خودآگاهی کلید دستیابی به مهارتهای زندگی
خودآگاهی(consciousness) آگاهی و شناخت درست از احساسات، ادراک، عواطف، افکار و هویت درونی و بیرونی خود(من) است. در مهارت خودآگاهی افراد توانایی شناخت خود و آگاهی از خصوصیات، استعدادها، تواناییها، قابلیتها، نقاط ضعف و قوت، خواستهها، انتظارات، ترسها و نگرانیهای خود را به دست آورده و درک درستی از خود و ماهیت اصلی خود را پیدا میکنند. امروزه به مدد آزمونهای روانشناختی، زمینههای شناخت و آگاهی مطلوبی فراهم شده است که افراد با بهرهگیری از آنها ضمن شناخت خصوصیات رفتاری، روانی، احساسی، منطقی و ارتباطی، میتوانند از سطح آنها نیز آگاهی داشته باشند تا بر همین اساس و با بهرهگیری از مشاورههای روانشناختی سطح مطلوب و شایستهای از خود را بروز دهند. نخستین گام در کسب مهارت خودآگاهی، خودارزیابی است؛ یعنی دریافت صحیح و کامل از خود واقعی و پذیرش آن و تکیه بر تواناییها و استعدادها و رفع اشکالات و نقاط قابل بهبود. شناسایی افکار خودآیند در این مسیر میتواند نسبت به تنظیم زاویه دید و نگرش ما نسبت به محیط پیرامون و اتفاقات آن کمک شایانی کند. اینکه باورهای ذهنی ما دچار خطا و اشکال هستند یا خیر؟ ریشه چالشها و مشکلات ما با دیگران در چیست؟ مفروضات ذهنی مادر جهت مقابله با جریان زندگی هست یا خیر؟ آیا عینکی که بر چشم داریم همان جریان واقعی را به ما نشان میدهد یا نه؟ برای درک افکار خودآیند میتوانیم تکنیک ثبت وقایع رفتاری داشته باشیم. در این جدول میتوانیم رفتارهای خود را در مواقع بروز و واکنشهای دریافت شده بهصورت روزانه ثبت کنیم. برای مثال رفتارهای تعاملی و مثبت یا رفتارهای توأم با عصبانیت، ناراحتی، غمگینی، خجالت و... را به همراه واکنشهای روی داده ثبتنمایی و حتی علائم بروز یافته در خود را بیان کنیم. در شناخت افکار خودآیند ما از دو جریان آگاه خواهیم شد؛ نخست رفتار بروز یافته و دوم واکنش رخ داده و آثار آن روی خودمان. به عبارتی دیگر میتوانیم سه رخداد موقعیت، افکار و نتیجه را با هم مشاهده کنیم. خودآگاهی دارای سه جزء است: اول؛ خودارزیابی صحیح شامل نقاط قوت و ضعف، محدودیتها، تواناییها، قابلیتها، استعدادها، ناتوانیها، تجربهها و یادگیری حاصل از آن، دوم؛ خودآگاهی هیجانی شامل آگاهی از احساسات، ادراک، عواطف، افکار و هیجانات خود در موقعیتهای مختلف و سوم؛ اعتمادبهنفس شامل اتکای فرد به تواناییها، قابلیتها، استعدادها، دانش، مهارت و امتیازات خود و همچنین میزان تلاش و تعهد فرد به تبدیل نقاط ضعف خود به نقاط قوت یا کاهش آن.
انواع خطاهای شناختی
1. تفکر همه یا هیچ: به جای اینکه یک موقعیت را بهصورت یک پیوستار ببینید، آن را به شکل دو قطب متضاد میبینید. مثال: اگر من موفق نشوم کاملاً شکست خورده هستم. 2. فاجعه سازی: شما آینده را بهصورت منفی پیشبینی میکنید بدون اینکه سایر پیامدهای محتملتر را در نظر بگیرید. مثال: من خیلی آشفته خواهم شد و قادر به انجام هیچ کاری نخواهم بود. 3. بیاعتبار کردن یا دستکم گرفتن جنبههای مثبت: شما به طور غیرمنطقی به خودتان میگویید که تجارب و رفتارهای مثبتتان به حساب نمیآیند. مثال: من پروژه را خوب انجام دادم اما این به آن مفهوم نیست که با کفایت هستم، من فقط شانس آوردم. 4. استدلال هیجانی: شما فکر میکنید چیزی درست است چون قویاً آن را حس میکنید یا از شواهد مخالف چشمپوشی میکنید یا آنها را بیاهمیت میشمارید. مثال: میدانم خیلی از وظایف کاریام را درست انجام میدهم، اما هنوز احساس میکنم که یک شکستخورده هستم. 5. برچسب زدن: شما یک برچسب کلی و ثابت به خودتان یا دیگران میزنید، بیآنکه در نظر بگیرید ممکن است شواهد بهطور منطقیتر دلالت بر یک نتیجه کمتر فاجعهبار داشته باشند. مثال: من یک بازنده هستم. او آدم خوبی نیست. 6. ذهنخوانی: شما باور دارید از فکر بقیه خبر دارید، بیآنکه سایر احتمالات را در نظر بگیرید. مثال: او فکر میکند که من ابتداییترین چیزها را هم در مورد این پروژه نمیدانم. 7. تعمیم بیش از حد: شما یک نتیجه کلی و قطعی منفی میگیرید که فراتر از موقعیتهای فعلی تعمیم مییابد. مثال: چون در قرار ملاقات احساس راحتی نمیکردم پس شرایط لازم برای دوست پیدا کردن را ندارم. 8. شخصیسازی: شما اعتقاد دارید که بقیه به خاطر دلخوری از شما رفتار منفی دارند بدون اینکه علل محتملتر را در نظر بگیرید. مثال: تعمیرکار با من سرسنگین است پس حتماً من کار بدی انجام دادهام.
شناسایی و پیدا کردن آگاهی نسبت به مواردی که در بالا ذکر شد به ما کمک میکند تا در سایر مهارتهای زندگی عملکرد موفقی داشته باشیم. مثلاً برای کنترل استرس باید اول بتوانیم موقعیتهای استرسزای زندگی خود را شناسایی کنیم سپس افکار خودآیندی را که منجر به این اضطراب شده است بشناسیم و در مراحل بعد خطاهای شناختی و مفروضههای شرطی و در نهایت باور بنیادین خود را شناسایی کنیم. آنگاه از تکنیکهایی برای تغییر افکار خودآیند و بهدنبال آن اصلاح خطاهای شناختی استفاده کنیم. این تکنیکها در سایر مهارتهای زندگی بهطور کامل توضیح داده خواهند شد.
انواع خطاهای شناختی
1. تفکر همه یا هیچ: به جای اینکه یک موقعیت را بهصورت یک پیوستار ببینید، آن را به شکل دو قطب متضاد میبینید. مثال: اگر من موفق نشوم کاملاً شکست خورده هستم. 2. فاجعه سازی: شما آینده را بهصورت منفی پیشبینی میکنید بدون اینکه سایر پیامدهای محتملتر را در نظر بگیرید. مثال: من خیلی آشفته خواهم شد و قادر به انجام هیچ کاری نخواهم بود. 3. بیاعتبار کردن یا دستکم گرفتن جنبههای مثبت: شما به طور غیرمنطقی به خودتان میگویید که تجارب و رفتارهای مثبتتان به حساب نمیآیند. مثال: من پروژه را خوب انجام دادم اما این به آن مفهوم نیست که با کفایت هستم، من فقط شانس آوردم. 4. استدلال هیجانی: شما فکر میکنید چیزی درست است چون قویاً آن را حس میکنید یا از شواهد مخالف چشمپوشی میکنید یا آنها را بیاهمیت میشمارید. مثال: میدانم خیلی از وظایف کاریام را درست انجام میدهم، اما هنوز احساس میکنم که یک شکستخورده هستم. 5. برچسب زدن: شما یک برچسب کلی و ثابت به خودتان یا دیگران میزنید، بیآنکه در نظر بگیرید ممکن است شواهد بهطور منطقیتر دلالت بر یک نتیجه کمتر فاجعهبار داشته باشند. مثال: من یک بازنده هستم. او آدم خوبی نیست. 6. ذهنخوانی: شما باور دارید از فکر بقیه خبر دارید، بیآنکه سایر احتمالات را در نظر بگیرید. مثال: او فکر میکند که من ابتداییترین چیزها را هم در مورد این پروژه نمیدانم. 7. تعمیم بیش از حد: شما یک نتیجه کلی و قطعی منفی میگیرید که فراتر از موقعیتهای فعلی تعمیم مییابد. مثال: چون در قرار ملاقات احساس راحتی نمیکردم پس شرایط لازم برای دوست پیدا کردن را ندارم. 8. شخصیسازی: شما اعتقاد دارید که بقیه به خاطر دلخوری از شما رفتار منفی دارند بدون اینکه علل محتملتر را در نظر بگیرید. مثال: تعمیرکار با من سرسنگین است پس حتماً من کار بدی انجام دادهام.
شناسایی و پیدا کردن آگاهی نسبت به مواردی که در بالا ذکر شد به ما کمک میکند تا در سایر مهارتهای زندگی عملکرد موفقی داشته باشیم. مثلاً برای کنترل استرس باید اول بتوانیم موقعیتهای استرسزای زندگی خود را شناسایی کنیم سپس افکار خودآیندی را که منجر به این اضطراب شده است بشناسیم و در مراحل بعد خطاهای شناختی و مفروضههای شرطی و در نهایت باور بنیادین خود را شناسایی کنیم. آنگاه از تکنیکهایی برای تغییر افکار خودآیند و بهدنبال آن اصلاح خطاهای شناختی استفاده کنیم. این تکنیکها در سایر مهارتهای زندگی بهطور کامل توضیح داده خواهند شد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه