میلیونها محتوا و خبر اقتصادی و معیشتی بهصورت افسارگسیخته میهمان ناخوانده افکار عمومی ما هستند
افکار عمومی بخش مغفول اقدامات اقتصادی
محسن فینیزاده / اگر در کشور بازارها آرام باشند و نرخ تورم هم همچون سالهای گذشته باشد و برای سال بعد انتظار افزایش غیرمنتظرهای وجود نداشته باشد، شما یک سال صبر میکنید تا یک خودروی جدید بخرید؛ اما اگر ببینید قیمتها در همه بازارها و بخصوص در بازار خودرو در حال افزایش است، ممکن است در تصمیم خود تجدیدنظر کنید. ممکن است بسیاری دیگر از افراد نیز مانند شما فکر کنند، یعنی تصمیم بگیرند خرید خود را جلو بیندازند و قبل از اینکه قیمتها افزایش یابد، خودروی مورد نیاز خود را خریداری کنند.
اگر تعداد زیادی از افراد بهجای سال آینده اکنون تصمیم به خرید خودرو بگیرند، خودروسازان با افزایش ناگهانی تقاضا روبهرو خواهند شد و از آنجا که قادر به پاسخگویی به همه این تقاضاها نیستند، قیمتهای خود را بالا خواهند برد که قیمتهای بالاتر در مقیاس کلان منجر به افزایش نرخ تورم خواهد شد. افزایش تورم باعث میشود مردم باور کنند که قیمتها باز هم افزایش خواهد یافت. در کشوری مانند ایران که نرخهای بالای تورم و حتی چند برابر شدن برخی کالاها و خدمات طی یک سال امری عادی و ویژگی ثابت اقتصاد ایران است، شکلگیری انتظارات تورمی بسیار سریع و خنثی کردن آن سخت است.
در میان اصلیترین و مهمترین عوامل به وجود آورنده تورم یعنی افزایش کسری بودجه دولت، افزایش حجم نقدینگی، افزایش نرخ ارز، کاهش رشد اقتصادی و وجود انتظارات تورمی؛ الزام است که نقش بیشتری برای پدیده انتظارات تورمی قائل باشیم، چرا که یکی از مهمترین عوامل تشدید تورم و تلاطم قیمتها است. به عبارتی در هر بسته سیاستی برای کنترل تورم باید انتظارات تورمی را پررنگتر دید زیرا چنانچه انتظارات تورمی در جامعه شکل گیرد موجب افزایش همزمان تقاضا و کاهش عرضه میشود و به این ترتیب موجب تشدید افزایش قیمتها خواهد شد و بهدلیل تصور افزایش قیمتها در آینده، پول نقش و اهمیت خود را از دست میدهد و تب خرید بالا میرود و بهدنبال آن خرید و فروش حالت غیرمنطقی به خود گرفته و مصرف دچار تغییرات اساسی خواهد شد.
اما آنچه مشخص است این بیان است که گاهی انتظار تورمی از دیگر عوامل تورم نقش جدی تری دارد، بنابراین از این منظر دیگر موضوعات اقتصادی نیز اینگونه است و حوزه افکار عمومی زمانی که برنامه ای برای موضوع افکار عمومی یا به بیان بهتر مردم و مسائل اقتصادی وجود ندارد یا در حد چند گفتوگوی تلویزیونی انجام میشود، نباید انتظار داشت که اقدامات میدانی اثر جدی داشته باشد.
بهعنوان مثال وقتی میلیونها گفتوگو حول قیمت دلار در فضاهای مختلف از فضای عمومی تا شبکههای اجتماعی در حال تحلیل است، بعید است تزریق ارز بیشتر اثر بسیار شگفتی در بازار بگذارد. بدون شک نیروی افکار عمومی و مردم که حتماً تمام آن در قالب رسانههای رسمی نیست بسیار قویتر از دیگر عوامل است.
جای خالی پیوست افکارعمومی برنامهها
فقط در بازه یک ساله شروع دولت سیزدهم در بستر شبکههای اجتماعی میلیونها محتوا در موضوعات اقتصادی منتشر شده است، که با دید منصفانه میتوان گفت آنقدر این محتواها متنوع و زاویه دار هستند که بدون شک هیچ مدیریتی تا به حال در این موضوع شکل نگرفته است، شاید بزرگترین مشکل اغلب برنامههای اقتصادی دولتهای مختلف این بوده که دغدغه اجرایی هر به اصطلاح جراحی اقتصادی آنقدر آنها را به خود مشغول کرده که پیوست رسانه و افکار عمومی فراموش شده است. این درحالی است که هر اقدامی باید مقدم به آن اقدام شکل بگیرد و اجرا بشود.
اینکه هر روز بخشی از کار مسئولان تکذیب است از جدیترین نشانههای این نبود برنامه جامع رسانهای است، صورتهای تک بعدی مانند توجه صرف به رسانههای رسمی مانند صداوسیما و حتی توجه تک بعدی به شبکههای اجتماعی بدون شک گرهگشا نیست، بنابراین پیش از اجرایی شدن هر برنامه اقتصادی باید بسته پیوست رسانهاش اجرا شود، هیچ بستهای وظیفه صرفاً اطلاعرسانی ندارد و بایستی مردم را قانع کند.
اینکه محتوایی منتشر شود که نشان دهد با یارانه مردم سود هم میکنند بدون شک در افکار عمومی هیچ جایی ندارد اما اینکه به مردم قبل از اجرایی شدن گفته شود «کشور برای برقراری عدالت، چارهای جز این ندارد» شاید در قالب یک برنامه جامع رسانهای مفیدتر باشد.
با بررسی دادههای شبکههای اجتماعی در بازه یک سال گذشته به این مهم میرسیم که در حال حاضر ذهن مردم بیش از هر زمان دیگری درگیر موضوعات معیشتی و اقتصادی است که این موضوع هم معلول کنشهای اقتصادی مانند افزایش قیمتهاست که در آن قرار داریم و هم علت اتفاقات و انتخابهای اقتصادی است که به افزایش قیمتها میانجامد.
به بیان بهتر میلیونها محتوای شبکههای اجتماعی و میلیونها گفتوگوی رودرروی مردم در زمان حاضر متمرکز به موضوعات اقتصادی است اما آنچه مشخص است مسئولان بیشتر فکر مدیریت قیمتها هستند به همین خاطر نیز اقدامات میدانی برای اقناع افکار عمومی جدی به نظر نمیرسد، شاید بایستی در کلان نگاه مسئولان سهم افکار عمومی و دغدغههای مردم را بیشتر مورد توجه قرار داد و به مسئولان در سطوح مختلف یادآوری کرد که به جای اقدام برای کنترل قیمتها به همکاری مردم و قانع کردن آنها رو بیاورند. چند نشست خبری و تکذیب در این حجم بدون شک اگر برعکس عمل نکند، اثر جدی هم نخواهد داشت.
اگر تعداد زیادی از افراد بهجای سال آینده اکنون تصمیم به خرید خودرو بگیرند، خودروسازان با افزایش ناگهانی تقاضا روبهرو خواهند شد و از آنجا که قادر به پاسخگویی به همه این تقاضاها نیستند، قیمتهای خود را بالا خواهند برد که قیمتهای بالاتر در مقیاس کلان منجر به افزایش نرخ تورم خواهد شد. افزایش تورم باعث میشود مردم باور کنند که قیمتها باز هم افزایش خواهد یافت. در کشوری مانند ایران که نرخهای بالای تورم و حتی چند برابر شدن برخی کالاها و خدمات طی یک سال امری عادی و ویژگی ثابت اقتصاد ایران است، شکلگیری انتظارات تورمی بسیار سریع و خنثی کردن آن سخت است.
در میان اصلیترین و مهمترین عوامل به وجود آورنده تورم یعنی افزایش کسری بودجه دولت، افزایش حجم نقدینگی، افزایش نرخ ارز، کاهش رشد اقتصادی و وجود انتظارات تورمی؛ الزام است که نقش بیشتری برای پدیده انتظارات تورمی قائل باشیم، چرا که یکی از مهمترین عوامل تشدید تورم و تلاطم قیمتها است. به عبارتی در هر بسته سیاستی برای کنترل تورم باید انتظارات تورمی را پررنگتر دید زیرا چنانچه انتظارات تورمی در جامعه شکل گیرد موجب افزایش همزمان تقاضا و کاهش عرضه میشود و به این ترتیب موجب تشدید افزایش قیمتها خواهد شد و بهدلیل تصور افزایش قیمتها در آینده، پول نقش و اهمیت خود را از دست میدهد و تب خرید بالا میرود و بهدنبال آن خرید و فروش حالت غیرمنطقی به خود گرفته و مصرف دچار تغییرات اساسی خواهد شد.
اما آنچه مشخص است این بیان است که گاهی انتظار تورمی از دیگر عوامل تورم نقش جدی تری دارد، بنابراین از این منظر دیگر موضوعات اقتصادی نیز اینگونه است و حوزه افکار عمومی زمانی که برنامه ای برای موضوع افکار عمومی یا به بیان بهتر مردم و مسائل اقتصادی وجود ندارد یا در حد چند گفتوگوی تلویزیونی انجام میشود، نباید انتظار داشت که اقدامات میدانی اثر جدی داشته باشد.
بهعنوان مثال وقتی میلیونها گفتوگو حول قیمت دلار در فضاهای مختلف از فضای عمومی تا شبکههای اجتماعی در حال تحلیل است، بعید است تزریق ارز بیشتر اثر بسیار شگفتی در بازار بگذارد. بدون شک نیروی افکار عمومی و مردم که حتماً تمام آن در قالب رسانههای رسمی نیست بسیار قویتر از دیگر عوامل است.
جای خالی پیوست افکارعمومی برنامهها
فقط در بازه یک ساله شروع دولت سیزدهم در بستر شبکههای اجتماعی میلیونها محتوا در موضوعات اقتصادی منتشر شده است، که با دید منصفانه میتوان گفت آنقدر این محتواها متنوع و زاویه دار هستند که بدون شک هیچ مدیریتی تا به حال در این موضوع شکل نگرفته است، شاید بزرگترین مشکل اغلب برنامههای اقتصادی دولتهای مختلف این بوده که دغدغه اجرایی هر به اصطلاح جراحی اقتصادی آنقدر آنها را به خود مشغول کرده که پیوست رسانه و افکار عمومی فراموش شده است. این درحالی است که هر اقدامی باید مقدم به آن اقدام شکل بگیرد و اجرا بشود.
اینکه هر روز بخشی از کار مسئولان تکذیب است از جدیترین نشانههای این نبود برنامه جامع رسانهای است، صورتهای تک بعدی مانند توجه صرف به رسانههای رسمی مانند صداوسیما و حتی توجه تک بعدی به شبکههای اجتماعی بدون شک گرهگشا نیست، بنابراین پیش از اجرایی شدن هر برنامه اقتصادی باید بسته پیوست رسانهاش اجرا شود، هیچ بستهای وظیفه صرفاً اطلاعرسانی ندارد و بایستی مردم را قانع کند.
اینکه محتوایی منتشر شود که نشان دهد با یارانه مردم سود هم میکنند بدون شک در افکار عمومی هیچ جایی ندارد اما اینکه به مردم قبل از اجرایی شدن گفته شود «کشور برای برقراری عدالت، چارهای جز این ندارد» شاید در قالب یک برنامه جامع رسانهای مفیدتر باشد.
با بررسی دادههای شبکههای اجتماعی در بازه یک سال گذشته به این مهم میرسیم که در حال حاضر ذهن مردم بیش از هر زمان دیگری درگیر موضوعات معیشتی و اقتصادی است که این موضوع هم معلول کنشهای اقتصادی مانند افزایش قیمتهاست که در آن قرار داریم و هم علت اتفاقات و انتخابهای اقتصادی است که به افزایش قیمتها میانجامد.
به بیان بهتر میلیونها محتوای شبکههای اجتماعی و میلیونها گفتوگوی رودرروی مردم در زمان حاضر متمرکز به موضوعات اقتصادی است اما آنچه مشخص است مسئولان بیشتر فکر مدیریت قیمتها هستند به همین خاطر نیز اقدامات میدانی برای اقناع افکار عمومی جدی به نظر نمیرسد، شاید بایستی در کلان نگاه مسئولان سهم افکار عمومی و دغدغههای مردم را بیشتر مورد توجه قرار داد و به مسئولان در سطوح مختلف یادآوری کرد که به جای اقدام برای کنترل قیمتها به همکاری مردم و قانع کردن آنها رو بیاورند. چند نشست خبری و تکذیب در این حجم بدون شک اگر برعکس عمل نکند، اثر جدی هم نخواهد داشت.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه