تحلیلی درباره آخرین وضعیت شرکتهای ساختمانی در بازار سرمایه:
جذابیت عمومی سهام شرکتهای ساختمانی در بورس متوسط است
مهدی بهداد
تحلیلگر بازارهای مالی
در ماههای گذشته، بازارمسکن رشد قابل توجهی را به ثبت رسانده و نرخ تورم نقطه به نقطه آن نیز در بازار بالا بوده، در حالی که بازارهای رقیب مسکن همچون بورس، طلا و ارز، رشد قابل توجهی نداشتند.
هر چند که پیشبینی میشود بازار مسکن در سالجاری یک رکود همراه با نرخ تورم را داشته باشد؛ تورمی که از سطح عمومی قیمتها پایینتر خواهد بود.
اما چرا از نگاه برخی ازمعامله گران، حاشیه سود صنعت ساختمان زیاد نیست؟
صنعت ساختمان یک تفاوت کلیدی با سایر صنایع حاضردر بورس دارد و تابعی از شرایط رونق و رکود است. در دوره رونق، فروش نقدی شرکتهای ساختمانی افزایش پیدا میکند، شرکتها ازاین محل درآمد شناسایی میکنند و این امر سبب میشود تا جریان نقدینگی پایدار برای آنها ایجاد شود.
اما در دوران رکود، میزان تهاتر شرکتهای ساختمانی افزایش مییابد.
شرکتهای ساختمانی به صورت کلی یا از ابتدا یا به واسطه تأمین زمین و هزینههای پروانه وارد فرایند ساخت میشوند.انتخاب هریک از مسیرهای ذکر شده در مدیریت این شرکتها و ریسکهایی که متوجه آنها میشود اثرگذار است.شرکتهای ساختمانی که با خرید زمین و تأمین پروانه، وارد فرایند ساخت و ساز میشوند، معمولاً ریسک افزایش قیمت کمتری دارند تا شرکتهایی که وارد فرایند ساخت میشوند. اکنون در بازار بورس نیز اثر این ریسکها را میتوان در میزان سوددهی، نسبتهای P/E این شرکتها دید. به نظرمی رسد که برای سودسازی آن دسته از شرکتهایی که کمتر خود را درگیر مسائل جاری ساخت میکنند بهتر باشند. با وجود این ریسکها که کاملاً نقدینگی شرکتهای ساختمانی را نیز متأثر میکند، باید دقت کردکه شرکتهای ساختمانی خوب، شرکتهایی هستند که جریان نقدینگی پایدار و تکرار شوندگی سود را در برنامه داشته باشند. ناگفته پیداست که همه شرکتهای ساختمانی بورسی دارای نرخ بازدهی بالایی نیستند. بررسی توان سودسازی شرکتهای صنعت انبوهسازی نشان میدهد که در این صنعت از مجموع سود ساخته شده براساس گزارشات 12 ماهه تنها 4 شرکت هستند که بیشترین میزان سود را ساختهاند. به همین اعتبار سهم سایر نمادها در این سودسازی بسیار اندک است، البته دراین 4 نماد نیز یک نماد، بیشتر فعالیت پیمانکاری انجام میدهد.
بررسی صورتهای مالی شرکتها مشخص میکندکه 5 شرکت هستند که نرخهای بازدهی ذکر شده در آنها از نرخ تورم رسمی کشور بالاتر است.هر چند که وقتی این نرخها با برخی صنایع دیگر مانند صنعت شیمیایی یا فلزی مقایسه میشود این روند حاکی از اختلاف زیاد است. همین امر جذابیت عمومی سهام شرکتهای ساختمانی را در بازار در حد متوسطی نگه داشته است (هر چند که شرکتهایی در این صنعت حضور دارند که در 3 ماهه ابتدایی سال مالی 1401 خود تقریباً به اندازه کل سال مالی قبل سود ساختهاند.)
اما شرکتهای ساختمانی که درآمد و جریان نقدینگی پایدارتری دارند، عموماً ذخیره املاک وNAV خوبی هم دارند. مجموع اتفاقات بنیادی که در برخی از شرکتهای ساختمانی رخ داد باعث شده که در این ماهها، رشد خوبی درکل بازار بورس به وجود آید و این رشد به صنعت انبوهسازی هم رسیده است. وقتی وضعیت بازار قیمت سهام شرکتهای بورسی را نگاه میکنیم، روندها قابل تأمل هستند. برخی از شرکتهای ساختمانی نسبت به سقف قیمتی خود بیش از 60 تا 80 درصد افت قیمتی داشتهاند. قابل توجه است که از نظر قیمتی تنها تعداد معدودی از این شرکتها توانستهاند میزان افت قیمتی را جبران کنند و تعداد کمتری از آنها (به تعداد 4 شرکت) به میانگین بازدهی مثبت یکساله اخیر دست یافتهاند.
دربررسی صورتهای مالی این شرکتها مشخص میشود که عملکرد مناسب این شرکتها و افشاهای مناسبی که داشتهاند کاملاً نظر جریان بازار را به سوی خود جلب کردهاند. مثلاً در بررسی EPS مقطعی شرکتها ملاحظه میشودکه حدود 20 شرکت ازمجموع 34 شرکت انبوهسازی بازار نتوانستهاند در این مقاطع سود نشان دهند، همین امر باعث شده که P/E آنها منفی باشد.
این نمادها، نمادهایی هستند که در استفاده از فرصت مثبت جریان بازارکه در 3 ماه اخیر ایجاد شده عقب بمانند. نکته قابل توجه آن است که از بین نمادهایی که در صنعت انبوهسازی داریم 13 شرکت موفق به شناسایی EPS بیش از 20 تومان شده و تنها 2 شرکت هستند که فراتر از ارقام متعارف این صنعت توانستهاند سود هر سهم داشته باشند. این نگاه تحلیلی برای برخی دیگر از نسبتها مانند نسبت P/B هم وجود دارد.یعنی وقتی به این نسبت در صنعت نگاه میکنیم ملاحظه میکنیم که تعداد معدودی از شرکتها هستند که این نسبت در آنها ارقام پایین بوده و برای بازار میتواند جذابیت داشته باشد. بازار به همه این نسبتها و متغیرها توجه میکند. باید بپذیریم که بورس سال 1401 یک تفاوت کلیدی با بورس سال 1399 که رشد بالایی داشت دارد. این تفاوت مهم آن است که بازار بورس امروز ما یک بازار تحلیلی است و الزاماً هر سهمی که روی تابلو وجود دارد سهم ارزنده تلقی نمیشود.
امروز در گروه انبوهسازی نگاه فعالان صرفاً به NAV نیست وبر اساس تحلیل تکنیکال خرید نمیکنند؛ فعالان بازار در کنار این شاخص مهم به سودسازی و میزان تقسیم سود هم توجه میکنند. نکته مهم دیگری که به نظر میآید آن است که حتی در تقسیم سود هم فعالان بازار به جزئیات توجه دارند. چالش مهمی که اقتصاد را تحت تأثیر قرار میدهد نرخ تورم است.هر چند که نرخ تورم بالا باعث افزایش قیمت املاک و مستغلات میشود ولی 2 عارضه برای صنعت انبوهسازی ایجاد میکند: یکی اینکه اساساً رکود را به همراه دارد.دوم اینکه نرخ تورم بالا میتواند ریسکهای سرمایهگذاری جدید را افزایش بدهد و عملاً توان سرمایهگذاری را کاهش دهد.
افزایش سطح عمومی قیمتها و تورم در کلان بازار، به نفع هیچ کس نیست زیرا این افزایش در نرخ نهادههای تولید، باعث خواهد شد تا شرکتهای ساختمانی از عمل به تعهدات باز بمانند.از آن مهمتر، طرف تقاضا، کشش افزایش قیمت بیشتر را نخواهد داشت.بر این اساس، درفضای حال حاضر، بازار مسکن استعدادی برای رشد ندارد، اما بازار رقیب یعنی بازار سهام مستعد رشد خوبی بوده و حتی میتواند در ماههای آتی، بازاری پیشرو باشد.نرخ کامودیتیها در سطح بازار نسبت به یکسال گذشته افزایش یافت، شرکتهای پالایشی با توجه به قیمت بالای نفت کرک اسپرد خوبی شناسایی کردهاند و با استناد به گزارشهای فصلی، این شرکتها درآمد خوبی را شناسایی کردهاند.این موارد محرکهای خوبی برای بازار سرمایه هستند که تا شش ماه اول امسال بخصوص در فصل مجامع، ترافیک بالایی در برگزاری مجامع شرکتهای خوب به وجود خواهد آورد و جذابیت بازار سهام بالاتر هم خواهد رفت.بنابراین تصوری که در حال حاضر از بازار سهام وجود دارد یک تصور پربازده است.البته نمیتوان این بازدهی خوب را برای همه سهمهای موجود در بازار تعمیم داد.
با توجه به کلیت بازار، اگر اتفاق خاصی رخ ندهد، قیمت دلار در محدوده 25 تا 31 هزار تومان در نوسان خواهد بود، سکه نیز به همین نسبت، تحرک خواهد داشت. به دلیل شکسته شدن درآمد شرکتهای ساختمانی در طول اجرای پروژهها، معمولاً تورمی که در فروشها اتفاق میافتد الزاماً نصیب سهام داران درآن سال نمیشود و میتواند تا چند سال به سهامداران شرکتهای ساختمانی عایدی برساند.یکی از دلایلی که برخی از نسبتهای مالی و نرخهای بازدهی در شرکتهای ساختمانی کمتر از برخی شرکتها صنایع دیگر مانند پتروشیمی و فولادی میشود، همین نکته است. به عبارتی، همه شرکتهای ساختمانی که در بورس هستند، شرکتهای بزرگی نیستند، برخی از آنها شرکتهای کوچکی هستند که حتی نتوانستهاند مشکلات پروژههای خو د را برطرف کنند. با این اوصاف، دورنمایی که برای سهمهای ساختمانی در بورس متصور بوده شامل دو بخش است: سهام شرکتهایی که پایداری نقدینگی و شناسایی سود دارند در ماههای آتی برای سرمایهگذاران بورسی ارزش سرمایهگذاری دارند. اما سهم شرکتهایی که توانایی نگهداری یا پایداری نقدینگی ندارند، سهمهای جذابی نیستند. فراموش نکنیم که در صورت ادامه روند کنونی، بازار مسکن احتمالاً به استراحت خواهد رفت و تورم درآن، درحد پایینی خواهد بود.
تحلیلگر بازارهای مالی
در ماههای گذشته، بازارمسکن رشد قابل توجهی را به ثبت رسانده و نرخ تورم نقطه به نقطه آن نیز در بازار بالا بوده، در حالی که بازارهای رقیب مسکن همچون بورس، طلا و ارز، رشد قابل توجهی نداشتند.
هر چند که پیشبینی میشود بازار مسکن در سالجاری یک رکود همراه با نرخ تورم را داشته باشد؛ تورمی که از سطح عمومی قیمتها پایینتر خواهد بود.
اما چرا از نگاه برخی ازمعامله گران، حاشیه سود صنعت ساختمان زیاد نیست؟
صنعت ساختمان یک تفاوت کلیدی با سایر صنایع حاضردر بورس دارد و تابعی از شرایط رونق و رکود است. در دوره رونق، فروش نقدی شرکتهای ساختمانی افزایش پیدا میکند، شرکتها ازاین محل درآمد شناسایی میکنند و این امر سبب میشود تا جریان نقدینگی پایدار برای آنها ایجاد شود.
اما در دوران رکود، میزان تهاتر شرکتهای ساختمانی افزایش مییابد.
شرکتهای ساختمانی به صورت کلی یا از ابتدا یا به واسطه تأمین زمین و هزینههای پروانه وارد فرایند ساخت میشوند.انتخاب هریک از مسیرهای ذکر شده در مدیریت این شرکتها و ریسکهایی که متوجه آنها میشود اثرگذار است.شرکتهای ساختمانی که با خرید زمین و تأمین پروانه، وارد فرایند ساخت و ساز میشوند، معمولاً ریسک افزایش قیمت کمتری دارند تا شرکتهایی که وارد فرایند ساخت میشوند. اکنون در بازار بورس نیز اثر این ریسکها را میتوان در میزان سوددهی، نسبتهای P/E این شرکتها دید. به نظرمی رسد که برای سودسازی آن دسته از شرکتهایی که کمتر خود را درگیر مسائل جاری ساخت میکنند بهتر باشند. با وجود این ریسکها که کاملاً نقدینگی شرکتهای ساختمانی را نیز متأثر میکند، باید دقت کردکه شرکتهای ساختمانی خوب، شرکتهایی هستند که جریان نقدینگی پایدار و تکرار شوندگی سود را در برنامه داشته باشند. ناگفته پیداست که همه شرکتهای ساختمانی بورسی دارای نرخ بازدهی بالایی نیستند. بررسی توان سودسازی شرکتهای صنعت انبوهسازی نشان میدهد که در این صنعت از مجموع سود ساخته شده براساس گزارشات 12 ماهه تنها 4 شرکت هستند که بیشترین میزان سود را ساختهاند. به همین اعتبار سهم سایر نمادها در این سودسازی بسیار اندک است، البته دراین 4 نماد نیز یک نماد، بیشتر فعالیت پیمانکاری انجام میدهد.
بررسی صورتهای مالی شرکتها مشخص میکندکه 5 شرکت هستند که نرخهای بازدهی ذکر شده در آنها از نرخ تورم رسمی کشور بالاتر است.هر چند که وقتی این نرخها با برخی صنایع دیگر مانند صنعت شیمیایی یا فلزی مقایسه میشود این روند حاکی از اختلاف زیاد است. همین امر جذابیت عمومی سهام شرکتهای ساختمانی را در بازار در حد متوسطی نگه داشته است (هر چند که شرکتهایی در این صنعت حضور دارند که در 3 ماهه ابتدایی سال مالی 1401 خود تقریباً به اندازه کل سال مالی قبل سود ساختهاند.)
اما شرکتهای ساختمانی که درآمد و جریان نقدینگی پایدارتری دارند، عموماً ذخیره املاک وNAV خوبی هم دارند. مجموع اتفاقات بنیادی که در برخی از شرکتهای ساختمانی رخ داد باعث شده که در این ماهها، رشد خوبی درکل بازار بورس به وجود آید و این رشد به صنعت انبوهسازی هم رسیده است. وقتی وضعیت بازار قیمت سهام شرکتهای بورسی را نگاه میکنیم، روندها قابل تأمل هستند. برخی از شرکتهای ساختمانی نسبت به سقف قیمتی خود بیش از 60 تا 80 درصد افت قیمتی داشتهاند. قابل توجه است که از نظر قیمتی تنها تعداد معدودی از این شرکتها توانستهاند میزان افت قیمتی را جبران کنند و تعداد کمتری از آنها (به تعداد 4 شرکت) به میانگین بازدهی مثبت یکساله اخیر دست یافتهاند.
دربررسی صورتهای مالی این شرکتها مشخص میشود که عملکرد مناسب این شرکتها و افشاهای مناسبی که داشتهاند کاملاً نظر جریان بازار را به سوی خود جلب کردهاند. مثلاً در بررسی EPS مقطعی شرکتها ملاحظه میشودکه حدود 20 شرکت ازمجموع 34 شرکت انبوهسازی بازار نتوانستهاند در این مقاطع سود نشان دهند، همین امر باعث شده که P/E آنها منفی باشد.
این نمادها، نمادهایی هستند که در استفاده از فرصت مثبت جریان بازارکه در 3 ماه اخیر ایجاد شده عقب بمانند. نکته قابل توجه آن است که از بین نمادهایی که در صنعت انبوهسازی داریم 13 شرکت موفق به شناسایی EPS بیش از 20 تومان شده و تنها 2 شرکت هستند که فراتر از ارقام متعارف این صنعت توانستهاند سود هر سهم داشته باشند. این نگاه تحلیلی برای برخی دیگر از نسبتها مانند نسبت P/B هم وجود دارد.یعنی وقتی به این نسبت در صنعت نگاه میکنیم ملاحظه میکنیم که تعداد معدودی از شرکتها هستند که این نسبت در آنها ارقام پایین بوده و برای بازار میتواند جذابیت داشته باشد. بازار به همه این نسبتها و متغیرها توجه میکند. باید بپذیریم که بورس سال 1401 یک تفاوت کلیدی با بورس سال 1399 که رشد بالایی داشت دارد. این تفاوت مهم آن است که بازار بورس امروز ما یک بازار تحلیلی است و الزاماً هر سهمی که روی تابلو وجود دارد سهم ارزنده تلقی نمیشود.
امروز در گروه انبوهسازی نگاه فعالان صرفاً به NAV نیست وبر اساس تحلیل تکنیکال خرید نمیکنند؛ فعالان بازار در کنار این شاخص مهم به سودسازی و میزان تقسیم سود هم توجه میکنند. نکته مهم دیگری که به نظر میآید آن است که حتی در تقسیم سود هم فعالان بازار به جزئیات توجه دارند. چالش مهمی که اقتصاد را تحت تأثیر قرار میدهد نرخ تورم است.هر چند که نرخ تورم بالا باعث افزایش قیمت املاک و مستغلات میشود ولی 2 عارضه برای صنعت انبوهسازی ایجاد میکند: یکی اینکه اساساً رکود را به همراه دارد.دوم اینکه نرخ تورم بالا میتواند ریسکهای سرمایهگذاری جدید را افزایش بدهد و عملاً توان سرمایهگذاری را کاهش دهد.
افزایش سطح عمومی قیمتها و تورم در کلان بازار، به نفع هیچ کس نیست زیرا این افزایش در نرخ نهادههای تولید، باعث خواهد شد تا شرکتهای ساختمانی از عمل به تعهدات باز بمانند.از آن مهمتر، طرف تقاضا، کشش افزایش قیمت بیشتر را نخواهد داشت.بر این اساس، درفضای حال حاضر، بازار مسکن استعدادی برای رشد ندارد، اما بازار رقیب یعنی بازار سهام مستعد رشد خوبی بوده و حتی میتواند در ماههای آتی، بازاری پیشرو باشد.نرخ کامودیتیها در سطح بازار نسبت به یکسال گذشته افزایش یافت، شرکتهای پالایشی با توجه به قیمت بالای نفت کرک اسپرد خوبی شناسایی کردهاند و با استناد به گزارشهای فصلی، این شرکتها درآمد خوبی را شناسایی کردهاند.این موارد محرکهای خوبی برای بازار سرمایه هستند که تا شش ماه اول امسال بخصوص در فصل مجامع، ترافیک بالایی در برگزاری مجامع شرکتهای خوب به وجود خواهد آورد و جذابیت بازار سهام بالاتر هم خواهد رفت.بنابراین تصوری که در حال حاضر از بازار سهام وجود دارد یک تصور پربازده است.البته نمیتوان این بازدهی خوب را برای همه سهمهای موجود در بازار تعمیم داد.
با توجه به کلیت بازار، اگر اتفاق خاصی رخ ندهد، قیمت دلار در محدوده 25 تا 31 هزار تومان در نوسان خواهد بود، سکه نیز به همین نسبت، تحرک خواهد داشت. به دلیل شکسته شدن درآمد شرکتهای ساختمانی در طول اجرای پروژهها، معمولاً تورمی که در فروشها اتفاق میافتد الزاماً نصیب سهام داران درآن سال نمیشود و میتواند تا چند سال به سهامداران شرکتهای ساختمانی عایدی برساند.یکی از دلایلی که برخی از نسبتهای مالی و نرخهای بازدهی در شرکتهای ساختمانی کمتر از برخی شرکتها صنایع دیگر مانند پتروشیمی و فولادی میشود، همین نکته است. به عبارتی، همه شرکتهای ساختمانی که در بورس هستند، شرکتهای بزرگی نیستند، برخی از آنها شرکتهای کوچکی هستند که حتی نتوانستهاند مشکلات پروژههای خو د را برطرف کنند. با این اوصاف، دورنمایی که برای سهمهای ساختمانی در بورس متصور بوده شامل دو بخش است: سهام شرکتهایی که پایداری نقدینگی و شناسایی سود دارند در ماههای آتی برای سرمایهگذاران بورسی ارزش سرمایهگذاری دارند. اما سهم شرکتهایی که توانایی نگهداری یا پایداری نقدینگی ندارند، سهمهای جذابی نیستند. فراموش نکنیم که در صورت ادامه روند کنونی، بازار مسکن احتمالاً به استراحت خواهد رفت و تورم درآن، درحد پایینی خواهد بود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه