پیامبر ایمان
دکتر محمد فنایی اشکوری
دکترای فلسفه دین و عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)
«عید قربان» عید توحید و یادگار حیات توحیدی ابراهیم خلیل(ع) است. توحید تنها اعتقاد به خدای یگانه نیست، بلکه وابستگی و دلبستگی به خدا و دل یکدله کردن و همه هستی در پای او قربان کردن و «چهارتکبیر» به هر چه ماسوای او زدن است. عید قربان برای این نیست که حیوانی را ذبح کنیم و گوشتش را میل و تمام.
«عید قربان» آمادگی برای قربان شدن در بندگی است و سوختن در آتش عشق به محبوب ازلی است. این درجه از توحید کاری است که تنها از جوانمردان ساخته است. از این رو است که ابراهیم را به حق ابوالفتیان (پدر جوانمردان) میگویند. بتشکنی او از شدت استغراقش در توحید بود. وقتی بتپرستان پرسیدند چه کسی بتها را شکسته است، گروهی پاسخ دادند جوانی است به نام ابراهیم که با بتها سر ستیز دارد. «قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى یَذْکُرُهُمْ یُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِیمُ.» او برای دفاع از توحید یک تنه با بتها و بتپرستان و فرعونیان درافتاد تا جایی که آماده جانبازی و ایثار و سوختن در میان رقص شعلههای آتش گفت: أُفٍّ لَکُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ اَفَلاَ تَعْقِلُونَ (الأنبیاء/67). اف بر شما و آنچه میپرستید. و فرعونیان گفتند به یاری خدایانتان بشتابید و او را در آتش افکنید و بسوزانید. قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانصُرُوا آلِهَتَکُمْ إِنْ کُنتُمْ فَاعِلِینَ (الأنبیا/ 68). آنها چنین کردند اما از مکر خدا غافل بودند: قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلاَمًا عَلَى إِبْرَاهِیمَ (الأنبیاء/69).
اما این پایان ایثار ابراهیم خلیل(ع) در عشق و ایمان نبود. او باید بزرگترین امتحان عشقبازی را از سر بگذراند. باید فرزند برومندش را با دست خود در پیشگاه الهی قربان کند. «فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَابُنَیَّ إِنِّی اَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی اَذْبَحُکَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ یَا اَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنْ الصَّابِرِینَ.» آنگاه که (آن پسر) با او به سعی پرداخت، (ابراهیم) گفت: ای فرزندم، من در عالم خواب چنین میبینم که تو را قربانی میکنم، بنگر نظر تو چیست؟ پسر پاسخ داد: ای پدر، هر چه مأموری انجام ده که انشاءاللّه مرا از بندگان شکیبا خواهی یافت.
این ایثار و جوانمردی بود که ابراهیم(ع) را به مقام دوستی با خدا(خلّت) رساند. ابراهیم به جایی رسید که خدا او را به دوستی خود برگزید. «واتخذ الله ابراهیم خلیلا.» و امام و پیشوای خلق قرارش داد: وَإِذْ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا.
(البقره/124)
محبت حضرت ابراهیم(ع) به خداوند چنان بود که وقتی نام زیبای پروردگار (سبوح قدوس رب الملائکة و الروح) را شنید، با شوق و وجد پرسید:
این مطرب از کجاست که برگفت نام دوست
تا جان و جامه بذل کنم بر پیام دوست
دل زنده میشود به امید وفای یار
جان رقص میکند ز سماع کلام دوست
و برای اینکه نام حبیب را مکرر بشنود حاضر شد همه داراییاش را بذل کند:
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
مناسب است سخن عبدالرزاق کاشانی (متوفای 730 یا 735) در کتاب تحفة الإخوان فی خصائص الفتیان، ص 228 را در اینجا بیاوریم:
«و نقطه اول ولایت و مفتتح آن که معنی وحدت ازو منتشر شد و فتوت و ولایت بدو ظاهر گشت، نفس مقدس ابراهیم بود صلی الله علیه. چه اول کسی که قدم در راه تجرید نهاد و از دنیا و لذات آن کناره گرفت و از زینت و شهوات آن دوری گزید و از پدر و مادر و قوم و قبیله خویش مفارقت جست و از اهل و عزیزان و مألوفات لذیذ و اوطان هجرت کرد و در محبت حق انواع بلا و مشقت بر خود گرفت و بر غربت و مجاهدت مصابرت نمود و بر شکستن اصنام و مخالفت جباران دلیری یافت تا دشمنان به فتوت او گواهی دادند، ابراهیم بود –علیه الصلوة و السلام- چنان که حق تعالی ازیشان باز میگوید: «قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى یَذْکُرُهُمْ یُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِیمُ.» والفضل ما شهدت به الأعداء. پس منبع فتوت و مظهر آن ذات او باشد به حسب ظاهر و باطن - صلی الله علیه و سلم- و از این جهت قاعده ضیافت او نهاد. و اساس مروّت او افکند و نذر کرد که طعام تنها نخورد و بر ذبح فرزند او قوّت فتوت مباشرت نمود و قربان را سنت فرمود. و چون وقتش به سماع ذکر محبوب خویش گشت از جمیع اموال بگذشت و تکرار آن درخواست و مال را هرچند بسیار بود، در جنب طیب وقتِ تعظیم اسم حق، حقیر شمرد.»
دکترای فلسفه دین و عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)
«عید قربان» عید توحید و یادگار حیات توحیدی ابراهیم خلیل(ع) است. توحید تنها اعتقاد به خدای یگانه نیست، بلکه وابستگی و دلبستگی به خدا و دل یکدله کردن و همه هستی در پای او قربان کردن و «چهارتکبیر» به هر چه ماسوای او زدن است. عید قربان برای این نیست که حیوانی را ذبح کنیم و گوشتش را میل و تمام.
«عید قربان» آمادگی برای قربان شدن در بندگی است و سوختن در آتش عشق به محبوب ازلی است. این درجه از توحید کاری است که تنها از جوانمردان ساخته است. از این رو است که ابراهیم را به حق ابوالفتیان (پدر جوانمردان) میگویند. بتشکنی او از شدت استغراقش در توحید بود. وقتی بتپرستان پرسیدند چه کسی بتها را شکسته است، گروهی پاسخ دادند جوانی است به نام ابراهیم که با بتها سر ستیز دارد. «قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى یَذْکُرُهُمْ یُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِیمُ.» او برای دفاع از توحید یک تنه با بتها و بتپرستان و فرعونیان درافتاد تا جایی که آماده جانبازی و ایثار و سوختن در میان رقص شعلههای آتش گفت: أُفٍّ لَکُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ اَفَلاَ تَعْقِلُونَ (الأنبیاء/67). اف بر شما و آنچه میپرستید. و فرعونیان گفتند به یاری خدایانتان بشتابید و او را در آتش افکنید و بسوزانید. قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانصُرُوا آلِهَتَکُمْ إِنْ کُنتُمْ فَاعِلِینَ (الأنبیا/ 68). آنها چنین کردند اما از مکر خدا غافل بودند: قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلاَمًا عَلَى إِبْرَاهِیمَ (الأنبیاء/69).
اما این پایان ایثار ابراهیم خلیل(ع) در عشق و ایمان نبود. او باید بزرگترین امتحان عشقبازی را از سر بگذراند. باید فرزند برومندش را با دست خود در پیشگاه الهی قربان کند. «فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَابُنَیَّ إِنِّی اَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی اَذْبَحُکَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ یَا اَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنْ الصَّابِرِینَ.» آنگاه که (آن پسر) با او به سعی پرداخت، (ابراهیم) گفت: ای فرزندم، من در عالم خواب چنین میبینم که تو را قربانی میکنم، بنگر نظر تو چیست؟ پسر پاسخ داد: ای پدر، هر چه مأموری انجام ده که انشاءاللّه مرا از بندگان شکیبا خواهی یافت.
این ایثار و جوانمردی بود که ابراهیم(ع) را به مقام دوستی با خدا(خلّت) رساند. ابراهیم به جایی رسید که خدا او را به دوستی خود برگزید. «واتخذ الله ابراهیم خلیلا.» و امام و پیشوای خلق قرارش داد: وَإِذْ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا.
(البقره/124)
محبت حضرت ابراهیم(ع) به خداوند چنان بود که وقتی نام زیبای پروردگار (سبوح قدوس رب الملائکة و الروح) را شنید، با شوق و وجد پرسید:
این مطرب از کجاست که برگفت نام دوست
تا جان و جامه بذل کنم بر پیام دوست
دل زنده میشود به امید وفای یار
جان رقص میکند ز سماع کلام دوست
و برای اینکه نام حبیب را مکرر بشنود حاضر شد همه داراییاش را بذل کند:
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
مناسب است سخن عبدالرزاق کاشانی (متوفای 730 یا 735) در کتاب تحفة الإخوان فی خصائص الفتیان، ص 228 را در اینجا بیاوریم:
«و نقطه اول ولایت و مفتتح آن که معنی وحدت ازو منتشر شد و فتوت و ولایت بدو ظاهر گشت، نفس مقدس ابراهیم بود صلی الله علیه. چه اول کسی که قدم در راه تجرید نهاد و از دنیا و لذات آن کناره گرفت و از زینت و شهوات آن دوری گزید و از پدر و مادر و قوم و قبیله خویش مفارقت جست و از اهل و عزیزان و مألوفات لذیذ و اوطان هجرت کرد و در محبت حق انواع بلا و مشقت بر خود گرفت و بر غربت و مجاهدت مصابرت نمود و بر شکستن اصنام و مخالفت جباران دلیری یافت تا دشمنان به فتوت او گواهی دادند، ابراهیم بود –علیه الصلوة و السلام- چنان که حق تعالی ازیشان باز میگوید: «قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى یَذْکُرُهُمْ یُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِیمُ.» والفضل ما شهدت به الأعداء. پس منبع فتوت و مظهر آن ذات او باشد به حسب ظاهر و باطن - صلی الله علیه و سلم- و از این جهت قاعده ضیافت او نهاد. و اساس مروّت او افکند و نذر کرد که طعام تنها نخورد و بر ذبح فرزند او قوّت فتوت مباشرت نمود و قربان را سنت فرمود. و چون وقتش به سماع ذکر محبوب خویش گشت از جمیع اموال بگذشت و تکرار آن درخواست و مال را هرچند بسیار بود، در جنب طیب وقتِ تعظیم اسم حق، حقیر شمرد.»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه