وقتی برای بازیکنان 500 میلیونی 70 میلیارد میپردازند
پول به مثابه علف خرس
وصال روحانی
روزنامهنگار
پس از بالا رفتن بیرویه و هولناک قیمت بازیکنان متوسط در بازار نقل و انتقالاتی «پیش فصل» لیگ بیست و دوم، فدراسیون فوتبال به فکر تعیین یک سقف مالی برای کوچ بازیکنان بین باشگاهها افتاده اما به نظر میرسد که مثل موارد مشابه فقط نوشدارو پس از مرگ سهراب دردست تهیه است. در اظهارات برخی مقامهای فدراسیون تصریح شده که از این پس پرداخت ارقام غیرمعمول برای بازیکنان عادی غیرقانونی است و فقط ملیپوشان از این روال معافاند و همچنین این افزایش دریافتی نباید بیشتر از 25 درصد باشد، اما یکی دو مسأله مهم در ارتباط با این ملاحظات تازه وجود دارد که حسن اجرای آن را بسیار سخت و عدول از آن و بهتر بگوییم پنهانکاری را بالنسبه آسان میسازد.حتی اگر برگههای عقد قرارداد تازه بازیکنان لیگ برتری با باشگاههای قبلی و جدیدشان که به سازمان لیگ تسلیم میشود همانی باشد که واقعاً هست، 25 درصد افزایش قیمت برای بازیکنانی که قیمت فصل پیششان هم افراطی بود، دستاورد اندکی نخواهد بود و مبلغ چشمگیری را تشکیل میدهد. بازیکنی که قیمت واقعیاش از 500 میلیون تومان بیشتر نیست و در خوشبینانهترین نگاه هم یک میلیارد نمیارزد و با وجود این فصل پیش 10 تا 15 میلیارد تومان گرفته، وقتی این فصل حق بهرهوری از یک افزایش 25 درصدی را دارد، عملاً میتواند تا 40 میلیارد هم پیش برود و چنانچه قرارداد او با باشگاه تازهاش فزونتر از یک سال و دوساله و سه ساله باشد بحث از 40 میلیارد هم فراتر خواهد رفت. قسمت تیرهتر ماجرا این است که گاهی براساس تفاهم دوطرف مبلغی اضافی و زیرمیزی هم به بازیکن پرداخت میشود که روی کاغذ و متن قرارداد نمیآید. در آن صورت هم بازیکن مورد نظر به اهدافش میرسد و از مرزهای 50 تا 60 میلیارد تومان هم فراتر خواهد رفت و هم هرگونه تلاش فدراسیون برای مهار کردن این بازار پرهرج و مرج بیاثر خواهد شد و اظهارات و ادعاهای مسئولان این نهاد برای سامان دادن به این بازار آشفته، هیچ ضمانت اجرایی نداشته و به مشتی حرف پوچ تبدیل خواهد شد.جالبتر و تلختر از همه اینکه معترضان نخست به روند غیرمتعارف شدن رقم عقد قراردادهای جدید، رؤسای باشگاهها و به واقع همان کسانی هستند که در رقابت بر سر کسب عناوین بالاتر در لیگ، پرداخت این گونه ارقام را در فصول اخیر باب کرده و هر سال با دست خویش بر این مبالغ افزودهاند. این مالکان و مدیران با عملکردی که مصداق کامل ضربالمثل «پول به منزله علف خرس» است، در ایام «پیش فصل» دائماً بر مبلغ قرارداد بازیکنان جدید مورد نظرشان افزوده و در نهایت آن را به شکل کاملاً تأسفبار کنونی در آوردهاند. بر اثر این روند بازیکنان متوسط و معمولی، در حالی که حتی 500 میلیون تومان هم از سرشان زیاد است، با ارقامی بین 10 تا 15 و گاه 20 میلیارد تومان جابهجا میشوند.
کل این لیگ را در نظر بگیرید حتی 30 بازیکن را هم نمییابید که صفت «برجسته» سزاوارشان باشد و برای توصیف آنها به کار آید ولی «کرور کرور» از آنها با ارقامی حدود 10 میلیارد تومان هر فصل تغییر باشگاه میدهند تا عایدی و درآمدشان تا سر حد امکان بالاتر برود و بار خود را تا آخر عمر ببندند و حتی فرزندان و نوهها و نسلهای بعدی خانواده خود را هم تأمین و آیندهشان را تضمین کنند.اقدام سازمان لیگ برای نظاممند کردن بهای قراردادها و متعارف ساختن پولهای رد و بدل شده بالقوه کار بدی نیست اما همانطور که شرح دادیم سازوکارهای اجرای آن ناقص و مبهم است و هیچ ضمانتی بر حسن اجرای آن وجود ندارد، زیرا همان باشگاهها و رؤسایی که به این فرایند خرده گرفته و خواستار ترمیم آن شدهاند، با انواع پنهانکاریها به روند پرداختهای غیرمعمول استمرار میبخشند. با عملکردهای دوگانهای از این دست تنها چیزی که حاصل میآید ادامه خوشبختی بیش از حد بازیکنان متوسط است که قیمت واقعی و بهای فن و هنرشان به یک میلیارد هم نمیرسد و همچنین ورشکستگی اخلاقی مدیران و مسئولانی که چیزی را در کلام میکوبند که خود در باطن و در پشت پرده موجد، طراح و بسط دهنده آن هستند.
روزنامهنگار
پس از بالا رفتن بیرویه و هولناک قیمت بازیکنان متوسط در بازار نقل و انتقالاتی «پیش فصل» لیگ بیست و دوم، فدراسیون فوتبال به فکر تعیین یک سقف مالی برای کوچ بازیکنان بین باشگاهها افتاده اما به نظر میرسد که مثل موارد مشابه فقط نوشدارو پس از مرگ سهراب دردست تهیه است. در اظهارات برخی مقامهای فدراسیون تصریح شده که از این پس پرداخت ارقام غیرمعمول برای بازیکنان عادی غیرقانونی است و فقط ملیپوشان از این روال معافاند و همچنین این افزایش دریافتی نباید بیشتر از 25 درصد باشد، اما یکی دو مسأله مهم در ارتباط با این ملاحظات تازه وجود دارد که حسن اجرای آن را بسیار سخت و عدول از آن و بهتر بگوییم پنهانکاری را بالنسبه آسان میسازد.حتی اگر برگههای عقد قرارداد تازه بازیکنان لیگ برتری با باشگاههای قبلی و جدیدشان که به سازمان لیگ تسلیم میشود همانی باشد که واقعاً هست، 25 درصد افزایش قیمت برای بازیکنانی که قیمت فصل پیششان هم افراطی بود، دستاورد اندکی نخواهد بود و مبلغ چشمگیری را تشکیل میدهد. بازیکنی که قیمت واقعیاش از 500 میلیون تومان بیشتر نیست و در خوشبینانهترین نگاه هم یک میلیارد نمیارزد و با وجود این فصل پیش 10 تا 15 میلیارد تومان گرفته، وقتی این فصل حق بهرهوری از یک افزایش 25 درصدی را دارد، عملاً میتواند تا 40 میلیارد هم پیش برود و چنانچه قرارداد او با باشگاه تازهاش فزونتر از یک سال و دوساله و سه ساله باشد بحث از 40 میلیارد هم فراتر خواهد رفت. قسمت تیرهتر ماجرا این است که گاهی براساس تفاهم دوطرف مبلغی اضافی و زیرمیزی هم به بازیکن پرداخت میشود که روی کاغذ و متن قرارداد نمیآید. در آن صورت هم بازیکن مورد نظر به اهدافش میرسد و از مرزهای 50 تا 60 میلیارد تومان هم فراتر خواهد رفت و هم هرگونه تلاش فدراسیون برای مهار کردن این بازار پرهرج و مرج بیاثر خواهد شد و اظهارات و ادعاهای مسئولان این نهاد برای سامان دادن به این بازار آشفته، هیچ ضمانت اجرایی نداشته و به مشتی حرف پوچ تبدیل خواهد شد.جالبتر و تلختر از همه اینکه معترضان نخست به روند غیرمتعارف شدن رقم عقد قراردادهای جدید، رؤسای باشگاهها و به واقع همان کسانی هستند که در رقابت بر سر کسب عناوین بالاتر در لیگ، پرداخت این گونه ارقام را در فصول اخیر باب کرده و هر سال با دست خویش بر این مبالغ افزودهاند. این مالکان و مدیران با عملکردی که مصداق کامل ضربالمثل «پول به منزله علف خرس» است، در ایام «پیش فصل» دائماً بر مبلغ قرارداد بازیکنان جدید مورد نظرشان افزوده و در نهایت آن را به شکل کاملاً تأسفبار کنونی در آوردهاند. بر اثر این روند بازیکنان متوسط و معمولی، در حالی که حتی 500 میلیون تومان هم از سرشان زیاد است، با ارقامی بین 10 تا 15 و گاه 20 میلیارد تومان جابهجا میشوند.
کل این لیگ را در نظر بگیرید حتی 30 بازیکن را هم نمییابید که صفت «برجسته» سزاوارشان باشد و برای توصیف آنها به کار آید ولی «کرور کرور» از آنها با ارقامی حدود 10 میلیارد تومان هر فصل تغییر باشگاه میدهند تا عایدی و درآمدشان تا سر حد امکان بالاتر برود و بار خود را تا آخر عمر ببندند و حتی فرزندان و نوهها و نسلهای بعدی خانواده خود را هم تأمین و آیندهشان را تضمین کنند.اقدام سازمان لیگ برای نظاممند کردن بهای قراردادها و متعارف ساختن پولهای رد و بدل شده بالقوه کار بدی نیست اما همانطور که شرح دادیم سازوکارهای اجرای آن ناقص و مبهم است و هیچ ضمانتی بر حسن اجرای آن وجود ندارد، زیرا همان باشگاهها و رؤسایی که به این فرایند خرده گرفته و خواستار ترمیم آن شدهاند، با انواع پنهانکاریها به روند پرداختهای غیرمعمول استمرار میبخشند. با عملکردهای دوگانهای از این دست تنها چیزی که حاصل میآید ادامه خوشبختی بیش از حد بازیکنان متوسط است که قیمت واقعی و بهای فن و هنرشان به یک میلیارد هم نمیرسد و همچنین ورشکستگی اخلاقی مدیران و مسئولانی که چیزی را در کلام میکوبند که خود در باطن و در پشت پرده موجد، طراح و بسط دهنده آن هستند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه