دود موازیکاریها در مدیریت بحرانهای زیستمحیطی به چشم مردم میرود
معضل شبکههای موازی
در سطح کشور در عرصههای حفاظت و مدیریت آب، خاک و هوا، هم در حوزه سختافزار و هم در حوزه نرمافزار موازیکاری وسیعی وجود دارد؛ مثلاً وجود چند شبکه ایستگاههای هواشناسی و یا وجود شبکه آلودگی سنجی هوا در چند سازمان و یا احداث پژوهشگاهها وپژوهشکدههایی در زمینه آب، آبوهوا و محیطزیست به موازات دانشگاهها. این توسعهها گاهی بهصورت خارج از برنامه و مثلاً در سفر مقامی به استان بهعنوان پیشنهاد ارائه شده و بدون توجه به نیاز واقعی با صرف اعتبارات کلان احداث شده؛ اگرچه برخی از این تصمیمها مبتنی بر نظرات کارشناسی بوده مانند احداث مرکز باروری ابر در یزد.
بهرغم توسعه تولید در زمینههای صنعتی، در کشور ما هنوز اقتصاد مبتنی بر قابلیتهای زیستبومی بخش عمده درآمد، معیشت و تولید موردنیاز مصرف را تشکیل میدهد و از هر نظر ضرورت حفظ این قابلیتها امری است که بر کسی پوشیده نیست. باید توجه داشت که کمربند عرضهای جنب حاره که کشور ما در آن قرار گرفته به دلیل سازوکار کلان دینامیکی جو زمین، شرایط خشکی هوا را غالب کرده است و ما به ناچار باید این واقعیت را در هر گام برنامهریزی و آیندهنگری توسعه اقتصادی مدنظر قرار دهیم تا ظرفیتهای ایجاد شده بهرهبرداری با توان زادآوری طبیعت در تناسب باشند. این امر نیز با توجه به دانش روز نیازمند پایش مداوم مؤلفههای گوناگون زیستبوم منطقه و نیزضرورت رعایت یکپارچگی این زیستبوم است. از یاد نبریم همین سازوکار کلان اتمسفر زمین است که گستره وسیعی از کشور ما را به بیابان و کویر لمیزرع تبدیل نموده است، بنابراین واقعیت آن است که با این سازوکار کلان، نه میشود و نه باید سر ستیز داشت، بلکه باید با شناخت نوسانات آن روش حفاظت و بهرهبرداری را به روز نمود. یعنی در شرایط خشکسالی از بهرهبرداری چشمپوشی کنیم و صرفاً وظیفه حفاظت از سامانههای مورد تهاجم خشکسالی را در دستور کار قرار دهیم. متأسفانه دیده میشود در شرایط خشکسالی توان بهرهبرداری خود را به کمک فناوریهای جدید و البته با یارانه انرژی دولت حفظ میکنیم که آسیبهای برگشتناپذیری به سامانههای زیستبومی کشور وارد میشود.
لزوم نظارت بر اجرای وظایف مرتبط با آب، خاک و هوا
جهت برونرفت از این بیبرنامگیها ضرورت دارد کلیه دستگاههای اجرایی مرتبط با آب، هوا، خاک، حیاتوحش و نظام بهرهبرداری از طبیعت نهایتاً توسط سامانهای با هم هماهنگ شده و نظام حفاظت از سامانه کلان زیستبوم در یک سطح عالی نظارت شود. نابسامانی فعلی سبب شده مرزهای فعالیت سامانههای اداری مسئول، مشخص نشده و موازیکاری وسیعی در کار به وجود بیاید که علاوه بر هدر رفتن منابع اعتباری، تبعات ناشی از ناهماهنگی فیمابین و معلق شدن مدیریت بحرانهای زیستمحیطی از اولین نتایج آن به حساب میآید. دو نوع خطا در انجام وظایف دستگاهها دیده میشود. خطای عدم انجام کامل وظایف ذاتی و خطای ورود به اجرای وظایف دیگران که در اینجا تیتروار به برخی از این موازیکاریها اشاره میشود.
- وجود شبکه مفصل ایستگاههای هواشناسی بهطور همزمان و گاهی در کنار هم در وزارت نیرو (تحتعنوان تبخیرسنجی) و در سازمان هواشناسی کشور
- وجود شبکه موازی آلودگیسنجی هوا در سازمان محیطزیست ایران و سازمان هواشناسی و نیز برخی از شهرداریهای کشور
- وجود پژوهشگاهها و پژوهشکدههایی در وزارتخانهها و سازمانهای دولتی به موازات دانشگاههای کشور
ایجاد شبکهای در سازمان هواشناسی به نام تهک به موازات نهاد ترویج وزارت کشاورزی برای ورود به توصیههای کشاورزی
می توان همچنان این لیست را ادامه داد. ناگفته پیدا است که تمام این موارد موازیکاری، در حال حاضر نهادینه شده و دولت ناچار است برای ادامه کار آنها اعتبارات کلانی اختصاص دهد و البته توجیه ضرورت این کار را هم از ذینفعان این موازیکاری طلب کند که طبیعتاً میتوانند دهها جلد گزارش در توجیه ضرورت آن ارائه نمایند. اندازه و حیطه فعالیت هر نهاد دولتی طبق قانون مشخص است و البته خود قانون هم در مواردی به دلیل ابهام و مورد تفسیر قرار گرفتن، امکان این موازیکاریها را فراهم میآورد.
هر چند منطق حکم میکند حتی اگر قانون ابهام داشته باشد با وجود سازمان حرفهای هواشناسی در کشور، نیازهای اطلاعاتی مربوط به آبوهوا توسط این سازمان برآورده و تأمین شود و اینکه وزارت نیرو یک شبکه وسیعتر از سازمان هواشناسی را به موازات آن گسترش داده، قابل توجیه نیست. همین نظر را درباره آلودگیسنجی هوا باید گفت که در بعضی از شهرهای کشور اصولاً دستگاهی برای سنجش آلایندههای جوی وجود ندارد، در صورتی که در شهرهایی در کنار هم چند دستگاه نصب شده و اغلب هم دارای ارتباط و هماهنگی با هم نیستند. بهطور مثال در استان کردستان در شهر بانه، هم سازمان هواشناسی و هم سازمان محیطزیست دستگاه آلودگیسنجی هوا نصب کردهاند اما شهر مهم مریوان فاقد دستگاه اندازهگیری آلودگی هوا است.
در این راستا باید مشاوری که طرف ثالث باشد و با هیچکدام از این دستگاهها ارتباط نداشته باشد از طرف نهاد عالیتر دولت مأمور انجام مطالعه حدود واقعاً لازم این شبکههای موازی شود تا اندازه لازم و مطلوب آنها تعیین شود. چرا باید ثالث باشد چون در هر کدام از این دستگاههای اجرایی ظرفیتهایی به مرور زمان ایجاد شده که امروز خارج از نیاز واقعی کشور بوده اما تعطیل شدن این فعالیتهای موازی با منافع جمعی در این نهادها در تقابل بوده، لذا قطعاً مقاومت کرده و مانند سه دهه گذشته دولت ناچار است وجود غیر لازم آنها را تحمل کرده و از اعتباراتی که باید صرف بهسازی امور لازم شوند برای آنها خرج نماید.
همچنین ایجاد یک ناظر فراگیر کشوری برای هماهنگی اقدامات زیستمحیطی و بحرانهای مربوطه لازم است. بهطور مثال بحران طوفانهای جدید گردوخاک معلوم نیست توسط چه نهادی پیگیری میشود؟ در سازمان حفاظت محیطزیست مسئول دارد، در مدیریت بحران کشور هم به همچنین و در زمان اوج بحران، وزارت کشور و نهادهای استانداریها و سازمان هواشناسی کشور هم مورد سؤال قرار میگیرند. در سازمان محیطزیست ایران از طریق شبکه مهم DOE شاخصهای آلودگی در سطح کشور اعلام میشود، (البته اخیراً این شبکه خاموش شده است) در سازمان هواشناسی توان پیشبینی ظهور و خاتمه گردوخاک وجود دارد، وزارت بهداشت،درمان و آموزش پزشکی وظایفی مربوط به سلامت مردم در شرایط بحران را برعهده دارد و مدیریت بحران کشور هم به موازات این دستگاهها وظایفی دارند و در بخشی که مشکل، ریشه خارجی دارد تمام این دستگاهها لازم است با وزارت امور خارجه هماهنگ شوند اما در شرایط بروز این بحرانها دیده میشود هرکدام از این بخشها اطلاعرسانی خود را دارند که گاهی حتی با هم همخوانی هم ندارد. یعنی ما با موازیکاری واقعی در اجرا و نیز در عرصه نظری و فهم موضوع و هم در عرصههای حل بحران مواجه هستیم که نهایتاً دود این ناهماهنگیها به چشم مردم میرود. البته دولت هم با وجود ایجاد امکانات، به دلیل این موازیکاریها از طرف مردم مورد انتقاد قرار میگیرد. باید به این ناهماهنگیها پایان داد و این دو خطای مشاهده شده، یعنی عدم انجام کامل وظایف ذاتی خود و دخالت در انجام وظایف دیگران را در دستگاههای اجرایی زیستمحیطی کشور حل نمود، چراکه لازمه غلبه بر بحرانهای زیستمحیطی ایجاد مدیریتی هماهنگ و مصمم است.
بهرغم توسعه تولید در زمینههای صنعتی، در کشور ما هنوز اقتصاد مبتنی بر قابلیتهای زیستبومی بخش عمده درآمد، معیشت و تولید موردنیاز مصرف را تشکیل میدهد و از هر نظر ضرورت حفظ این قابلیتها امری است که بر کسی پوشیده نیست. باید توجه داشت که کمربند عرضهای جنب حاره که کشور ما در آن قرار گرفته به دلیل سازوکار کلان دینامیکی جو زمین، شرایط خشکی هوا را غالب کرده است و ما به ناچار باید این واقعیت را در هر گام برنامهریزی و آیندهنگری توسعه اقتصادی مدنظر قرار دهیم تا ظرفیتهای ایجاد شده بهرهبرداری با توان زادآوری طبیعت در تناسب باشند. این امر نیز با توجه به دانش روز نیازمند پایش مداوم مؤلفههای گوناگون زیستبوم منطقه و نیزضرورت رعایت یکپارچگی این زیستبوم است. از یاد نبریم همین سازوکار کلان اتمسفر زمین است که گستره وسیعی از کشور ما را به بیابان و کویر لمیزرع تبدیل نموده است، بنابراین واقعیت آن است که با این سازوکار کلان، نه میشود و نه باید سر ستیز داشت، بلکه باید با شناخت نوسانات آن روش حفاظت و بهرهبرداری را به روز نمود. یعنی در شرایط خشکسالی از بهرهبرداری چشمپوشی کنیم و صرفاً وظیفه حفاظت از سامانههای مورد تهاجم خشکسالی را در دستور کار قرار دهیم. متأسفانه دیده میشود در شرایط خشکسالی توان بهرهبرداری خود را به کمک فناوریهای جدید و البته با یارانه انرژی دولت حفظ میکنیم که آسیبهای برگشتناپذیری به سامانههای زیستبومی کشور وارد میشود.
لزوم نظارت بر اجرای وظایف مرتبط با آب، خاک و هوا
جهت برونرفت از این بیبرنامگیها ضرورت دارد کلیه دستگاههای اجرایی مرتبط با آب، هوا، خاک، حیاتوحش و نظام بهرهبرداری از طبیعت نهایتاً توسط سامانهای با هم هماهنگ شده و نظام حفاظت از سامانه کلان زیستبوم در یک سطح عالی نظارت شود. نابسامانی فعلی سبب شده مرزهای فعالیت سامانههای اداری مسئول، مشخص نشده و موازیکاری وسیعی در کار به وجود بیاید که علاوه بر هدر رفتن منابع اعتباری، تبعات ناشی از ناهماهنگی فیمابین و معلق شدن مدیریت بحرانهای زیستمحیطی از اولین نتایج آن به حساب میآید. دو نوع خطا در انجام وظایف دستگاهها دیده میشود. خطای عدم انجام کامل وظایف ذاتی و خطای ورود به اجرای وظایف دیگران که در اینجا تیتروار به برخی از این موازیکاریها اشاره میشود.
- وجود شبکه مفصل ایستگاههای هواشناسی بهطور همزمان و گاهی در کنار هم در وزارت نیرو (تحتعنوان تبخیرسنجی) و در سازمان هواشناسی کشور
- وجود شبکه موازی آلودگیسنجی هوا در سازمان محیطزیست ایران و سازمان هواشناسی و نیز برخی از شهرداریهای کشور
- وجود پژوهشگاهها و پژوهشکدههایی در وزارتخانهها و سازمانهای دولتی به موازات دانشگاههای کشور
ایجاد شبکهای در سازمان هواشناسی به نام تهک به موازات نهاد ترویج وزارت کشاورزی برای ورود به توصیههای کشاورزی
می توان همچنان این لیست را ادامه داد. ناگفته پیدا است که تمام این موارد موازیکاری، در حال حاضر نهادینه شده و دولت ناچار است برای ادامه کار آنها اعتبارات کلانی اختصاص دهد و البته توجیه ضرورت این کار را هم از ذینفعان این موازیکاری طلب کند که طبیعتاً میتوانند دهها جلد گزارش در توجیه ضرورت آن ارائه نمایند. اندازه و حیطه فعالیت هر نهاد دولتی طبق قانون مشخص است و البته خود قانون هم در مواردی به دلیل ابهام و مورد تفسیر قرار گرفتن، امکان این موازیکاریها را فراهم میآورد.
هر چند منطق حکم میکند حتی اگر قانون ابهام داشته باشد با وجود سازمان حرفهای هواشناسی در کشور، نیازهای اطلاعاتی مربوط به آبوهوا توسط این سازمان برآورده و تأمین شود و اینکه وزارت نیرو یک شبکه وسیعتر از سازمان هواشناسی را به موازات آن گسترش داده، قابل توجیه نیست. همین نظر را درباره آلودگیسنجی هوا باید گفت که در بعضی از شهرهای کشور اصولاً دستگاهی برای سنجش آلایندههای جوی وجود ندارد، در صورتی که در شهرهایی در کنار هم چند دستگاه نصب شده و اغلب هم دارای ارتباط و هماهنگی با هم نیستند. بهطور مثال در استان کردستان در شهر بانه، هم سازمان هواشناسی و هم سازمان محیطزیست دستگاه آلودگیسنجی هوا نصب کردهاند اما شهر مهم مریوان فاقد دستگاه اندازهگیری آلودگی هوا است.
در این راستا باید مشاوری که طرف ثالث باشد و با هیچکدام از این دستگاهها ارتباط نداشته باشد از طرف نهاد عالیتر دولت مأمور انجام مطالعه حدود واقعاً لازم این شبکههای موازی شود تا اندازه لازم و مطلوب آنها تعیین شود. چرا باید ثالث باشد چون در هر کدام از این دستگاههای اجرایی ظرفیتهایی به مرور زمان ایجاد شده که امروز خارج از نیاز واقعی کشور بوده اما تعطیل شدن این فعالیتهای موازی با منافع جمعی در این نهادها در تقابل بوده، لذا قطعاً مقاومت کرده و مانند سه دهه گذشته دولت ناچار است وجود غیر لازم آنها را تحمل کرده و از اعتباراتی که باید صرف بهسازی امور لازم شوند برای آنها خرج نماید.
همچنین ایجاد یک ناظر فراگیر کشوری برای هماهنگی اقدامات زیستمحیطی و بحرانهای مربوطه لازم است. بهطور مثال بحران طوفانهای جدید گردوخاک معلوم نیست توسط چه نهادی پیگیری میشود؟ در سازمان حفاظت محیطزیست مسئول دارد، در مدیریت بحران کشور هم به همچنین و در زمان اوج بحران، وزارت کشور و نهادهای استانداریها و سازمان هواشناسی کشور هم مورد سؤال قرار میگیرند. در سازمان محیطزیست ایران از طریق شبکه مهم DOE شاخصهای آلودگی در سطح کشور اعلام میشود، (البته اخیراً این شبکه خاموش شده است) در سازمان هواشناسی توان پیشبینی ظهور و خاتمه گردوخاک وجود دارد، وزارت بهداشت،درمان و آموزش پزشکی وظایفی مربوط به سلامت مردم در شرایط بحران را برعهده دارد و مدیریت بحران کشور هم به موازات این دستگاهها وظایفی دارند و در بخشی که مشکل، ریشه خارجی دارد تمام این دستگاهها لازم است با وزارت امور خارجه هماهنگ شوند اما در شرایط بروز این بحرانها دیده میشود هرکدام از این بخشها اطلاعرسانی خود را دارند که گاهی حتی با هم همخوانی هم ندارد. یعنی ما با موازیکاری واقعی در اجرا و نیز در عرصه نظری و فهم موضوع و هم در عرصههای حل بحران مواجه هستیم که نهایتاً دود این ناهماهنگیها به چشم مردم میرود. البته دولت هم با وجود ایجاد امکانات، به دلیل این موازیکاریها از طرف مردم مورد انتقاد قرار میگیرد. باید به این ناهماهنگیها پایان داد و این دو خطای مشاهده شده، یعنی عدم انجام کامل وظایف ذاتی خود و دخالت در انجام وظایف دیگران را در دستگاههای اجرایی زیستمحیطی کشور حل نمود، چراکه لازمه غلبه بر بحرانهای زیستمحیطی ایجاد مدیریتی هماهنگ و مصمم است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه