مروری بر مطبوعات طنز قدیمی ایران
هر چی بخوای یک دلار!
بهزاد توفیقفر
میدونید؟ نه؟! نه! منظورم این نبود که جواب بدید «نه!». یا بعضیهاتون بپرسید: «چیرو؟». «میدونید» کلمهای است که برای جلب توجه مخاطب و متمرکزکردن حواس وی به مطلبی که بزودی گفته خواهد شد، استفاده میشود. پس ضمن پاس داشتن زبان فارسی، ببینید چه میگویم. «ببینید» هم ایضاً همان کاربرد را دارد و با خواندن ادامه متن منافاتی ندارد.
همه آدمها و ابنای بشر، از ابتدا تا حالا مجبور بودند که داد و ستدی داشته باشند تا بتوانند به زندگیشان ادامه بدهند. کاری که حتی گیاهان و حیوانات هم آن را به گونههای مختلف دارند. حالا اینکه چه «داد» میکنند و چه «ستد» مینمایند، بماند. آفرین! حالا میتوانید مثل یک مخاطب فهمیده! و باشعور، بگویید: عه! چرا بماند؟ اتفاقاً اینکه آدم چه داده و چه میستاند، بسیار بسیار
مهم است.
مگر آنکه درباره حیوانات یا گیاهان صحبت کنیم که آن هم باز مهم است چون به سرنوشت و زیست آدمها مربوط است. حتی اگر آن «داده» و این «ستانده»، مستقیماً در حلقوم آدم نرود یا به تن آدم لباس نشود. به هرحال، آفرین!
اما در عین اینکه آفرین، نظر من این است که فرقی نمیکند که چه دادهایم و چه ستانده! بلکه همواره باید سه شرط اساسی و مهم و مؤثر و حیاتی را مدنظر داشته باشیم: اول این که دادههایمان به ستاندههایمان بیارزد. یعنی چیزی را داده نکنیم که وقتی به ستاندهاش نگاه میکنیم در هفت – هشت جای بدنمان احساس سوزش و درد کنیم. مثل این «یارو» در کاریکاتور هفتهنامه توفیق (29 آذر 1341) که مشغول حراج «داده»هایش
است(1)
1) همین یکی را داشته باشید، دوتای دیگر طلبتان!
میدونید؟ نه؟! نه! منظورم این نبود که جواب بدید «نه!». یا بعضیهاتون بپرسید: «چیرو؟». «میدونید» کلمهای است که برای جلب توجه مخاطب و متمرکزکردن حواس وی به مطلبی که بزودی گفته خواهد شد، استفاده میشود. پس ضمن پاس داشتن زبان فارسی، ببینید چه میگویم. «ببینید» هم ایضاً همان کاربرد را دارد و با خواندن ادامه متن منافاتی ندارد.
همه آدمها و ابنای بشر، از ابتدا تا حالا مجبور بودند که داد و ستدی داشته باشند تا بتوانند به زندگیشان ادامه بدهند. کاری که حتی گیاهان و حیوانات هم آن را به گونههای مختلف دارند. حالا اینکه چه «داد» میکنند و چه «ستد» مینمایند، بماند. آفرین! حالا میتوانید مثل یک مخاطب فهمیده! و باشعور، بگویید: عه! چرا بماند؟ اتفاقاً اینکه آدم چه داده و چه میستاند، بسیار بسیار
مهم است.
مگر آنکه درباره حیوانات یا گیاهان صحبت کنیم که آن هم باز مهم است چون به سرنوشت و زیست آدمها مربوط است. حتی اگر آن «داده» و این «ستانده»، مستقیماً در حلقوم آدم نرود یا به تن آدم لباس نشود. به هرحال، آفرین!
اما در عین اینکه آفرین، نظر من این است که فرقی نمیکند که چه دادهایم و چه ستانده! بلکه همواره باید سه شرط اساسی و مهم و مؤثر و حیاتی را مدنظر داشته باشیم: اول این که دادههایمان به ستاندههایمان بیارزد. یعنی چیزی را داده نکنیم که وقتی به ستاندهاش نگاه میکنیم در هفت – هشت جای بدنمان احساس سوزش و درد کنیم. مثل این «یارو» در کاریکاتور هفتهنامه توفیق (29 آذر 1341) که مشغول حراج «داده»هایش
است(1)
1) همین یکی را داشته باشید، دوتای دیگر طلبتان!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه