثارش بخصوص در حوزه دفاع مقدس و تهاجم فرهنگی آنچنان که باید و شاید دیده نشد و بهنظر من جا دارد که این آثار دوباره مرور شوند و مورد تحلیل و بررسی قرار بگیرند. وجهی دیگر از زندگی حرفهای و شخصی مرحوم طالبزاده را باید از زاویه چشم و دلسیری او نسبت به مال دنیا نگاه کرد. خیلی رک و راست و صادقانه میگویم که او برخلاف آنچه بدخواهان انقلاب و مردم میگویند رویه و مشی فکری و زندگیاش مشخص بود و هیچ وقت به خاطر منفعت شخصیاش قدمی برنمیداشت. زیاد دیدهایم کسانی را که اگر حرکتی هم میکنند این حرکت بنا به شرایط و مقتضیات زندگی مادریشان است اما او سالیان سال کار کرد و مورد وثوق کسانی بود که آبرو و وجههای بین مردم و هنرمندان دارند. از جمله شهید مرتضی آوینی که دوستی نزدیک آنها و مراودههایشان بدل به پویایی مستندسازی فرهنگی انقلاب اسلامی شد. همانطور که گفتم برخلاف عدهای قلیل و انگشت شمار، اگر طالبزاده دوست صادق و دشمن بسیار دارد از همین جا سرچشمه میگیرد که او داستان مشخصی داشت و در این داستان و خط فکری همهچیزش مشخص و معین بود و میدانست چه میکند و به چه سمتی میرود. او نمیخواست مرغ عروسی و عزا باشد و آمده بود تا یک جبهه فرهنگی مهم، تأثیرگذار و آیندهدار را در برابر خطوط فکری و ثروتمند معاندین ایجاد کند و در این کار آنقدر موفق بود که در نهایت زیرذرهبین امریکایی رفت و خوابشان را آنقدر آشفت که در نهایت نابخردانه تصمیم به تحریم او به عنوان یک چهره فرهنگی گرفتند. روی باورهایش ایستاد و خودش را در این مردم و این انقلاب تعریف کرد. درخت نحیف و نازکی نبود که با هر بادی به سمتی میل کند بلکه ریشه داشت و تمام تکلیفاش با باورها و اعتقادات مشخص بود و میدانست در این راه چه مرارتها و زخمهایی وجود دارد. آقا نادر هر آنچه فکر میکرد باید در حوزه فرهنگ و هنر و رسانه اتفاق بیفتد را بهعنوان یک نقشه راه عملی دنبال میکرد و با عزمی راسخ به سمت آنچه باور داشت حرکت میکرد و هیچچیز نمیتوانست جلودارش شود. بله؛ او علمدار هنر انقلاب بود و حتی از آن بیشتر و مهمتر علمدار هنر نوین انقلاب اسلامی بود که ریشهای نوپا داشت و این ریشههای نوپا هم با آبیاری و مراقبت او کمکم تبدیل به ساقهای محکم و جاندار شد. پس اینها یک وجه نیستند و او در سینما، مستند، ادبیات، گرافیک و تئاتر صاحبنظر بود و البته تأثیرگذار.
مدیر مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری
درباره نادر طالبزاده که به جد میشود او را هنرمندی چند وجهی خواند و نامید ساعتها میشود حرف زد و از این وجوه مختلف و کارآمدی او در جبهههایی بخصوص جبهه رسانه و فرهنگ گفت. آنها که او را یکی از ستونهای خیمه وسیع میدان فرهنگ و رسانه میدانند و چنین لقبی برای او در نظر میگیرند او را درست شناختهاند که چنین لقبی را برازنده چنین قامتی در نظر گرفتهاند. او مرد میدان فرهنگ بود و کسی که علم اقتدار فرهنگ و هنر نوین انقلاب اسلامی را تا آخرین نفس برافراشته نگاه داشت و برای این کار از هیچ چیز حتی جان خود هم مضایقه نداشت. به این تاریخ و سالها تلاش و همیت نمیشود در چند کلمه و چند ساعت پرداخت بلکه گمان میکنم که شخصیت او را باید در بخشهای مختلف از رسانه گرفته تا فرهنگ و هنر بررسی کرد و مورد مداقه قرار داد. مرحوم طالبزاده را همه میشناسند. کسی که در یک قامت جا نمیگرفت و هم تهیهکننده آثار فاخر انقلابی بود و هم کارگردان و مجری و مستندسازی که متأسفانه آثارش بخصوص در حوزه دفاع مقدس و تهاجم فرهنگی آنچنان که باید و شاید دیده نشد و بهنظر من جا دارد که این آثار دوباره مرور شوند و مورد تحلیل و بررسی قرار بگیرند. وجهی دیگر از زندگی حرفهای و شخصی مرحوم طالبزاده را باید از زاویه چشم و دلسیری او نسبت به مال دنیا نگاه کرد. خیلی رک و راست و صادقانه میگویم که او برخلاف آنچه بدخواهان انقلاب و مردم میگویند رویه و مشی فکری و زندگیاش مشخص بود و هیچ وقت به خاطر منفعت شخصیاش قدمی برنمیداشت. زیاد دیدهایم کسانی را که اگر حرکتی هم میکنند این حرکت بنا به شرایط و مقتضیات زندگی مادریشان است اما او سالیان سال کار کرد و مورد وثوق کسانی بود که آبرو و وجههای بین مردم و هنرمندان دارند. از جمله شهید مرتضی آوینی که دوستی نزدیک آنها و مراودههایشان بدل به پویایی مستندسازی فرهنگی انقلاب اسلامی شد. همانطور که گفتم برخلاف عدهای قلیل و انگشت شمار، اگر طالبزاده دوست صادق و دشمن بسیار دارد از همین جا سرچشمه میگیرد که او داستان مشخصی داشت و در این داستان و خط فکری همهچیزش مشخص و معین بود و میدانست چه میکند و به چه سمتی میرود. او نمیخواست مرغ عروسی و عزا باشد و آمده بود تا یک جبهه فرهنگی مهم، تأثیرگذار و آیندهدار را در برابر خطوط فکری و ثروتمند معاندین ایجاد کند و در این کار آنقدر موفق بود که در نهایت زیرذرهبین امریکایی رفت و خوابشان را آنقدر آشفت که در نهایت نابخردانه تصمیم به تحریم او به عنوان یک چهره فرهنگی گرفتند. روی باورهایش ایستاد و خودش را در این مردم و این انقلاب تعریف کرد. درخت نحیف و نازکی نبود که با هر بادی به سمتی میل کند بلکه ریشه داشت و تمام تکلیفاش با باورها و اعتقادات مشخص بود و میدانست در این راه چه مرارتها و زخمهایی وجود دارد. آقا نادر هر آنچه فکر میکرد باید در حوزه فرهنگ و هنر و رسانه اتفاق بیفتد را بهعنوان یک نقشه راه عملی دنبال میکرد و با عزمی راسخ به سمت آنچه باور داشت حرکت میکرد و هیچچیز نمیتوانست جلودارش شود. بله؛ او علمدار هنر انقلاب بود و حتی از آن بیشتر و مهمتر علمدار هنر نوین انقلاب اسلامی بود که ریشهای نوپا داشت و این ریشههای نوپا هم با آبیاری و مراقبت او کمکم تبدیل به ساقهای محکم و جاندار شد. پس اینها یک وجه نیستند و او در سینما، مستند، ادبیات، گرافیک و تئاتر صاحبنظر بود و البته تأثیرگذار.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه