کارگردان تئاتر از دغدغههایش می گوید:
نوشتن از خرمشهر تشریفاتی نیست
محسن بوالحسنی / آن چنان زیاد نیستند نمایشهایی که با موضوع خرمشهر و سالروز آزادی این شهر عزیز، روی صحنه رفتهاند و در لیست چنین آثاری، تولیدات قابل توجه و تأملی هم به چشم میخورد که هنوز در ذهن مخاطبان تئاتری جا خوش کردهاند. یکی از این نمایشها که دهه هفتاد در بسیاری از شهرهای ایران روی صحنه رفت نمایشیست بهنام «آسمان و زمین» به نویسندگی ایوب آقاخانی و کارگردانی امیر دژاکام. این نمایش اما تنها اثر دژاکام در این حوزه نیست. این کارگردان بازیگر مطرح تئاتر، تلویزیون و سینما در گفتوگو با «ایران» درباره دغدغه خود برای روی صحنه بردن آثاری در حوزه دفاع مقدس و بخصوص موضوع فتح خرمشهر میگوید: «من به جز آسمان و زمین، کارهایی مثل «راز شقایق» و «پسر کارون» را هم روی صحنه بردم که هر دو اثر روی سمفونیهای مجید انتظامی و کامبیزروشن روان ساخته شد و بسیاربسیار هم از این نمایش استقبال صورت گرفت. غیر از این، در بخش نویسندگی هم فیلمنامه «باد کافر» را نوشتم و کار کردن در این حوزه و بخش همیشه برای من جذاب بوده و خواهد بود و اگر مسیر مهیا شود و اجازه بدهند کار دیگری را هم دوست دارم روی صحنه ببرم که متأسفانه بعد از سه سال هنوز موفق به این امر نشدهام. نمایشی است به نام «غزل کفر» که از همین فرصت استفاده میکنم و از مدیران عزیز فرهنگی میخواهم که سنگهایی که جلو این کار هست را بردارند و بگذارند این اجرا را روی صحنه ببرم.»
دژاکام از شکل و زاویه نگاهش به موضوع دفاع مقدس و خرمشهر هم میگوید و در صحبتهایش به این موضوع اشاره میکند که او نگاهی غیرتشریفاتی به این حوزه دارد و چنین نگاهی را لازمه خلق یک اثر موفق میداند. دژاکام میگوید: «جنگ یک موضوع تشریفاتی یا دستوری و... نبود. موضوعی بود پیش آمد و مردم از پیر و جوان و خرد و کلان هم با تمام وجود و براساس آنچه وظیفه حکم میکرد رفتند و پای کار ماندند و نگذاشتند وجبی از این سرزمین از دست برود. همه چیز خود را دادند اما نگذاشتند این اتفاق بیفتد. در تولید آثار هنری هم وضع همین است. هنرمندی که از دل و بطن جامعه آمده میخواهد مثل همین مردم و از جنس همانها باشد تا قصهشان را تعریف کند. نباید به هنرمندانی که میخواهند از این عرصه مهم و سترگ حرف بزنند گفت چطور بنویسند و چطور خلق کنند. من همیشه عاشق نوشتن و خلق کردن درباره جنگ بوده و هستم و خواهم بود. چیزی را مینویسم و میسازم که واقعیت داشته باشد و وجه هنریاش غالب بر تمام وجود دیگرش باشد. چشمی هم به مسائل مالی ندارم و همین مسأله دست من را برای ساخت، روایت و پرداخت اثری درباره شهدا و جان برکفانی که از خون خود گذشتند باز میگذارد.»
دژاکام درباره اجرای «آسمان و زمین» که در دهه هفتاد در بسیاری شهرهای ایران روی صحنه رفت هم میگوید: «من به همراه حدود سی نفر از همکارانم در این پروژه در شهرهای مختلفی این نمایش را روی صحنه بردیم و همه ما کمترین دستمزد را دریافت کردیم چون هدف چیز دیگری بود. قصد نمایش صرف برگزار کردن نداشتیم بلکه میخواستیم موضوعی به این مهمی را در قالب و به زبان هنر برای مردم بازگو کنیم چون هیچ بستر دیگری چنین ظرفیتی ندارد.»
دژاکام در پایان صحبتهای خود، از دغدغهاش درحوزه نمایشنامه میگوید و به کمبود متنهای قابل تأمل اشاره میکند و تأکید دارد که «متأسفانه ما در این حوزه جز تعدادی انگشت نگار، نویسنده چیره دست نداریم. وقتی به حافظ رجوع میکنم میتوانم از علیرضا نادری، شهرام کرمی و چند نام دیگر اسم بیاورم که به عقیده من این تعداد نویسنده برای پرداخت درست و هنرمندانه از موضوع دفاع مقدس و علی الخصوص فتح خرمشهر بسیار کم است و باید این ظرفیتها بیشتر و بیشتر شوند.»
دژاکام از شکل و زاویه نگاهش به موضوع دفاع مقدس و خرمشهر هم میگوید و در صحبتهایش به این موضوع اشاره میکند که او نگاهی غیرتشریفاتی به این حوزه دارد و چنین نگاهی را لازمه خلق یک اثر موفق میداند. دژاکام میگوید: «جنگ یک موضوع تشریفاتی یا دستوری و... نبود. موضوعی بود پیش آمد و مردم از پیر و جوان و خرد و کلان هم با تمام وجود و براساس آنچه وظیفه حکم میکرد رفتند و پای کار ماندند و نگذاشتند وجبی از این سرزمین از دست برود. همه چیز خود را دادند اما نگذاشتند این اتفاق بیفتد. در تولید آثار هنری هم وضع همین است. هنرمندی که از دل و بطن جامعه آمده میخواهد مثل همین مردم و از جنس همانها باشد تا قصهشان را تعریف کند. نباید به هنرمندانی که میخواهند از این عرصه مهم و سترگ حرف بزنند گفت چطور بنویسند و چطور خلق کنند. من همیشه عاشق نوشتن و خلق کردن درباره جنگ بوده و هستم و خواهم بود. چیزی را مینویسم و میسازم که واقعیت داشته باشد و وجه هنریاش غالب بر تمام وجود دیگرش باشد. چشمی هم به مسائل مالی ندارم و همین مسأله دست من را برای ساخت، روایت و پرداخت اثری درباره شهدا و جان برکفانی که از خون خود گذشتند باز میگذارد.»
دژاکام درباره اجرای «آسمان و زمین» که در دهه هفتاد در بسیاری شهرهای ایران روی صحنه رفت هم میگوید: «من به همراه حدود سی نفر از همکارانم در این پروژه در شهرهای مختلفی این نمایش را روی صحنه بردیم و همه ما کمترین دستمزد را دریافت کردیم چون هدف چیز دیگری بود. قصد نمایش صرف برگزار کردن نداشتیم بلکه میخواستیم موضوعی به این مهمی را در قالب و به زبان هنر برای مردم بازگو کنیم چون هیچ بستر دیگری چنین ظرفیتی ندارد.»
دژاکام در پایان صحبتهای خود، از دغدغهاش درحوزه نمایشنامه میگوید و به کمبود متنهای قابل تأمل اشاره میکند و تأکید دارد که «متأسفانه ما در این حوزه جز تعدادی انگشت نگار، نویسنده چیره دست نداریم. وقتی به حافظ رجوع میکنم میتوانم از علیرضا نادری، شهرام کرمی و چند نام دیگر اسم بیاورم که به عقیده من این تعداد نویسنده برای پرداخت درست و هنرمندانه از موضوع دفاع مقدس و علی الخصوص فتح خرمشهر بسیار کم است و باید این ظرفیتها بیشتر و بیشتر شوند.»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه