گُلشن یا گُلخن؟!


محسن نفر
آهنگساز، پژوهشگر و نوازنده تار و سه‌تار
​​​​​​​موسیقی، عالم درون موسیقیدان است که به درون شنوندگان و مخاطبان وارد می‌شود! البته ازکوزه همان برون تراود که در اوست. موسیقی، مخلوق موسیقیدان است و از درون او مایه می‌گیرد و می‌تراود! بگو علم هم از درون عالم و فکر هم از درون متفکر و هر ایده و نیتی از درون صاحبش می‌آید! آری. این سخنان کوچک انگاشتن سخن نخست نیست! اثبات و تأیید آن است.
آری هر چیزی از درون دارنده‌اش سر می‌زند و برمی‌آید. این قابل تصدیق است. اما ... اما چه؟ درون است که جای تأمل دارد. این درون است که  گلشن است یا گلخن! این درون است که لاله زار است یا گندزار. هر کدام محصول خود را دارند ! درون آدمی، محصولش، متأثر از سه خصوصیت است. 1- قوه خلاقه 2- تعلیم و تربیت 3- شأن و جایگاه (سطح وجود).
قوه خلاقه، که علت پدید آمدن هر ایده و تصور و خلاقیتی است! تعلیم و تربیت، که توحش و اهلیت  به آن وابسته است و شأن و جایگاه هر شخص که حد وجود و میزان  موجودیتش است!
 در دو مورد اول ، حرف و سخن ناگفته نیست! قطعاً تعلیم و تربیت، دیو را فرشته سان می‌کند. مشروط به اینکه دیو چو بیرون رفت، فرشته مراقبت و محافظت شود. اگر کسی در بهترین شرایط و نزد بزرگترین اساتید، آموزش بیند، اما خود به حراست از آموخته‌هایش نپردازد، فرشته درونش عزیمت می‌کند و دیو جای آن را می‌گیرد! پس مراقبت از آموخته و تربیت ، نقش مهمی ‌در شأن و جایگاه وجودی هرکس دارد. همان که حد وجود و میزان وجودش را تعیین می‌کند!  در مصحف شریف، این مسأله با توجه و تأکیدی زیاد مورد اشارت قرار گرفته است. تهذیب و پاکسازی.
گر گُل است اندیشه تو گلشنی/ ور بود خاری، تو هیمه  گُلخنی
اگر درون، مهذب و پاک باشد، اندیشه که میوه آن است، شیرین و جان بخش است و اگر فاسد و ناسالم باشد، میوه آن، خراب و جان گداز. چه چیزی موجب صلاح و فساد درون می‌شود؟
به تعبیر بهتر، درون چگونه  در مظان صحت و سقم قرار می‌گیرد؟ حقیقت آن است که هیچ فن و پیشه‌ای، صلاح و خطا، به صاحبش نمی‌دهد. بلکه هر فن و پیشه، خود معلول صلاح و خطا است. اگر از راه همواره صلاح، عدول شود، به فنون و مشاغل خطا ورود می‌شود و اگر نه، نه ! پس شغل و پیشه فاسد، تخطی از روش و طریقت حق و صلاح است. اگر چنین باشد، دیگر هرچه می‌شود و می‌آید، خطا و فساد است و اگر نه، نه!
بگو اگر چنان بود، نبایستی در مشاغل نیک، جز اخلاق و آداب نیکو مشاهده شود؟! در صورتی که چنین نیست و در شریف ترین حِرَف  و مشاغل، شاهد فساد وکجروی هستیم! آری. اما این به آن شغل و حرفه بازنمی‌گردد! به تعلیم و تربیت و مهمتر از آن، مُحارست از آموخته‌ها و تربیت‌ها مربوط می‌شود.
نگاه دار سررشته تا نگه دارد (گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان/ نگاه دار سررشته تا نگه دارد.) پس محافظت از تربیت و تعلیم، ، ممانعت از سقوط و کجروی است!
اما به راستی از چه باید محافظت کرد؟ هر فن و مهارت و پیشه‌ای، از چگونگی تسلط و خُبرگیِ درآن دم می‌زند و به  صلاح و خطا که امری خارج از آن است، دم نمی‌زند. مثلاً پزشکی، از علم و مهارتِ به آن می‌گوید و از درستکاری و امانتداری نسبت به جان آدمیان نمی‌گوید. درستکاری، وجدان کاری، امانتداری و توجه به جان و حیات آدمیان، در جای دیگر بحث می‌شود. آن جای دیگر کجاست؟ علمِ شریفِ اخلاق. اگر اخلاق که طریقت تهذیب و پاکسازی درون است، دغدغه هرکس باشد، به صلاح و درستی پایبند است و اگر نه، نه!  البته اخلاق هم اقسامی‌ دارد. اخلاق مذهبی، اخلاق فلسفی، اخلاق علمی، اخلاق حرفه‌ای و...  همه طُرق اخلاقی، کُهن الگوی اخلاق مذهبی را مدنظر دارند. اگرچه خلاف و علیه آن باشند. اصل مشی و مرام هر حرفه‌ای، حاکی از خیر و صلاح و ایجاد و انتقال آن به سایرین است و هیچ حرفه‌ای شعاری جز این ندارد و همانطور که پیشتر گفتیم، حِرَف ضاله، کجروی از اخلاق نبوده‌اند بل خلاف  اخلاق بوده‌اند.
اگر کسی اخلاق را ارج نمی‌نهاد، یعنی  به هیچ کرامت انسانی و اصول انسانیت تعهدی نمی‌سپرد، به مشاغل خلاف  اخلاق  تن می‌سپرد و بدون دغدغه و اضطرابِ خاطر به پیش می‌رفت تا جایی که با هلاکت دیگران، موجبات هلاک خویش را فراهم می‌نمود. حال در این میان موسیقی چه وضعیتی دارد؟ موسیقی درغرب و شرق وضعیتی متفاوت دارد و حتی در شرق، وضعیتش میان مسلمانان متفاوت تر است.
بخش دوم این یادداشت مطول را هفته آینده در همین ستون بخوانید. 

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7931/24/616363/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها