نخستین جلسه دادگاه کیفری اتوبوس خبرنگاران تشکیل شد
آیا همه مقصران محکوم میشوند؟
زهرا کشوری
دبیر زیست بوم
فرودگاه بینالمللی ارومیه در برابر سنگینی بار غمی که مردی سیاهپوش روی دوشش میکشد سکوت کرده است. مرد روی سکویی بیرون از فرودگاه نشسته است. انگار تمام مسیر تهران تا ارومیه را پیاده آمده باشد. اشکها بیاختیار روی گونهاش سر میخورند و سیگار نیم سوخته میان انگشتهایش دود میشود. کلمات برای ابراز همدردی با پدر ریحانه یاسینی سردبیر جانباخته ایرنا 24 گنگ و بیمعناست. نگاههای مبهوت است که در ناچاری محض، مسئولیت همه چیز را به عهده میگیرد اما از این نگاههای بهتزده چه کاری برمیآید؟
برای شما چه فرقی میکند مقصر کیست؟
حرف یکی از کارشناسان هیأت کارشناسی پنج نفره مثل پتک توی سرم شروع به کوبیدن میکند. برای شما چه فرقی دارد کی مقصر است؟ دیه شما در هر صورت پرداخت میشود! با خودم فکر میکند چقدر پول میتواند این بار سرسنگین را از روی دوش پدر و مادر مهشاد و ریحانه بردارد؟ چقدر دیه پرداخت شود آنها دوباره به خانه برمی گردند تا صدای خنده دخترانه و جوانشان به خانوادهها بگوید کابوس یک سال گذشته تمام شده است. شواهد نشان میدهد براساس قانون ، خسارت و جریمه خاصی مسئولان وقت محیط زیست و ستاد ملی احیا را انتظار نمیکشد. در نهایت نیز حکم آنها شامل جرایم مالی و حبس کوتاه مدت میشود. براساس قوانین موجود حبس کوتاه مدت هم قابل تبدیل به جریمه مالی است. همین هم هزار سؤال بیجواب را ذهنم میکارد. چرا چهار کارشناس از هیأت پنج نفره کارشناسی اعتقاد دارند خبرنگاران نباید دنبال همین جریمه خفیف و محکومیت مسئولان فاجعه تصادف اتوبوس خبرنگاران باشند؟ پاسخ ما به این کارشناسان قبل از سوار شدن به هواپیما و برگشتن به شهری که در یکی از جادههای روستایی آن برای همیشه جان جوان دو دوست را جاگذاشتیم هم مشخص بود. تعجب همه از این است که چرا کارشناسان نمیخواهند با صدور رأی، جلوی وقوع دوباره این اتفاقها را بگیرند و با یک جریمه خفیف به برخی مدیران نشان بدهند خطای آنها نابخشودنی است؟ مهشاد کریمی و ریحانه یاسینی دو خبرنگار موفق کشور بودند. مگر ما چند خبرنگار خبره در حوزه محیط زیست داریم که در یک سفر باید دو نفر از آنها را از دست بدهیم؟ پدر و مادر ریحانه 28 سال زحمت نکشیدند که فرزندشان به خاطر قصور چند مدیر در اجاره یک اتوبوس غیر استاندارد از دست برود؟ پدر و مادر مهشاد 25 سال زحمت نکشیدهاند که دختر در آستانه ازدواج شان، فدای یک وعده ناهار تدارک دیده شده توسط مسئولانی شود که 15 هزار میلیارد تومان خرج احیای دریاچه ارومیه کردند و موفق نشدند! همه این مسائل به کنار. ریحانه یاسینی در کار روزنامهنگاری نابغه بود. از 15 سالگی کار رسانه کرده بود. سالها وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم هزینه میکند تا دو فرزند ایران مثل مهشاد کریمی و ریحانه یاسینی را تربیت کند. اما چند مدیریت که توان برنامهریزی استاندارد یک سفر مطبوعاتی را ندارند مهشاد و ریحانه را در کسری از ثانیه از خانواده و جامعه مطبوعات و کشورشان میگیرند. آن هم در سنی که قرار بود نقشی در رشد و توسعه جامعه خود داشته باشند. چرا کارشناسان از جامعه خبرنگار بازمانده از فاجعه می خواهند چشمشان را روی این تخلف هزینه زا ببندند تا در نهایت چند مدیر مقصر جریمه نقدی نشود؟
از ریحانه گله دارم!
نخستین جلسه دادگاه کیفری اتوبوس خبرنگاران در راستای اعتراض به قرار منع تعقیب با حرفهای پدر ریحانه یاسینی آغاز میشود. او از همان ابتدا آب پاکی را روی دست 4 نفر از کارشناسان هیأت 5 نفره و کارشناسان هیأت سه نفره میریزد و میگوید: «ما بهدنبال گرفتن پول نیستیم.» زخم پدر دختر از دست داده تازه است و با هیچ حکمی هم کهنه نمیشود. او میخواهد مقصران مرگ ریحانه و مهشاد و زخمی شدن خبرنگاران بازمانده مشخص شود. هم از ریحانه دلگیر است هم از مایی که دوست از دست دادهایم. برایش سؤال است چطور خبرنگاران سوار اتوبوسی شدهاند که کمربند نداشته است؟ بغض گلویش را فشار میدهد وقتی یادآوری میکند که ریحانه تشنه از دنیا رفت. میپرسد چرا وقتی مسئولان سفر حتی قادر به تهیه یک صبحانه برای خبرنگاران نبودند، خبرنگاران سفر را ادامه دادند و از اتوبوس پیاده نشدند؟ به قاضی میگوید که مدارک و اسنادی وجود دارد که نشان میدهد ، برخی مسئولان این سفر، هزینه مالی سفر را دریافت کردهاند اما آن را برای خبرنگاران مدعو خرج نکردهاند. میگوید که خنده ریحانه را دسته شکسته شده صندلی اتوبوس گرفت! لابد در این یک سال هزار بار این حرفهایی را که در دادگاه گفت با خودش تکرار کرده است. اگر اتوبوس سالم بود، اگر اتوبوس کمربند ایمنی داشت، اگر دسته شکسته صندلی توی تن عزیز ریحانه نمیرفت و... حالا ریحانهاش هم زنده بود. او میگوید: «نه خودش نه خانواده مهشاد کریمی مشکل مالی ندارند. بهدنبال گرفتن پول نیستند. میخواهند مسئولان مقصر سفر مشخص شوند و براساس قوانین حکم بگیرند.» مسئولانی که تا به امروز حتی حاضر نشدهاند از او، از مادر ریحانه، از خواهر ریحانه، از خانواده مهشاد کریمی یک معذرت خواهی بکنند. حرفهای او و حرف علی سلطان محمدی یکی است. سلطان محمدی همسر مهشاد کریمی است که تصادف تیرماه سال 1400 نوعروسش را سه روز قبل از مراسم عروسی شان گرفت. او هم مثل ما خبرنگاران اعتقاد دارد که این دادگاه باید به صدور حکمی منتج شود که راه خطا را بر سایر مدیران ببندد. اعتقاد دارد این رأی میتواندیک نقطه عطف در کارنامه دادگاه باشد. خبرنگاران حاضر در این جلسه اعلام میکنند هیچ عجلهای برای اعلام صدور حکم ندارند. هر چند بار که لازم باشد مسیر تهران تا ارومیه را میآیند تا دادگاه در نهایت به صدور حکمی منجر شود که هر راه تخلفی که به مرگ جوان ریحانهها و مهشادها منجر میشود بسته شود. محمد داسمه با زبان حقوقی با قاضی پرونده صحبت میکند. برخی از الفاظی که میان او و قاضی رد و بدل میشود برای ما جامعه خبرنگاران و هر متخصص در حوزه دیگری غیر از حقوق، نامفهوم است. دل نگرانی همه ما اما یکی است. آیا کارشناسان میتوانند حرف خود را به کرسی بنشانند و در نهایت خانواده اولیای دم بماند با یک راننده مقصر یا تمام مقصران پرونده شناسایی میشوند؟
داسمه میگوید: «من هم بهعنوان وکیل خبرنگاران در جلسه حضور داشتم، دلایل خود را مطرح کردیم، همچنین مباحث فنی را هم گفتیم اینکه اتوبوس معیوب بود و سیستم «ریتاردر» اتوبوس خراب بود، همچنین مباحث حقوقی در زمینه اسباب مسئولیت و اشتراک در مسئولیت را از باب فقهی و قانونی بیان کردیم و تمامی حاضران در جلسه اعم از اولیای دم و خبرنگاران اعلام کردند که خواسته ما عدالت و تعقیب، محاکمه و محکومیت مدیرانی است که در این حادثه کوتاهی و قصور کردند و مسبب این تصادف بودند.» به گفته این وکیل پایه یک دادگستری، قاضی هم به تمام صحبتها گوش داد و تمامی موارد ثبت شد؛ امیدواریم مسئولان مربوطه به علت قصور و تقصیری که در اجرای این برنامه داشتند محاکمه و در نهایت محکوم شوند. او میگوید: «خبرنگاران، من و وکیل ریحانه یاسینی و مهشاد کریمی به اتفاق تقاضای محکومیت مسئولان سفر را مطرح کردیم. در زمینه ادله اثبات، نظریه کمیسیون عالی تصادفات، گزارشات تحقیقی و عمقی سازمان حمل ونقل جادهای کشور و نظر فرمانده پلیس راه را در پرونده قرار دادیم، همچنین در زمینه حقوقی و حتی اسباب طولی هم معتقد بودیم که اشتراک در مسئولیت است و هر کسی به سهم خودش مقصر است، بر این اساس یک اظهار نامه قطعی هم ارائه کردیم.»
جلسه چند ساعت طول میکشد. پدر ریحانه یاسینی به نتیجه جلسه امیدوار است. میگوید: «حرفهای گفته شده در این جلسه متفاوت با سایر جلسات بوده.» پرونده توسط رئیس مجتمع شهید بهشتی محاکم ارومیه شخصاً رسیدگی شده است و این مسأله او را به دادخواهی خون دخترش امیدوار کرده است.» هرچند باید به انتظار جلسات بعدی نشست اما خدا کند شرمنده مهشاد و ریحانه نشویم!
دبیر زیست بوم
فرودگاه بینالمللی ارومیه در برابر سنگینی بار غمی که مردی سیاهپوش روی دوشش میکشد سکوت کرده است. مرد روی سکویی بیرون از فرودگاه نشسته است. انگار تمام مسیر تهران تا ارومیه را پیاده آمده باشد. اشکها بیاختیار روی گونهاش سر میخورند و سیگار نیم سوخته میان انگشتهایش دود میشود. کلمات برای ابراز همدردی با پدر ریحانه یاسینی سردبیر جانباخته ایرنا 24 گنگ و بیمعناست. نگاههای مبهوت است که در ناچاری محض، مسئولیت همه چیز را به عهده میگیرد اما از این نگاههای بهتزده چه کاری برمیآید؟
برای شما چه فرقی میکند مقصر کیست؟
حرف یکی از کارشناسان هیأت کارشناسی پنج نفره مثل پتک توی سرم شروع به کوبیدن میکند. برای شما چه فرقی دارد کی مقصر است؟ دیه شما در هر صورت پرداخت میشود! با خودم فکر میکند چقدر پول میتواند این بار سرسنگین را از روی دوش پدر و مادر مهشاد و ریحانه بردارد؟ چقدر دیه پرداخت شود آنها دوباره به خانه برمی گردند تا صدای خنده دخترانه و جوانشان به خانوادهها بگوید کابوس یک سال گذشته تمام شده است. شواهد نشان میدهد براساس قانون ، خسارت و جریمه خاصی مسئولان وقت محیط زیست و ستاد ملی احیا را انتظار نمیکشد. در نهایت نیز حکم آنها شامل جرایم مالی و حبس کوتاه مدت میشود. براساس قوانین موجود حبس کوتاه مدت هم قابل تبدیل به جریمه مالی است. همین هم هزار سؤال بیجواب را ذهنم میکارد. چرا چهار کارشناس از هیأت پنج نفره کارشناسی اعتقاد دارند خبرنگاران نباید دنبال همین جریمه خفیف و محکومیت مسئولان فاجعه تصادف اتوبوس خبرنگاران باشند؟ پاسخ ما به این کارشناسان قبل از سوار شدن به هواپیما و برگشتن به شهری که در یکی از جادههای روستایی آن برای همیشه جان جوان دو دوست را جاگذاشتیم هم مشخص بود. تعجب همه از این است که چرا کارشناسان نمیخواهند با صدور رأی، جلوی وقوع دوباره این اتفاقها را بگیرند و با یک جریمه خفیف به برخی مدیران نشان بدهند خطای آنها نابخشودنی است؟ مهشاد کریمی و ریحانه یاسینی دو خبرنگار موفق کشور بودند. مگر ما چند خبرنگار خبره در حوزه محیط زیست داریم که در یک سفر باید دو نفر از آنها را از دست بدهیم؟ پدر و مادر ریحانه 28 سال زحمت نکشیدند که فرزندشان به خاطر قصور چند مدیر در اجاره یک اتوبوس غیر استاندارد از دست برود؟ پدر و مادر مهشاد 25 سال زحمت نکشیدهاند که دختر در آستانه ازدواج شان، فدای یک وعده ناهار تدارک دیده شده توسط مسئولانی شود که 15 هزار میلیارد تومان خرج احیای دریاچه ارومیه کردند و موفق نشدند! همه این مسائل به کنار. ریحانه یاسینی در کار روزنامهنگاری نابغه بود. از 15 سالگی کار رسانه کرده بود. سالها وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم هزینه میکند تا دو فرزند ایران مثل مهشاد کریمی و ریحانه یاسینی را تربیت کند. اما چند مدیریت که توان برنامهریزی استاندارد یک سفر مطبوعاتی را ندارند مهشاد و ریحانه را در کسری از ثانیه از خانواده و جامعه مطبوعات و کشورشان میگیرند. آن هم در سنی که قرار بود نقشی در رشد و توسعه جامعه خود داشته باشند. چرا کارشناسان از جامعه خبرنگار بازمانده از فاجعه می خواهند چشمشان را روی این تخلف هزینه زا ببندند تا در نهایت چند مدیر مقصر جریمه نقدی نشود؟
از ریحانه گله دارم!
نخستین جلسه دادگاه کیفری اتوبوس خبرنگاران در راستای اعتراض به قرار منع تعقیب با حرفهای پدر ریحانه یاسینی آغاز میشود. او از همان ابتدا آب پاکی را روی دست 4 نفر از کارشناسان هیأت 5 نفره و کارشناسان هیأت سه نفره میریزد و میگوید: «ما بهدنبال گرفتن پول نیستیم.» زخم پدر دختر از دست داده تازه است و با هیچ حکمی هم کهنه نمیشود. او میخواهد مقصران مرگ ریحانه و مهشاد و زخمی شدن خبرنگاران بازمانده مشخص شود. هم از ریحانه دلگیر است هم از مایی که دوست از دست دادهایم. برایش سؤال است چطور خبرنگاران سوار اتوبوسی شدهاند که کمربند نداشته است؟ بغض گلویش را فشار میدهد وقتی یادآوری میکند که ریحانه تشنه از دنیا رفت. میپرسد چرا وقتی مسئولان سفر حتی قادر به تهیه یک صبحانه برای خبرنگاران نبودند، خبرنگاران سفر را ادامه دادند و از اتوبوس پیاده نشدند؟ به قاضی میگوید که مدارک و اسنادی وجود دارد که نشان میدهد ، برخی مسئولان این سفر، هزینه مالی سفر را دریافت کردهاند اما آن را برای خبرنگاران مدعو خرج نکردهاند. میگوید که خنده ریحانه را دسته شکسته شده صندلی اتوبوس گرفت! لابد در این یک سال هزار بار این حرفهایی را که در دادگاه گفت با خودش تکرار کرده است. اگر اتوبوس سالم بود، اگر اتوبوس کمربند ایمنی داشت، اگر دسته شکسته صندلی توی تن عزیز ریحانه نمیرفت و... حالا ریحانهاش هم زنده بود. او میگوید: «نه خودش نه خانواده مهشاد کریمی مشکل مالی ندارند. بهدنبال گرفتن پول نیستند. میخواهند مسئولان مقصر سفر مشخص شوند و براساس قوانین حکم بگیرند.» مسئولانی که تا به امروز حتی حاضر نشدهاند از او، از مادر ریحانه، از خواهر ریحانه، از خانواده مهشاد کریمی یک معذرت خواهی بکنند. حرفهای او و حرف علی سلطان محمدی یکی است. سلطان محمدی همسر مهشاد کریمی است که تصادف تیرماه سال 1400 نوعروسش را سه روز قبل از مراسم عروسی شان گرفت. او هم مثل ما خبرنگاران اعتقاد دارد که این دادگاه باید به صدور حکمی منتج شود که راه خطا را بر سایر مدیران ببندد. اعتقاد دارد این رأی میتواندیک نقطه عطف در کارنامه دادگاه باشد. خبرنگاران حاضر در این جلسه اعلام میکنند هیچ عجلهای برای اعلام صدور حکم ندارند. هر چند بار که لازم باشد مسیر تهران تا ارومیه را میآیند تا دادگاه در نهایت به صدور حکمی منجر شود که هر راه تخلفی که به مرگ جوان ریحانهها و مهشادها منجر میشود بسته شود. محمد داسمه با زبان حقوقی با قاضی پرونده صحبت میکند. برخی از الفاظی که میان او و قاضی رد و بدل میشود برای ما جامعه خبرنگاران و هر متخصص در حوزه دیگری غیر از حقوق، نامفهوم است. دل نگرانی همه ما اما یکی است. آیا کارشناسان میتوانند حرف خود را به کرسی بنشانند و در نهایت خانواده اولیای دم بماند با یک راننده مقصر یا تمام مقصران پرونده شناسایی میشوند؟
داسمه میگوید: «من هم بهعنوان وکیل خبرنگاران در جلسه حضور داشتم، دلایل خود را مطرح کردیم، همچنین مباحث فنی را هم گفتیم اینکه اتوبوس معیوب بود و سیستم «ریتاردر» اتوبوس خراب بود، همچنین مباحث حقوقی در زمینه اسباب مسئولیت و اشتراک در مسئولیت را از باب فقهی و قانونی بیان کردیم و تمامی حاضران در جلسه اعم از اولیای دم و خبرنگاران اعلام کردند که خواسته ما عدالت و تعقیب، محاکمه و محکومیت مدیرانی است که در این حادثه کوتاهی و قصور کردند و مسبب این تصادف بودند.» به گفته این وکیل پایه یک دادگستری، قاضی هم به تمام صحبتها گوش داد و تمامی موارد ثبت شد؛ امیدواریم مسئولان مربوطه به علت قصور و تقصیری که در اجرای این برنامه داشتند محاکمه و در نهایت محکوم شوند. او میگوید: «خبرنگاران، من و وکیل ریحانه یاسینی و مهشاد کریمی به اتفاق تقاضای محکومیت مسئولان سفر را مطرح کردیم. در زمینه ادله اثبات، نظریه کمیسیون عالی تصادفات، گزارشات تحقیقی و عمقی سازمان حمل ونقل جادهای کشور و نظر فرمانده پلیس راه را در پرونده قرار دادیم، همچنین در زمینه حقوقی و حتی اسباب طولی هم معتقد بودیم که اشتراک در مسئولیت است و هر کسی به سهم خودش مقصر است، بر این اساس یک اظهار نامه قطعی هم ارائه کردیم.»
جلسه چند ساعت طول میکشد. پدر ریحانه یاسینی به نتیجه جلسه امیدوار است. میگوید: «حرفهای گفته شده در این جلسه متفاوت با سایر جلسات بوده.» پرونده توسط رئیس مجتمع شهید بهشتی محاکم ارومیه شخصاً رسیدگی شده است و این مسأله او را به دادخواهی خون دخترش امیدوار کرده است.» هرچند باید به انتظار جلسات بعدی نشست اما خدا کند شرمنده مهشاد و ریحانه نشویم!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه