تحلیل کارشناس اقتصاد سرمایه گذاری درصنعت بیمه:
نرخ بازده دارایی صنعت بیمه نسبت به صنایع تولیدی دربورس پایین تر است
حاشیه سود سرمایه گذاری شرکت های بیمه ای در دنیا 2 درصد است
میلاد صادق ویشکایی
تحلیلگر سرمایهگذاری در صنعت بیمه
صنعت بیمه کشور با دهها بازیگر جدی که عمدتاً به سایر نهادهای خدمات مالی وابستهاند، صنعتی رقابتی محسوب میشود. از طرفی، چالش قیمتگذاری و بیمهنامههای اجباری زیانده در این صنعت به قدری جدی است که کیک درآمدی شرکتها را کوچک ساخته است. در این بین، شرکتها فرصت دارند با مدیریت هزینهها، تغییر رویکرد خود به سمت خدمات دیجیتال و تخصیص بهینه منابع مالی در قالب سرمایهگذاریهای مناسب، از وضعیت فعلی صنعت خارج شده و سودآوری خود را افزایش دهند. از طرف دیگر بازار سرمایه ایران یک بازار کالامحور است، یعنی حدود 70 درصد شرکتهای پذیرفته شده مبتنی بر کالاهایی است که عمدتاً براساس نرخهای جهانی، دلار و تعرفه و قوانین قیمتگذاری میشوند.
از آنجایی که صنایع تولیدی عمدتاً سیاست تقسیم سود شفافتری دارند، نظر سرمایهگذاران را به خود بیشتر جلب میکند، این یعنی بخش واقعی اقتصاد.
بنابراین معقول است که شرکتهای خدماتی در سایه این بازار، با اقبال کمتری مواجه شوند.
ذات صنعت بیمه، مبتنی بر سودآوری نیست و نبوده و به طور معمول حاشیه سود شرکتهای بیمهای در دنیا حدود 2 درصد است. اگر به صورت ترازنامهای هم به مسأله نگاه کنیم، درقبال عمده داراییهای بیمهای، بدهیها و ذخایر متناظر تعریف شده و اینکه بازده دارایی در این صنعت نسبت به صنایع تولیدی و متوسط بازار پایین باشد، امری معقول است.
اما در چند سال گذشته به واسطه تورم و استقبال بخش خصوصی از بازار، شرکتهای بیمهای فرصت سرمایهگذاری بهتری در بازار سهام را کسب کردهاند.
بنابراین نرخ بازده داراییها به واسطه حضور در بازار سهام و سود آن بیشتر شده است. در نمودار زیر مشاهده میکنید که بازدهی شاخص هم وزن بازار (به عنوان متوسط وضعیت بازار) در دورههای 7 و 3 ساله از صنعت بیمه بیشتر بوده است که پیشتر دلیل آن را توضیح دادیم. اما از سال 1398 و با پررنگتر شدن فرصت سرمایهگذاری در بازار سهام، شرکتهای بیمهای اقدام به تزریق منابع در بازار سهام کرده و اثرات آن هم اکنون مشاهده میشود.
هرچند در وزن دادن به ارزش این پورتفوها باید دقت کرد، اما مدیریت این داراییها (که قبلاً بسیار کمتر بود) شرکتهای بیمهای را نوعی شرکتهای سرمایهگذاری معرفی میکند. از این رو، سود حاصل از این داراییها میتواند عامل جذب منابع برای سرمایهگذاریهای آتی شود.
اما چرا به نظر میرسد که میزان شناوری سهام در صنعت بیمه پایین است؟
شرکتهای صنعت بیمه دو دسته هستند؛ یکی آنهایی که توسط بخش دولتی ایجاد شده اند و سهامداران عمده آنها عمدتاً دولتی بودهاند و در دو سال گذشته به حالت خصولتی درآمدند. دیگری بیمههایی که عمدتاً مؤسسان آنها نهادهای مالی مانند (بانک) یا جمعی از سهامداران خبره صنعت بیمه بودهاند که هر دو گروه نامبرده به شرکتهای بیمهای را به واسطه خدمات یا محصول خاصی طراحی کردهاند.
بنابراین، این فضای شرکتداری، باعث شده تا ذینفعان حتی پس از تبدیل شرکتها به سهامی عام همچنان اهداف خود را دنبال کنند و درصد عرضه مستقیم و غیرمستقیم سهام شرکت پایینتر از حد بازار باشد. واقعیت این است که ماهیت صنعت بیمه ریسک گریزی است و عمده فعالیتها و سرمایهگذاریها بر همین اساس تعریف شده است.
همین امر موجب حاشیه سود تقریباً باثبات و بلندمدتی در صنعت شده و انتظارات سرمایهگذاران هم همین است. به طور متوسط این صنعت بازده ۱۶ درصد تضمین شده را به صورت روزشمار تا دو سال برای سرمایهگذاران مهیا میکند و از محل منابع آنها سرمایهگذاریهایی صورت میپذیرد که بازدههای مناسبی دارند چنان که در سالهای گذشته بازدهی بالای ۳۰ درصد را محقق کردهاند.
همان طور که در شکلهای بالا هم توضیح دادیم در دورههای متفاوت بازدهی صنعت نسبت به بازار هیجانیتر بوده و هم در افت و هم در خیزش، هیجانیتر رفتار کرده است. شاید یکی از این دلایل شناوری و گریز سرمایهگذاران بخش خصوصی دیگر نسبت به نوسانات قیمتی و شرایط بازار است. اما نسبت به دامنه نوسان، فرقی با سایر صنایع بازار ندارد و در هر دو بازار و زیرگروههای آن تقریباً میتوان چند شرکت بیمهای یافت. در شرایط رکودی، شرکتهای بیمهای قطعاً به واسطه حفظ ارزش و عملکرد از برخی صنایع حتی تولیدیها مصونتر و بهتر عمل خواهند کرد. اما در شرایط تورمی، به نظر نسبت به صنایع تولیدی مخصوصاً ارزمحور عملکرد ضعیفتری خواهند داشت. البته باید حوزه فعالیت و قوانین بالادستی صنعت هم مورد بررسی قرار گیرد، چرا که با رفع هرکدام از این موارد، شرکتهای بیمه مستعد جذب منابع بسیار زیاد و سرمایهگذاری از منابع حاصله خواهند بود.
برای جمعبندی آینده صنعت بیمه در بازار سرمایه باید گفت که کل شرکتهای بیمهای را نمیتوان با هم بررسی کرد. محصولات، خدمات و سایر مزیتهای هر شرکت از دیگری متفاوت است. اما به نظر شرکتهایی که در حوزه بیمههای عمر و زندگی فعالیت میکنند و پورتفوی سرمایهگذاری آنها از سایر شرکتهای بیمهای قدیمیتر هستند، همچنان پتانسیل حفظ ارزش و شناسایی جریانات نقدی پربازده را خواهند داشت.
بنابراین با در نظر گرفتن این موضوع، شرکتهای بیمهای وضعیت مطلوبی خواهند داشت اما همه آنها بازدهی شبیه هم در بازار سرمایه نخواهند داشت.
عواملی همچون سهم بازار، تک محصولی یا چند محصولی بودن، وظیفه سازمانی شرکت و حوزه فعالیت عواملی است که در آینده برای شرکتها مزیت نسبی ایجاد میکند.
میلاد صادق ویشکایی
تحلیلگر سرمایهگذاری در صنعت بیمه
صنعت بیمه کشور با دهها بازیگر جدی که عمدتاً به سایر نهادهای خدمات مالی وابستهاند، صنعتی رقابتی محسوب میشود. از طرفی، چالش قیمتگذاری و بیمهنامههای اجباری زیانده در این صنعت به قدری جدی است که کیک درآمدی شرکتها را کوچک ساخته است. در این بین، شرکتها فرصت دارند با مدیریت هزینهها، تغییر رویکرد خود به سمت خدمات دیجیتال و تخصیص بهینه منابع مالی در قالب سرمایهگذاریهای مناسب، از وضعیت فعلی صنعت خارج شده و سودآوری خود را افزایش دهند. از طرف دیگر بازار سرمایه ایران یک بازار کالامحور است، یعنی حدود 70 درصد شرکتهای پذیرفته شده مبتنی بر کالاهایی است که عمدتاً براساس نرخهای جهانی، دلار و تعرفه و قوانین قیمتگذاری میشوند.
از آنجایی که صنایع تولیدی عمدتاً سیاست تقسیم سود شفافتری دارند، نظر سرمایهگذاران را به خود بیشتر جلب میکند، این یعنی بخش واقعی اقتصاد.
بنابراین معقول است که شرکتهای خدماتی در سایه این بازار، با اقبال کمتری مواجه شوند.
ذات صنعت بیمه، مبتنی بر سودآوری نیست و نبوده و به طور معمول حاشیه سود شرکتهای بیمهای در دنیا حدود 2 درصد است. اگر به صورت ترازنامهای هم به مسأله نگاه کنیم، درقبال عمده داراییهای بیمهای، بدهیها و ذخایر متناظر تعریف شده و اینکه بازده دارایی در این صنعت نسبت به صنایع تولیدی و متوسط بازار پایین باشد، امری معقول است.
اما در چند سال گذشته به واسطه تورم و استقبال بخش خصوصی از بازار، شرکتهای بیمهای فرصت سرمایهگذاری بهتری در بازار سهام را کسب کردهاند.
بنابراین نرخ بازده داراییها به واسطه حضور در بازار سهام و سود آن بیشتر شده است. در نمودار زیر مشاهده میکنید که بازدهی شاخص هم وزن بازار (به عنوان متوسط وضعیت بازار) در دورههای 7 و 3 ساله از صنعت بیمه بیشتر بوده است که پیشتر دلیل آن را توضیح دادیم. اما از سال 1398 و با پررنگتر شدن فرصت سرمایهگذاری در بازار سهام، شرکتهای بیمهای اقدام به تزریق منابع در بازار سهام کرده و اثرات آن هم اکنون مشاهده میشود.
هرچند در وزن دادن به ارزش این پورتفوها باید دقت کرد، اما مدیریت این داراییها (که قبلاً بسیار کمتر بود) شرکتهای بیمهای را نوعی شرکتهای سرمایهگذاری معرفی میکند. از این رو، سود حاصل از این داراییها میتواند عامل جذب منابع برای سرمایهگذاریهای آتی شود.
اما چرا به نظر میرسد که میزان شناوری سهام در صنعت بیمه پایین است؟
شرکتهای صنعت بیمه دو دسته هستند؛ یکی آنهایی که توسط بخش دولتی ایجاد شده اند و سهامداران عمده آنها عمدتاً دولتی بودهاند و در دو سال گذشته به حالت خصولتی درآمدند. دیگری بیمههایی که عمدتاً مؤسسان آنها نهادهای مالی مانند (بانک) یا جمعی از سهامداران خبره صنعت بیمه بودهاند که هر دو گروه نامبرده به شرکتهای بیمهای را به واسطه خدمات یا محصول خاصی طراحی کردهاند.
بنابراین، این فضای شرکتداری، باعث شده تا ذینفعان حتی پس از تبدیل شرکتها به سهامی عام همچنان اهداف خود را دنبال کنند و درصد عرضه مستقیم و غیرمستقیم سهام شرکت پایینتر از حد بازار باشد. واقعیت این است که ماهیت صنعت بیمه ریسک گریزی است و عمده فعالیتها و سرمایهگذاریها بر همین اساس تعریف شده است.
همین امر موجب حاشیه سود تقریباً باثبات و بلندمدتی در صنعت شده و انتظارات سرمایهگذاران هم همین است. به طور متوسط این صنعت بازده ۱۶ درصد تضمین شده را به صورت روزشمار تا دو سال برای سرمایهگذاران مهیا میکند و از محل منابع آنها سرمایهگذاریهایی صورت میپذیرد که بازدههای مناسبی دارند چنان که در سالهای گذشته بازدهی بالای ۳۰ درصد را محقق کردهاند.
همان طور که در شکلهای بالا هم توضیح دادیم در دورههای متفاوت بازدهی صنعت نسبت به بازار هیجانیتر بوده و هم در افت و هم در خیزش، هیجانیتر رفتار کرده است. شاید یکی از این دلایل شناوری و گریز سرمایهگذاران بخش خصوصی دیگر نسبت به نوسانات قیمتی و شرایط بازار است. اما نسبت به دامنه نوسان، فرقی با سایر صنایع بازار ندارد و در هر دو بازار و زیرگروههای آن تقریباً میتوان چند شرکت بیمهای یافت. در شرایط رکودی، شرکتهای بیمهای قطعاً به واسطه حفظ ارزش و عملکرد از برخی صنایع حتی تولیدیها مصونتر و بهتر عمل خواهند کرد. اما در شرایط تورمی، به نظر نسبت به صنایع تولیدی مخصوصاً ارزمحور عملکرد ضعیفتری خواهند داشت. البته باید حوزه فعالیت و قوانین بالادستی صنعت هم مورد بررسی قرار گیرد، چرا که با رفع هرکدام از این موارد، شرکتهای بیمه مستعد جذب منابع بسیار زیاد و سرمایهگذاری از منابع حاصله خواهند بود.
برای جمعبندی آینده صنعت بیمه در بازار سرمایه باید گفت که کل شرکتهای بیمهای را نمیتوان با هم بررسی کرد. محصولات، خدمات و سایر مزیتهای هر شرکت از دیگری متفاوت است. اما به نظر شرکتهایی که در حوزه بیمههای عمر و زندگی فعالیت میکنند و پورتفوی سرمایهگذاری آنها از سایر شرکتهای بیمهای قدیمیتر هستند، همچنان پتانسیل حفظ ارزش و شناسایی جریانات نقدی پربازده را خواهند داشت.
بنابراین با در نظر گرفتن این موضوع، شرکتهای بیمهای وضعیت مطلوبی خواهند داشت اما همه آنها بازدهی شبیه هم در بازار سرمایه نخواهند داشت.
عواملی همچون سهم بازار، تک محصولی یا چند محصولی بودن، وظیفه سازمانی شرکت و حوزه فعالیت عواملی است که در آینده برای شرکتها مزیت نسبی ایجاد میکند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه