ذکر کاپیتان الکپاتین، وریا غفوری
امین شفیعی
آن یگانه مهره بک راست، آن سانتر بیکم و کاست، آن لایق استوری سوس ماست، آن ممدوح مدح بگوری، کاپیتان الکپاتین وریا غفوری(صاف شوته) صاحب جاه و جلال بود و کاپیتان استقلال بود.
در مدح جلالتش گفتهاند که همواره در حلقه مریدان خاصه بود و مریدان بر اوامر او مأمور. تا آن حد که یاران را امر فرمود که به جامه سیاه درآیند و آنکه را نظر موافقت نبود، مریدان گریبان دریدند و به صحرایش رمیدند تا نظر موافقت ایشان بستاندند.
روزی در حال تست کرامت جدیدش بود که علامهای بر او وارد شد و گفت تو چگونه چندان دانی که من هرچه تا کنون دانستم، نادانستنم را مسلم فرمود؟ پس دست از تست کرامت کشید و پرسید: چی؟!
حکیم گفت از ریاضیات چه دانی؟
گفت آن دانم که از ۱ تا ۱۱، ۱۱ عدد بود و از ۱۱ تا یک، باز ۱۱ عدد!
علامه به شگفتی اندر شد و پرسید: از هندسه چه دانی؟
گفت شکل کایت را در لحظه سوت داور میباید ساخت و پس از آن هرچه کنی همان درست باشد!
پرسید از سیاست چه دانی؟
گفت نفوذ از چپ کنی تا راست تهی گردد و نفوذ از راست، نفوذ از چپ باشد حریف را و جز از طریق چپی بهراستی نتوان رسید!
پرسید از اقتصاد چه دانی؟
گفت تا ۹ رقم صفر توانم شمرد.
پرسید از ژئوپلیتیک؟
گفت: دانم که بسیط زمین از شدت گردی توپ فوتبال را ماند.
علامه حیران شد و گفت این همه علوم از کجا فراگرفتی؟
گفت آن زمان که خامانی چون تو به نگارش «علم بهتر است یا ثروت» مشغول همیشدند، مرا طریقت سوباسا پیش افتاد.
علامه را از این بینش سر تعظیم نبود و گفت: اذا شات وریا و یشوت شواتی کما شات اسکرینه؛ شوت وریا اسکرین شات استوریش را ماند شوتان عالم را!
در ذکر کرامت ایشان آوردهاند که تلویزیون را منع نمودی از برداشت چهرت خویش؛ چون نشانش در تلویزیون نیامدی، مریدان نعره کشیدندی و تلویزیون هر بار که این کرامت بدیدی جمله ال ای دیها بر زمین ریختی و از سر استیصال فرمودی: فصمتها هنا لسان القال. یعنی فصل نقل و انتقالات را پایان کی شدی تا اینان را زبان به کام باز آید؟
پیوسته از غم مردمان بخروش بود هیچ جز اشک چشم رزق او ندادندی تا آن زمان که دست روزگار وی را گنده قاچی از کیک بیتالمال حوالت داد و سند پنت هاوسی قبالت؛ لیک غم مردم از فراز برج وی پدیدار بود. پس آنقدر به زار ایشان مشغول گشت تا استخر پنت هاوس از آب دیدگانش پر شد و وی در غصه مردم به کرال سینه مشغول.
آن یگانه مهره بک راست، آن سانتر بیکم و کاست، آن لایق استوری سوس ماست، آن ممدوح مدح بگوری، کاپیتان الکپاتین وریا غفوری(صاف شوته) صاحب جاه و جلال بود و کاپیتان استقلال بود.
در مدح جلالتش گفتهاند که همواره در حلقه مریدان خاصه بود و مریدان بر اوامر او مأمور. تا آن حد که یاران را امر فرمود که به جامه سیاه درآیند و آنکه را نظر موافقت نبود، مریدان گریبان دریدند و به صحرایش رمیدند تا نظر موافقت ایشان بستاندند.
روزی در حال تست کرامت جدیدش بود که علامهای بر او وارد شد و گفت تو چگونه چندان دانی که من هرچه تا کنون دانستم، نادانستنم را مسلم فرمود؟ پس دست از تست کرامت کشید و پرسید: چی؟!
حکیم گفت از ریاضیات چه دانی؟
گفت آن دانم که از ۱ تا ۱۱، ۱۱ عدد بود و از ۱۱ تا یک، باز ۱۱ عدد!
علامه به شگفتی اندر شد و پرسید: از هندسه چه دانی؟
گفت شکل کایت را در لحظه سوت داور میباید ساخت و پس از آن هرچه کنی همان درست باشد!
پرسید از سیاست چه دانی؟
گفت نفوذ از چپ کنی تا راست تهی گردد و نفوذ از راست، نفوذ از چپ باشد حریف را و جز از طریق چپی بهراستی نتوان رسید!
پرسید از اقتصاد چه دانی؟
گفت تا ۹ رقم صفر توانم شمرد.
پرسید از ژئوپلیتیک؟
گفت: دانم که بسیط زمین از شدت گردی توپ فوتبال را ماند.
علامه حیران شد و گفت این همه علوم از کجا فراگرفتی؟
گفت آن زمان که خامانی چون تو به نگارش «علم بهتر است یا ثروت» مشغول همیشدند، مرا طریقت سوباسا پیش افتاد.
علامه را از این بینش سر تعظیم نبود و گفت: اذا شات وریا و یشوت شواتی کما شات اسکرینه؛ شوت وریا اسکرین شات استوریش را ماند شوتان عالم را!
در ذکر کرامت ایشان آوردهاند که تلویزیون را منع نمودی از برداشت چهرت خویش؛ چون نشانش در تلویزیون نیامدی، مریدان نعره کشیدندی و تلویزیون هر بار که این کرامت بدیدی جمله ال ای دیها بر زمین ریختی و از سر استیصال فرمودی: فصمتها هنا لسان القال. یعنی فصل نقل و انتقالات را پایان کی شدی تا اینان را زبان به کام باز آید؟
پیوسته از غم مردمان بخروش بود هیچ جز اشک چشم رزق او ندادندی تا آن زمان که دست روزگار وی را گنده قاچی از کیک بیتالمال حوالت داد و سند پنت هاوسی قبالت؛ لیک غم مردم از فراز برج وی پدیدار بود. پس آنقدر به زار ایشان مشغول گشت تا استخر پنت هاوس از آب دیدگانش پر شد و وی در غصه مردم به کرال سینه مشغول.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه