زندگی مصرفی و سواد شفاهی
در مغز ما دونیمکره وجود دارد که هر کدام از این دو، وظیفهای دارند. در یکنیمکره رفتارهای هوشمندانه یا همان منطق تدوین و تدبیر میشود و در نیمکره دیگر، هوش هیجانی. بسیاری از من میپرسند چرا به نظر میرسد طی چندین سال گذشته ما در این معادله ساده، از هوش و در نتیجه رفتارهای هیجانی بیشتر استفاده میکنیم تا آن نیمکرهای که خاستگاه منطق است و استدلال؟ بخشی از دلیل را باید در پیشرفت جامعههای به اصطلاح مجازی، سرعـــت پیشــرفت تکنولوژی و نگاه ابزاری و مصرفی مردم به پیرامون خود جستوجو کرد. این موضوع است که وزنه عملکرد دو نیمکره مغز را به سمتی متمایل میکند که در مقدمه به آن اشاره کردیم. در نتیجه میبینیم که در هر بزنگاهی، این هوش هیجانی به ما دستور میدهد که چطور عمل کنیم و در نهایت این رفتارهای هیجانی باعث میشود در مواجهه با جامعه، برخوردی هیجانی داشته باشیم؛ یعنی یا چیزی را از بین ببریم و زمین بزنیم یا آن را بهطور غیرمنطقی و معقول به بت یا اسطورهای تبدیل کنیم.
با نگاهی به رفتارشناسی جامعه ایرانی، به نظر میرسد این واکنشهای هیجانی، تا حدودی در سرشت ما ایرانیها نهادینه شده، به ژن ما رسوخ کرده و هر چه تا امروز آمدهایم انگار از منطق و هوشمان کمتر استفاده میکنیم و بیشتر مصرفگرای اتفاقات لحظهای هستیم.
شاید بههمین دلیل است که بسیاری میپرسند: «چرا مثل قرنها و حتی سالها و دهههای پیشین، ما آدمهای نابغه نداریم؟» جواب اینجاست: جامعه شتابزده امروز، هوش ما را تنبل کرده و بهجای آن هوش هیجانی و عاطفی ما را تقویت کرده است. در نتیجه در بزنگاههای مختلف به جای اینکه با شعور و هوش ریاضی و منطق و آگاهی خود پیش برویم و تأمل و تفکر کنیم، با هیجانهای خود سراغ موضوعات میرویم و سعی میکنیم سریع در برابر آن موضعی اتخاذ کنیم. این فقط، به افراد حرکتهای فردی یا اجتماعی مجازی ختم نمیشود بلکه این افراد وقتی وارد پست، مقام یا جایگاهی اجتماعی میشوند نیز آن مجموعه را زیر چنین تعریف و عملکردی میبرند. یک روز یک بازیگر، خواننده یا شاعر و نویسنده را آنچنان بت میکنیم و بالا میبریم که به هیچ عنوان از دید کارشناسان فن و هنر، چنین جایگاهی ندارد یا جنبشهای اجتماعی به راه میافتد و همه ندیده و نشناخته بهدنبال آن راه میافتند اما در نهایت مشخص میشود سوءاستفادههای شخصی در آن دخیل بوده و با آن آرمانی که بسیاری از همین مردم در نظر داشتهاند، تفاوت داشته و دارد. منطق، حلقه مفقوده روزگار ما است و وقتی پژوهش و تحقیق و سکوت و مطالعه نداریم، طبیعی است که باید برای نشان دادن خود دست به هر کاری بزنیم تا بگوییم ما میفهمیم یا دربرابر اتفاقات و مسائل جامعه موضعی داریم. بههمین دلیل مثلاً یک روز همایون شجریان را به اوج میبریم و چند روز بعد، با یک موج توئیتری او را به زمین میزنیم یا نمونههایی مشابه.
با نگاهی به رفتارشناسی جامعه ایرانی، به نظر میرسد این واکنشهای هیجانی، تا حدودی در سرشت ما ایرانیها نهادینه شده، به ژن ما رسوخ کرده و هر چه تا امروز آمدهایم انگار از منطق و هوشمان کمتر استفاده میکنیم و بیشتر مصرفگرای اتفاقات لحظهای هستیم.
شاید بههمین دلیل است که بسیاری میپرسند: «چرا مثل قرنها و حتی سالها و دهههای پیشین، ما آدمهای نابغه نداریم؟» جواب اینجاست: جامعه شتابزده امروز، هوش ما را تنبل کرده و بهجای آن هوش هیجانی و عاطفی ما را تقویت کرده است. در نتیجه در بزنگاههای مختلف به جای اینکه با شعور و هوش ریاضی و منطق و آگاهی خود پیش برویم و تأمل و تفکر کنیم، با هیجانهای خود سراغ موضوعات میرویم و سعی میکنیم سریع در برابر آن موضعی اتخاذ کنیم. این فقط، به افراد حرکتهای فردی یا اجتماعی مجازی ختم نمیشود بلکه این افراد وقتی وارد پست، مقام یا جایگاهی اجتماعی میشوند نیز آن مجموعه را زیر چنین تعریف و عملکردی میبرند. یک روز یک بازیگر، خواننده یا شاعر و نویسنده را آنچنان بت میکنیم و بالا میبریم که به هیچ عنوان از دید کارشناسان فن و هنر، چنین جایگاهی ندارد یا جنبشهای اجتماعی به راه میافتد و همه ندیده و نشناخته بهدنبال آن راه میافتند اما در نهایت مشخص میشود سوءاستفادههای شخصی در آن دخیل بوده و با آن آرمانی که بسیاری از همین مردم در نظر داشتهاند، تفاوت داشته و دارد. منطق، حلقه مفقوده روزگار ما است و وقتی پژوهش و تحقیق و سکوت و مطالعه نداریم، طبیعی است که باید برای نشان دادن خود دست به هر کاری بزنیم تا بگوییم ما میفهمیم یا دربرابر اتفاقات و مسائل جامعه موضعی داریم. بههمین دلیل مثلاً یک روز همایون شجریان را به اوج میبریم و چند روز بعد، با یک موج توئیتری او را به زمین میزنیم یا نمونههایی مشابه.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه