مصر با انتشار پیامی نسبت به وقوع زلزله اخیر در هرمزگان، با ایران ابراز همدردی کرد
فرامتن یک پیام تسلیت
گروه سیاسی/ پیام همدردی شماری از کشورهای عربی بابت جانباختن و جراحت تعدادی از شهروندان ایرانی در زلزله استان هرمزگان فارغ از فحوای انساندوستانه آن، نشان از دگردیسی روابطی دارد که زمان و رویدادها سبب بروز آن در شرایط کنونی خاورمیانه شده است. «احمد حافظ»، سخنگوی وزارت خارجه مصر در پیامی که در صفحه رسمی وزارت خارجه این کشور منتشر شد، با مردم کشورمان ابراز همدردی کرد. پیشتر وزارت خارجه کویت و مقامات ارشد اماراتی نیز در پیامی جانباختن و جراحت شماری از شهروندان ایرانی را تسلیت گفته بودند.
از روزگار تنش تا روزگار چرخش
آنچه در فرامتن پیامهای اخیر کشورهای عربی که پیش از این، سالها در مدار پرهیاهوی تنشهای بالاگرفته با جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته بودند، دیده میشود، میل به ایجاد تغییراتی است که در بطن خود چهارچوبی برای تغییر رویکرد و همکاریهای منطقهای را با اعتنا به نقش اثرگذار جمهوری اسلامی در منطقه جستوجو میکند؛ تحولی که پشتوانه آن چیزی نیست جز اهمیت قدرت میدانی و دیپلماتیک ایران در منطقه از یکسو و نقشی که کشورمان در پیگیری ایده کاهش اختلافات و همکاریهای درون منطقهای دنبال میکند. ایدهای که بیش و پیش از هر گزاره دیگر، ناظر به تحقق منافع ملی هر یک از بازیگران منطقه و تهدیدات مشترک میان آنهاست و معتقد است مقابله با فشارهای خارجی همزمان با تقویت این همکاریها، نیازمند عبور از سوءتفاهمات و منافع متعارض و محکمتر کردن پایههای همگرایی است تا از این رهگذر، اهداف مشترک مبنی بر تأمین امنیت دستهجمعی محقق شود.
سیر رابطه تهران و قاهره
روابط تیره تهران و قاهره بعد از آنکه بیداری اسلامی تونس، مصر و لیبی را درنوردید، با حضور اسلامگرایان در رأس حکومت، بهبود یافت اما در پی سقوط دولت «محمد مرسی»، رئیس جمهور پیشین مصر و روی کار آمدن دولت «عبدالفتاح السیسی»، نقشآفرینی عربستان در ایجاد صفآرایی منطقهای علیه ایران بیشتر هویدا شد. این در حالی بود که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس برای سر پا نگه داشتن نظام نوپای مصر کمکهای مالی خود را روانه قاهره میکردند تا اقتصاد این کشور را که در دوره تنشهای داخلی و بنا به دلایل خارجی با نابسامانی روبهرو شده بود، سرپا نگه دارند؛ امری که انتظار میرفت پیامد مستقیم آن قرار گرفتن قاهره در صفبندی موهومی باشد که ریاض در دامن زدن به سناریوی «ایران هراسی» پی گرفته بود. کاهش معنادار روابط دیپلماتیک میان ایران و مصر در سالهای اخیر در چنین چهارچوبی ارزیابی میشد.
وقوف به یک واقعیت
در کنار این موضوع کاهش نفوذ امریکا در منطقه در پی کلید زدن راهبرد خروج تدریجی از منطقه خاورمیانه گرچه میتوانست عاملی برای تشدید تلاش واشنگتن جهت پیگیری تشکیل ناتوی عربی باشد اما در حقیقت معنای مهم آن خروج خاورمیانه از فهرست اولویت سیاست خارجی این کشور و ارزش معنادار همپیمانی با شرکای عربیاش بود. واقعیتی که پایتختهای عربی با وقوف به آن سیاست امریکا و رژیم صهیونیستی و عربستان را در متحد کردن کشورهای عربی و اسلامی علیه ایران سیاستی از پیش شکست خورده ارزیابی کردند.
روی گشاده به ایده تهران
حالا کشورهایی که پیشتر حضور و نفوذ ایران را در منطقه و کشورهای عربی به عنوان یک تهدید بالقوه برای خود تصور میکردند و برنمیتابیدند، با واقعیت ایرانی مواجه شدهاند که چارهای جز اعتنا به دعوت همکاریاش در منطقه برای خود نمیبینند؛ ایرانی که درهای رابطهاش با کشورهای منطقه یکی پس از دیگری گشوده میشود و عمق راهبرد سیاست خارجیاش را به مناسباتی تحمیل میکند که تا پیش از این امکانی برای رخ نمودن نداشت.
این در حالی است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران همزمان از فرصت تغییر رویکرد خود در مقابله با تحریمها بهخوبی در راستای توسعه روابط منطقهای و فرامنطقهای بهره میجوید و در عرصه منطقه و مراودات همسایگی از همیشه قویتر ظاهر شده است؛ موقعیتی که برای رقبای منطقهای به معنای بیفایده بودن هزینه قطع رابطه به شمار میآید.
از روزگار تنش تا روزگار چرخش
آنچه در فرامتن پیامهای اخیر کشورهای عربی که پیش از این، سالها در مدار پرهیاهوی تنشهای بالاگرفته با جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته بودند، دیده میشود، میل به ایجاد تغییراتی است که در بطن خود چهارچوبی برای تغییر رویکرد و همکاریهای منطقهای را با اعتنا به نقش اثرگذار جمهوری اسلامی در منطقه جستوجو میکند؛ تحولی که پشتوانه آن چیزی نیست جز اهمیت قدرت میدانی و دیپلماتیک ایران در منطقه از یکسو و نقشی که کشورمان در پیگیری ایده کاهش اختلافات و همکاریهای درون منطقهای دنبال میکند. ایدهای که بیش و پیش از هر گزاره دیگر، ناظر به تحقق منافع ملی هر یک از بازیگران منطقه و تهدیدات مشترک میان آنهاست و معتقد است مقابله با فشارهای خارجی همزمان با تقویت این همکاریها، نیازمند عبور از سوءتفاهمات و منافع متعارض و محکمتر کردن پایههای همگرایی است تا از این رهگذر، اهداف مشترک مبنی بر تأمین امنیت دستهجمعی محقق شود.
سیر رابطه تهران و قاهره
روابط تیره تهران و قاهره بعد از آنکه بیداری اسلامی تونس، مصر و لیبی را درنوردید، با حضور اسلامگرایان در رأس حکومت، بهبود یافت اما در پی سقوط دولت «محمد مرسی»، رئیس جمهور پیشین مصر و روی کار آمدن دولت «عبدالفتاح السیسی»، نقشآفرینی عربستان در ایجاد صفآرایی منطقهای علیه ایران بیشتر هویدا شد. این در حالی بود که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس برای سر پا نگه داشتن نظام نوپای مصر کمکهای مالی خود را روانه قاهره میکردند تا اقتصاد این کشور را که در دوره تنشهای داخلی و بنا به دلایل خارجی با نابسامانی روبهرو شده بود، سرپا نگه دارند؛ امری که انتظار میرفت پیامد مستقیم آن قرار گرفتن قاهره در صفبندی موهومی باشد که ریاض در دامن زدن به سناریوی «ایران هراسی» پی گرفته بود. کاهش معنادار روابط دیپلماتیک میان ایران و مصر در سالهای اخیر در چنین چهارچوبی ارزیابی میشد.
وقوف به یک واقعیت
در کنار این موضوع کاهش نفوذ امریکا در منطقه در پی کلید زدن راهبرد خروج تدریجی از منطقه خاورمیانه گرچه میتوانست عاملی برای تشدید تلاش واشنگتن جهت پیگیری تشکیل ناتوی عربی باشد اما در حقیقت معنای مهم آن خروج خاورمیانه از فهرست اولویت سیاست خارجی این کشور و ارزش معنادار همپیمانی با شرکای عربیاش بود. واقعیتی که پایتختهای عربی با وقوف به آن سیاست امریکا و رژیم صهیونیستی و عربستان را در متحد کردن کشورهای عربی و اسلامی علیه ایران سیاستی از پیش شکست خورده ارزیابی کردند.
روی گشاده به ایده تهران
حالا کشورهایی که پیشتر حضور و نفوذ ایران را در منطقه و کشورهای عربی به عنوان یک تهدید بالقوه برای خود تصور میکردند و برنمیتابیدند، با واقعیت ایرانی مواجه شدهاند که چارهای جز اعتنا به دعوت همکاریاش در منطقه برای خود نمیبینند؛ ایرانی که درهای رابطهاش با کشورهای منطقه یکی پس از دیگری گشوده میشود و عمق راهبرد سیاست خارجیاش را به مناسباتی تحمیل میکند که تا پیش از این امکانی برای رخ نمودن نداشت.
این در حالی است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران همزمان از فرصت تغییر رویکرد خود در مقابله با تحریمها بهخوبی در راستای توسعه روابط منطقهای و فرامنطقهای بهره میجوید و در عرصه منطقه و مراودات همسایگی از همیشه قویتر ظاهر شده است؛ موقعیتی که برای رقبای منطقهای به معنای بیفایده بودن هزینه قطع رابطه به شمار میآید.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه