چگونه فرهنگ سیاسی می‌تواند توان بازدارندگی غیرنظامی را افزایش دهد؟


فرهنگ ملی، فرهنگی کلی است که برآمده از رفتار، عادات، ارزش‌ها و باورهای یک ملت است؛ فرهنگ ملی به این معنا نیست که تمام خرده‌فرهنگ‌ها و زیرمجموعه‌های فرهنگی در یک کشور هویت مستقل خود را از دست بدهند. بلکه در حقیقت آنچه فرهنگ ملی را به وجود می‌آورد تمامی این خرده‌فرهنگ‌ها و فرهنگ‌های متفاوت‌اند. در اینجا باید این نکته مورد توجه قرار گیرد که فرهنگ ملی با فرهنگ عمومی متفاوت است؛ زیرا فرهنگ عمومی عمدتاً ناظر به فرهنگی است که در چهارچوب یک منطقه جغرافیایی خاص وجود دارد و ارتباطی با ورای مرزها ندارد، اما فرهنگ ملی در ارتباط با «غیر» معنا پیدا می‌کند. فرهنگ ملی نشان از هویت واحدی در برابر دیگری دارد که سبب می‌شود نوعی استحکام و پیوند درونی بین اعضای یک ملت ایجاد شود.
امروزه با گسترش شبکه‌های ارتباطی و جهانی شدن فرهنگ، فرهنگ‌های ملی بتدریج کمرنگ شده و در فرهنگ‌های بزرگ‌تر حل می‌شوند که این فرایند، به خودی خود امری مطلوب نیست. علاوه‌بر فرهنگ‌های ملی، فرهنگ‌های منطقه‌ای نیز بیانگر برخی حوزه‌های تمدنی و هم زمینه‌ساز شکل‌گیری دیدگاه‌ها و نگرش‌های منطقه‌ای هستند. این فرهنگ‌ها از تلاقی فرهنگ‌های ملی پدید آمده و موجب جریان‌های فرهنگی تازه‌ای می‌شوند.
در مورد ایران نقش فرهنگ در بازدارندگی بسیار بی‌بدیل و حیاتی است؛ زیرا هم در تجربه‌های تاریخی مختلف در سده‌های معاصر بویژه از صفویه به این سو ظرفیت خود را نشان داده است و هم ترکیب ظرفیت‌های اسلامی و ایرانی شیعی منابع ارزشمندی را در اختیار سیاستمداران و سیاستگذاران قرار می‌دهد. چارلز اسمیت از نظریه‌پردازان مطرح در حوزه روابط بین‌الملل و مسائل خاورمیانه معتقد است که شکست اقدامات نظامی امریکا در خاورمیانه به‌دلیل عدم شناخت سیاستمداران این کشور از نقش فرهنگ در بازدارندگی غیرمادی بوده است.
تجربه‌های مربوط به وقایع مشروطه و هشت سال دفاع مقدس، نمودهایی از فرهنگ غنی جامعه ایرانی در نظام اجتماعی جمهوری اسلامی به شمار می‌روند و نیز تجربه چهار دهه مقاومت و ایستادگی ملت ایران را جز با عبارت بازدارندگی فرهنگی نمی‌توان بدرستی توضیح داد. 
جمهوری اسلامی با نگاهی فرهنگی و غیرمادی که برگرفته از اسلام شیعی و نگاه متفاوت تمدن ایرانی به مفاهیم دفاعی است، شکل خاصی از دفاع و بازدارندگی را شکل داده است. در این زمینه مفاهیم و اصولی همچون پایداری و مقاومت، شهادت‌طلبی، وحدت، دفاع مردمی و همه‌‌جانبه و بیگانه‌هراسی (غرب‌ستیزی) با تقویت سطح و عمق دفاع ملی و افزایش قدرت در معنای ذهنی و ترکیبی (از عوامل مادی و ذهنی یا به تعبیری محیط عملیاتی و روانشناسی) باعث افزایش میزان بازدارندگی کشور در برابر تهدیدها شده است. البته این به آن معنا نیست که متغیرهای مادی و عینی در میزان بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران در برابر تهدیدها نقشی ندارند؛ بلکه بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران ناشی از ترکیبی از عوامل ذهنی، فرهنگی و مادی است.
تاکنون برای ارزیابی میزان بازدارندگی بیشتر متغیرهای عینی مانند قدرت نظامی (در ابعاد متعارف و غیرمتعارف)، جمعیت، وسعت و پستی‌وبلندی‌ها، دسترسی به دریا، تعداد متحدان و شکل اتحادها و مسائلی از این قبیل مورد توجه بوده‌اند، اما با ورود نظریه روابط بین‌الملل و متعاقب آن نظریه‌های امنیتی به مناظره سوم و چهارم و ورود نظریه‌های «سازه‌انگاری» و «فرانوگرایی» که از ابعاد «هستی‌شناسی»، «معرفت‌شناسی» و «روش‌شناسی» متفاوتی بهره‌مند هستند، فضا برای نگاه متفاوت به مفاهیم مطالعات دفاعی و راهبردی، بویژه مفهوم بنیادین بازدارندگی مهیا شد. تحت تأثیر این تحول، کارشناسان با نگاه جدید و از زاویه دیدی متفاوت، به بررسی مفهومی ابعاد مختلف بازدارندگی پرداخته‌اند و در این زمینه، نقش متغیرهای فرهنگی را که در فرهنگ راهبردی کشورها وجود دارند، بسیار پررنگ ارزیابی کردند.
نکته‌ای که باید مورد توجه قرار داد، تمایز قائل شدن بین دو روند «جهانی‌شدن» و «جهانی‌‌سازی» است و اینکه در هر کدام از این روندها چه اتفاقی برای هویت می‌افتد. جهانی‌شدن امری طبیعی، تدریجی و تکاملی است که بر اثر آن هویت‌ها، حداقل هویت نخبگان فکری، فرهنگی و سیاسی، از محدودیت خارج می‌شود و به سوی وسیع و بشری‌شدن سیر می‌کند؛ اما جهانی‌سازی، از آنجا که امری دفعی و تحمیلی است که قدرت‌هایی متکبرانه، از طریق آن فرهنگ، سیاست و... خود را بر دیگران تحمیل می‌کنند، هویت فردی را مستحیل، ملی را مخدوش و مذهبی را وارونه می‌کند. در نتیجه جهانی‌سازی سبب بحران هویت و ازخودبیگانگی می‌شود؛ بنابراین می‌توان گفت آن چیزی که رکن فرهنگ ملی به حساب می‌آید، «هویت» است که برخاسته از آموزش‌های مشترک ملی، پذیرش همزیستی مسالمت‌آمیز با سایر خرده‌فرهنگ‌ها، فهم تاریخی از خاستگاه ملت، تمدن و میراث‌های تمدنی است.
فرهنگ ملی نسبت بسیار نزدیکی با فرهنگ سیاسی دارد و به میزانی که فرهنگ سیاسی یک کشور پرورده‌تر و غنی‌تر باشد، فرهنگ ملی نیز از استحکام بیشتری برخوردار خواهد بود. هم فرهنگ سیاسی و هم فرهنگ ملی هر دو وابسته به «هویت» و برخاسته از دل آن هستند؛ بنابراین تصمیم‌گیرندگان سیاسی اگر به‌دنبال تقویت فرهنگ سیاسی و استحکام فرهنگ ملی هستند، باید به «هویت» توجه ویژه داشته باشند؛ چه آنکه بدون هویت هیچ فعالیتی معنایی نداشته و نمی‌توان برای آن انگیزه‌ای متصور شد.
پس می‌توان گفت که فرهنگ ملی رکن اصلی بازدارندگی غیرمادی است و از پایه‌های استقلال ملی به شمار می‌رود. به همین خاطر گاه گفته می‌شود که مردم باید از فرهنگ خود همانند سرزمین خود، دفاع کنند. در طراحی برنامه‌های توسعه با رویکرد تقویت بازدارندگی غیرمادی آنچه اهمیت دارد، توجه به هویت‌های ملی است. هیچ الگوی توسعه وارداتی را نمی‌توان به کار برد، مگر آنکه با ویژگی‌های محلی، منطقه‌ای و ملی هماهنگی داشته باشد و اساساً نمی‌توان هیچ الگویی را تحمیل کرد. 
توسعه واقعی بدون توجه به بعد فرهنگ ملی و احترام به هویت فرهنگی ملت‌ها تحقق نخواهد یافت. عموم فرهنگ‌های ملی مبتنی بر سنت‌ها و شعائر تاریخی و دیرپایی هستند که با تحولات مختلف، بازسازی شده و چهره‌های نوینی به خود می‌گیرند و دولت‌هایی که در چهارچوب این فرهنگ‌ها شکل می‌گیرند دولت‌های نسبتاً پایدارتری خواهند بود.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7949/6/618936/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها